مطالعات ژنتیک متنی، نقد ژنتیکی متنی/ تالیف ؛ سعیدجهانپولاد
این متن از دو سخنرانی و دو کلاس کارگاهی مجازی در انجمن ترویج زبان و ادب فارسی، و برنامه مطالعات انتقادی نوین در اروپا و غرب، توسط سعید جهانپولاد بعنوان مدرس و معرف این جریانات انتقادی نوین اخذ شده است . ( رجوع به منابع)
خلاصه مقاله
نقد ژنتیکی( Genetic Criticism ) یا نقد ژنتیک متنی (Criticism of textual genetics )، درواقع روشی تحلیلی و سنجشی از اسناد ادبی، متون انواع ادبی و غیرادبی ست. هدف این روش انتقادی، مطالعه پیدایش آثار ادبی یا نوشتن(منشور، اساسنامه،مانیفست، متون قانون، مقاله، کتابچه راهنما و..)است. اصطلاح روش ژنی و ویرایش ژنتیکی در شیوه نقد ژنتیکی، اشاره به این فرآیند دارد، هدف این روش و مطالعات ژنتیک متنی و نقد ژنتیکی، برجستگی روند درک بهتر از پیدایش یک متن ادبی و یا غیر،رشد و بلوغ و توسعه متن، رسیدن به حالت کم و بیش قطعی متن است. درواقع این شیوه، به بررسی سیر تحول متنی از ابتدا و زمان نطفگی تا بلوغ و رسیدن به قطعیتی که متن بسته و به پایان میرسد.
این شیوه درواقع مخالف رویکرد فلسفی و نظری و انتقادی است، که در نیت خود به دنبال بهترین حالت نسخه متنی برای از بین بردن خطاها و کاستیها میگردد، رویکرد ژنتیکی به دنبال پژوهش و مطالعه کلیه پیشنویسها، حواشی، نسخههای خطی، شرح و مأخذ، عناصر فرهنگی و منابع آن هست که در بدو و پیدایش اثر از طرف نویسنده، نوشته و ثبتشده و در نسخههای خطی و دست نویس ها موجود هست.
این روش انتقادی، درصدد است که درک کند که یک متن و اثر ادبی، چگونه متولدشده و فرآیند شکلگیری آن به چه صورتی بوده و حواشی و پیشنویسها، طرحوارهها، چگونه از منابع و مأخذ ذکر شده در نسخ خطی رشد و توسعهیافته، نخستین پیشگامان مطالعات ژنتیکی در آثار ادبی، فرانسیس پونگ و پل والری بودند.که تمرکز خاص خود را بر روی متن، به شیوه و روش ژنتیکی و فرآیند تحول نسخ خطی قراردادند. پل والری معتقد است در این روش ابتدا تصور میشود که یک متن و یا اثر ادبی ناقص است و تلاش نویسنده در جهت ویرایش و رشد و توسعه متن تا بلوغ کامل و قطعی آن،باید مورد مطالعه جدی قرار بگیرد. مطالعه نظریه ژنتیکی ونقد ادبی ژنتیکی در دهه 1970 در فرانسه و در انستیتوی متون خطی و دستنویسهای مدرن تئوریزه شد.
مطالعات ژنتیک متنی، تاریخچه پیدایش ، و جستارهای نظری نظریهپردازان نقد ژنتیکی فرانسوی جید دیمن، دانیل فرر، مایکل گرودن، سه تن از نظریهپردازان فرانسوی، جامعترین پژوهشها و متون انتقادی جنبش انتقادی ژنتیکی را گردآوری نموده، مجموعهای از متون اولیه و تحقیقی، پژوهشی که به معرفی این جنبش پسانوین انتقادی در فرانسه میپردازد.
این مجموعه متون انتقادی با مقاله پژوهشی درباره نقد ژنتیکی از لوئیس هی آغاز میشود،که به تاریخ پیدایش و ظهور این جریان انتقادی در فرانسه میپردازد و مبانی آن را مورد ارزیابی تقابلی با متون انتقادی متنی ساختاری قرار میدهد، و در ادامه با مقاله رویکرد روانکاوانه ژنتیکی از خواندن و خوانش متون به اتکا به نگره ژنتیکی میپردازد، دایره المعارف مقالات سه دورهای از پیر مارک دبیسی، که اصول و روش تحقیق ژنتیکی را در سه دوره بازخوانی از مطالعات پروسه متون را بیان میکند.
و شش مقاله بسیار جذاب و تأملبرانگیز ،درباره متون آوانگارد از نویسندگان پیشرو، همچون جیمز جویس، تی اس الیوت، مارسل پروست و گوستاو فلوبر و زولا، شاتوربریان و.در پیشگفتار این کتاب مهم جنبش انتقادی نوین فرانسوی که به جنبش نقد ژنتیکی مشهور است، دارای فصول دوازدهگانه مهم و مقالات و متون نظری از نظریهپردازان این جنبش و بخش جالب و تأثیرگذار متونی است که در حدود سی سال مطالعه و تحقیق ومقالات ارزشمندی بهعنوان مبانی نظری، چالشبرانگیزترین مجادلات، بررسیهای تطبیقی بینرشتهای، تفاوتها و تقابلها با نظریات نظریهپردازان نوین و پسانوین نقد ادبی را در حوزه ساختارگرایی و مابعد ساختارگرایی شامل شده، در فصلهای دوازدهگانه آنکه به تاریخ پیدایش و ظهور نقد ژنتیکی، مبانی و چشماندازها، مطالعات و پژوهشها در نسخههای ابتدایی و دستنوشتهها، حواشی و ...پرداخته میخوانیم.فهرست محتویای فصل های دوازدهگانه این کتاب ارزشمند به شرح زیر است:
(1) مقدمه: ظهور جنبش نقد ژنتیک فرانسوی
(2) نقد ژنتیک: مبانی و افقها _از لوئیس هی
(3) روانکاوی خوانش و متون آوانگارد
(4) بهسوی دانش ادبی؛ تجزیهوتحلیل نسخ خطی و پیدایش اثر
(5) پایان دادن به مطالعات نسخههای خطی
(6) پژوهش در سه نسخه خطی، انتقال متون اولیه
(7) نقد ژنتیکی و تاریخ فرهنگی
(8) پاراگراف در توسعه متن؛ جیمز جویس: دانیل فرر، جین میشل رابت
(9) در جستجوی زمان ازدسترفته؛ در حال حاضر متن
(10) اعترافات دختر جوان: حقیقت یا داستان؟ کاترین ویولت
(11) ظهور خودنگاری: مطالعات ژنتیکی از متون خودنگاری، بیوگرافی فیلیپ لیژون
(12) هایپرتکست و نوشتارهای سایبرنیکی، حافظه ای هوشمند؛ جین لوۓیس
نقد ژنتیکی در تقابل با نقد ساختاری
سی و شش سال قبل، لوۓیس هی در لوموند اعلام کرد، فرآیند خلاقانه نوشتن اثر و یا متن، ارزش مطالعه دارد، منتقدان ژنتیکی به فراخور خوانش متون برای آموزش و تربیت مخاطب و دستورالعملهای برای گفتمان یا مکالمه در متن، به صداها و حواشی و همه آنچه در نسخههای ابتدایی و خطی نویسنده موجود هست گوش فرا میدهند، و در آن زمان جای تعجب نیست که زمان پیدایش حقیقی و مبدأ نخستین و واقعی آثار نوشتاری را و فرآیند پروسه رشد و بالندگی یک اثر را مورد پژوهش قرار میدهند.
اشکال مختلف، خرده روایتها و حوادث، تشخص کاراکترها و همه آنچه در خود متن و اثر از ابتدا مورد ابداع و آفرینش قرار گرفته و شروع به بالیدن کرده، در واقع جنبش نقد ژنتیکی، مدعی نوعی علم شناخت بیولوژیکی و ژنتیکی، بافتها، ساختارهای همشکل و غیر همشکل در یک اثر هست، نقد ژنتیکی در متون و مقالات ابتدایی خود، بر محوریت انحصاری مؤلف و نویسنده و نقطه کانونی آن متمرکز بود اما در طول سی و شش سال مطالعه و تجربه اندوزی و تحقیقات بنیادی از چندین مرحله گذر کرد، و امروزه و در مقالات نظری اخیر به سمت ابر متنها و روشهای آنالیز کردن متون الکترونیکی و ارتباطی و هوشمند سایبرنیکی نیز ورود یافته، جنبش نقد ژنتیکی، فرزند خلف جریان نقد مدرنیستی است که توانسته خود را از نقدساختارگرایی و حتا مابعد ساختارگرایی مصون بدارد و در حال رشد و توسعه هست.
امروزه دامنه نقد ژنتیکی از نوع فرانسوی به غرب و آمریکا نیز گسترش یافته و همزمان متفکران و پژوهشگران انگلیسی زبان و ..مطالعات و پژوهشهای میدانی از دانش نقد ژنتیکی را همچون پیدایش علمی نوین و خلاقانه مورد آزمون و تجربه قرار دادهاند.ضرورت دارد که تمایز روشنی بین نقد ژنتیکی و نقد متنی ساختاری داشته باشیم. من پیشنهاد کردهام که نقد متنی و ساختاری، دانشی در حال تکرار است و نقد ژنتیکی، دانشی در حال کشف و ابداع،مقصود و هدف از نقد متنی، ایجاد متن و ساختار است با حذف انواع آن، در حالیکه نقد ژنتیکی متن را با تقابل و مقابله با آن نسخههای واقعی و یا بالقوه آن، بی ثبات میسازد.
اکنون به نظر میرسد که این تمایز و مخالفت عمومی، و آشکارا، واحد شرایط باشد، زیرا گاهی اوقات غیرممکن است، بین انواع خلاق و انواع انتقال متون و و تمایز بین آن متون مورد نقد و ارزیابی نقد متنی و ساختاری از بعضی آثار چشمگیرتر و جالبتر در زمینه نقد متنی از آب درآید.
در واقع بعضی از متونی که منتقدان متنی و ساختاری به آنها رجوع کردهاند و آنان را به نقد کشیدهاند واشاراتی به آنان کردهاند، میتوانند منبع الهام بخشی برای نقد و انتقاد ژنتیکی باشند . لوۓیس هی، منتقد برجسته فرانسوی که در زمینه مطالعات نظری و فلسفی نقد ژنتیکی پژوهشهای فراوانی داشته، در کنفرانسی در انستیتو مطالعات نسخ خطی فرانسه معتقد است در مطالعات ژنتیکی ما با یک زن و شوهر طرف هستیم، یکی
منتقد شوهر و یکی شاعر زن و در رویکرد ژنتیکی با اصول و مبانی نقد و قضاوت و داوری و در مبنای دوم، رویکرد مان به اصول و قوانین هنری است ، هر دو این مفاهیم در سیستم زیباشناختی ژنتیکی، مؤثر و پیوند نزدیک و برابری دارند از دوران باستان تا امروز میتوان ژنتیک متنی و نقد ژنتیکی را به راحتی در استمرار سنت ادبی تصور کرد که به نوبه خود جایگاه و شأن خود را داشته و دارد.اینطور به نظر میرسد که این مطالعات ژنتیکی در زمانی نزدیک و در حال تحقیق و رشد و گسترش هست و اهمیت چندانی به جایگاه خود در طول تاریخ نقد ادبی نمیدهد، اما سنجش پیامدهای نظری و فلسفی آن واقعیت ساده اما آشکاری را بازمی نماید که هیچ نسخه خطی کاملتر از سایر متون بعدی وجود ندارد، و نه روشهای کاملتر نوشتن.
بنابراین نقد ژنتیکی نمیتواند نمونه ایی از داوری، قصاوت و تجویز عملکردهایی جهت بهتر کردن متون اراۓه دهد، در واقع بین نقد ژنتیکی و نقد سنتی تفاوت آشکاری وجود دارد، نقد ژنتیکی متعلق به سیستم عمومی و همگانی مطالعات ادبی است که در آن قلمرو مشترک وجود دارد، اما و در عین حال در روشها، پارادایمها و ویژگی های ذاتی خود، با سایر رویکردهای مهم جنبههای انتقادی تفاوتهای عمده نیز دارد، نقد ژنتیکی از بطن یک نظریه و تۓوری بر نیآمده، بلکه به تدریج از تجربه و منشأ پیدایش شخصیتها و صفات و عملکرد نوشتاری و عملکرد عناصر سبکی، خصایص جهانشمول، محرومیتها، کاستیها و ممیزیهای نویسندگان برجسته و شرح و حواشی، مصاحبهها و نقل و قولها و.. متولد شده، این روش با سایر روشها مهم از نظرعناصر متفاوت است.
ظهور جنبش ژنتیکی مدرن، با یک تجربه بسیار گستردهتر مرتبط است، در واقع ظهور و مطالعات میدانی پروژه پیش نویس ها و یا دست نویس یا نسخ خطی آثار نویسندگان، تجربه ایی که در سالهای اخیر، با ورود نسخ خطی فعالیت نوشتاری نویسندگان به کتابخانهها و بایگانیهای انتشارات و اسناد تاریخ ادبی، به شکل پروژه عمومی و قابل دسترس برای همگان درآمد،این پدیده اگرچه کاملاً جدید و تازه نیست، اما در سالهای اخیر دامنه مطالعات و پژوهشهای آکادمیک آن، ناشناخته مانده بود، کافی است به منشور کتابخانه ملی فرانسه نظر بیندازیم، در واقع سیاست دستیابی و دسترسی به نگارنامه ها،نسخ خطی و پیش نویس ها و نامهها و ...فقط در نیمه دوم قرن بیستم ظاهر میشود این خود یک تغییر واقعی در تعامل شیوههای فرهنگی نویسندگان و جامعه است و در همین راستا، نقد ژنتیکی جهشی است که پژوهش و مطالعه آن در گرو تعامل و داشتن
منابع اصلی و مستند دارد، و پروژه نسخ خطی در واقع کمک شایانی به بارآوری و گسترش این دانش نقادی کرده است، چنانکه در این فرآیند، جنبش نقدژنتیکی، هم ذینفع بوده و هم نقش آفرین و فاعل، بیشتر فایل، ها و صندوقهای جمع آوری شده، از لوی آراگون، جمیز جویس، پل والری، مارسل پروست، امیل زولا ... که از دهههای گذشته و یا در همین سالها به لطف پژوهشگران،ناشران، میراث داران و.. در دسترس قرارگرفته، و گاه با مداخله پژوهشگران ژنتیکی در پشت پرتوهای آشنا، روشن و پایدار کتابخانههای ملی، و یا پارلمانی و یا موزهها و در فضای بایگانیها، آثار شگفت و نادر و ناشناخته ایی بیرون کشیده شده که بازتاب جهان واقعی و پر رمز و راز وسیر و سلوک پیدایش و تحول یک اثر برجسته ادبی و شاهکاری ادبی از نویسنده شهیری به جهانیان عرضه شده است.دانش ژنتیکی زمینه ورود به دنیای کشف ناشده و ناشناخته تازه ایی را در پدیداری متن و نیز گوشههای پنهان زندگی نویسنده و عوامل مؤثر در بلوغ و توسعه متن از بدو تولد تا زمان کامل شدنش را به پژوهشگران و مخاطبان جدی بازنمود میدهد، به یاد بیاورید که تنها دو نمونه از نخستین پژوهشهای نسخ خطی بین قبایل پروستانی ها و جوایین ها، باعث تغییر در مواضع و نیز حدود و قلمرو سرزمین خود شد، این پژوهش تاریخی از دست نویس ها، کاملاً غیر منتظره بود و مطالعات ژنتیکی وانست به نتایج زیان بار بین چند قبایل برای همیشه پایان دهد.
دانش ژنتیک متنی، همیشه افق ماجراجویی خود را حفظ میکند و جاذبه کشف ناشناخته اجزا تشکیل دهنده متن را با خود همراه دارد، در این پروژه، نقش اعضای تیم هاینس برجسته است، از نظر هاینس یکی از محققان و نظریه پردازان نقد ژنتیکی مینویسد دست نوشتهها، آنان را مجبور کرد، وجوه دیگری را نیز در شرایط سنجش در نظر بگیرند، وجوهی چون شناسایی،طبقه بندی، توصیفات، فهرست بندی شرح حال، حواشی، آدرسها که در میان هزاران برگ کاغذ به طور پراکنده بود و میبایست. اینها، فهرست بندی شود و وجوه دیگر تجزیه و تحلیل این اسناد و طبقه بندی آنان، و نیز رمزنگاری شوند، تاریخ تحولات آنان بررسی شود، با خصایص سبکی و نوع شناسی زبانی و سنخ شناسی زبانی تطبیق شود.
و همه این فرآیند، تجاربی بود. که در عملکرد میدانی در به دست آوردن دانش ژنتیکی مؤثر بود، نقد ژنتیکی، به کشف زوایای پنهان اندیشه و تفکرات نویسنده و دنیای زیستی او رخنه میکند و از سنجش اسناد خطی و نامه نگاریها، ویرایشهای چندین باره اثر از طرف خود نویسنده، تحقیق در آدرس ها، نشانیها، حواشی نویسی و ...به کشف تحول و سیر تکامل یک اثر ادبی میپردازد.
دانش ژنتیک متنی به ما یادآور میشود ،برای تشخیص مراحل نوشتار و نیز طرز کار نویسنده چگونه به عناصر خطوط اکتشافی برسیم، به عبارت دیگر پایه ایی از روشهای مثبت که در آن میتوان تحلیلهای مستند و تجزیه و تفاسیر و جنبههای انتقادی دیگر بر روی متن را ارزیابی کرد، این روش، خود جدایی از نظریه پردازی، روش استنادی مدرن در حوزه دانش انتقادی مدرن است، بر این اساس مطالعه علاۓم موجود بر روی صفحه، عناصر خطوط اکتشافی، رمز نگاری و به ما یادآور میشود نسخه خطی ، فقط با کتاب بهعنوان یک موضوع مادی تفاوت ندارد، بلکه یکشی نشانه شناختی کاملاً متفاوت است برای اطمینان از این امر، همان متن را که در یک کتاب و یک نسخه خطی موجود است، کنار هم بگذاریم در واقع دو تصویر با همان متن وجود دارد. مثلاً صفحه نخست زمان هیرودیاز ازگوستاو فلوبر را در قیاس بگذاریم، از همان ابتدا میتوان دریافت که تصور تحریریه ایی بنگاه نشر،
نقش ویراستار، و حروفچین و.. که به نسخه خطی تحمیل شده، و عوامل اقتصادی که کاغذ گران است.
امامهم تر از همه، دنباله خطوط همولوگ،برابر، متحده شده بر روی بردار واحد و همه علائم آن به یک کد منحصر به فرد تبدیل کرده است،عناصر کاملاً نشانه شناختی،همچون، چاپ، کلمات اختصاری، تقسیم متن، قالب بندی صفحه، صفحه آرایی، به نوبه خود استاندارد میشوند بنابراین این نگاه با حرکت و جنبش تنظیم شده و از عقب و جلو متن را فرامیگیرد، عمل خواندن یک عمل برنامه ریزی شده است.
و کتاب، بهعنوان یک دستگاه خواندن عمل میکند.نسخه خطی،تصویری مرکب را نشان میدهد، در چندین فضا توزیع شده و بر روی چندین مسیر متمرکز میشود، این شامل انواع علائم گرافیکی، حروف و کلمات و نیز حد فاصلها، علائم و جهات موقعیت (منابع، درجها، جابجاییها)، نمادها،کلمات اختصاری، نقشهها، بسیاری از آثار قابل اثبات در عملیات نقد ژنتیکی،در کتاب متنی و نوشتاری برای خواندن و آسان خواندن ارائه میشود،درنسخه خطی و تصویری برای دیدن و جستجو کردن. دیدگاه و نگاه آزاد که از طریق نقشه علائم،صورت بندی و ستون بندی کلامی و غیر کلامی، برای به وجود آوردن یک معنا، یک سیستم معانی، برای بدبختی و یا خوشبختی و ...محققان تصاویر نسخ خطی را از نویسندگان برجسته مورد ارزیابی قرار میدهند که از تنوع فوق العاده ایی برخوردارهستند، و همین موضوع تطبیق داشتن آن آثار چاپی با مراحل نگارش و ماهیت استاد خطی، و تنوع آنان، نقد ژنتیکی را در مواجهه با این آثار در تضاد قرار میدهد.تحلیل نسخه خطی،آشنایی کافی با طرز کار و شیوه نگارش نویسنده را متصور است و نیاز به تخصص کافی دارد.
دامنه مطالعات ژنتیکی متن، مارا به گستره و وجوهات دیگر و مطالعات بین رشته ایی سوق میدهد، امروزه با ظهور اینترنت و دستگاه های رایانه ایی و رسانه ایی، متن ژنتیکی، اساساً مبتنی بر مطالعه نسخ خطی از نویسندگان آثار نیست،بلکه مطالعات ژنتیکی دامنه جهانشمول تری یافته، وقتی دست نوشتهها و پیش نویس های اصلی از بین برود،و یا نویسندگان حال حاضر مجهز به سیستمهای هوشمند الکترونیکی و رسانه ایی شوند، آیا باید پنداشت که مطالعات ژنتیکی، دیگر جزو مطالعات وپژوهشهای کلاسیک درآمده و یا توانسته در این فرآیند زمانی و تغییر و تحول فنآوری به حیات خود ادامه دهد.
در واقع زمانیکه نسخ خطی و پیش نویس ها از بین برود،مطالعات ژنتیکی میتواند بر اساس مستندات شفاهی ، مصاحبه با نویسنده، نزدیکان وی، و اطلاعاتی ارزنده را اراۓه دهد که به خودی خود میتواند ناقص و یا تحریف شده باشد، این روش انتقادی، نیز همگام با این تغییرات، خود را بروز رسانی کرده است .«زمانیکه من رمان خود را در طول یکسال کامل کنم و به پایان برسانم، شما را از کنجکاوی بیرون میآورم، آنوقت خواهید دید که با چه مکانیسم پیچیده ایی، توانستهام که یک جمله را بیان کنم» (نامه ای ازگوستاو فلوبر به لوئیس 15 آوریل 1852)
در بسیاری از لغتنامهها هنوز از کلمه ژنتیک به تعبیر معنایی بیولوژیکی آن علم وراثت یاد میکنند، با این وجود معنای تازه ایی که صرفاً ادبی و از آن ماهیت ادبیات استنتاج شود در اواخر دهه 1980 پدیدار شده، دانش ژنتیک ادبی که به مطالعه پیدایش متون از طریق تجزیه و تحلیل نسخههای خطی و دستنویس ها، نامه نگاریها و حواشی و نقل قولهای استنادی بهره میبرد، این کاربرد تازه که تا همین اواخر از فعالیت و تحقیقات متخصصان این رشته در ادبیات بود، اکنون وارد زبان فرانسه شده، متن ژنتیک، ژنتیک متنی، نقد ژنتیکی، منتقد ژنتیکی و ...امروزه در فرانسه، آلمان، آمریکا و انگلیس شاهد کتابخانههای ملی اسناد ادبی و مؤسسات فنی و تخصصی نسخ خطی و پیش نویس ها و دست نوشتههای آثار برجسته ادبی هستیم.
و به خوانندگان و محققان این امکان را میدهد تا به درک و شناخت واقعی نسبت به پدیداری، تحول و تکامل آثار دست یابند،این خود تلاشی مستمر نظریه پردازانی است.که میکوشند ابعاد وسیعیتری به جنبههای انتقادی ژنتیکی بدهند تا درک جدیدی از متون ادبی به دست دهند.
نقد ادبی به ما این امکان را میدهد که دریابیم پشت ظاهر آنچه انسان به آن اعتقاد دارد، چه مکانیسم طبیعی و غیر قابل توصیف است، که خود به تنهایی تعیین کننده ناخودآگاه جمعی یا اجتماعی و مکانیسمهای فرهنگی یا زبانی وجود دارد، و نقد ادبی با روشها و شیوههای پیشنهادی شرح، تجزیه و تحلیل، تفسیر و تأویل، روند شناخت و آگاهی بخشی از این مکانیسمها را هموار میسازد،بنابراین نظریههای ادبی با کمک از سایررشتهها چون جامعه شناسی، روانشناسی، زبانشناسی و پدیدارشناسی توانست تفاسیر جدیدی از آثار برجسته فراهم آورد و سازو کارها و ساختارهای زیباشناسانه را روانشناسانه و زبانشناختی را در هم ادغام نماید، جنبش نقد ژنتیکی در مسیر تجربی خود که از دهه 1970 آغاز شد، استراتژی متفاوتی با دیگر نحلههای نظری نقد ادبی داشت، چنانکه در دهه 1960 که نظریه ادبی ساختارگرایی و فرمالیسم متولد شد، توجه این مکتب نظری تنها به آثار چاپ شده و مکتوب شده بود، و در واقع بی اعتنا به سرچشمههای پر از راز و رمز پدیداری آثار از بدو تولد تا روند تحول و تکامل که فرآیندی پیچیده. پر راز و رمز، جذاب، کشف ناشده و بسیار مؤثر در رویکرد انتقادی و سنجش و تجزیه و تحلیل آثار تلقی میشود.
بدین سبب، انتقاد ژنتیکی در موازات نحلههای اواخر قرن بیستم و بیست ویکم همچون ساختارگرایی و مابعد
ساختارگرایی و متفاوت از رویکرد زیباشناختی و پدیدارشناختی آنان هست، همین تفاوت نشان از اهمیت اصیل و جدی نقد ژنتیکی و مطالعات تحلیلی و استنادی این مکتب انتقادی دارد. نمونههای نخستین پروژه تجزیه و تحلیل نسخ خطی و دست نویس ها و پیش نویس ها، طرحها، حواشی، تصحیح جملات، سطرها، قاب بندی و فهرستها از گوستاوفلوبر، زمان از دست رفته مارسل پروست و ...جهت مقابله و مقایسه،در مطالعات ژنتیکی ، نتایج خیره کننده ایی داشت، چنانکه برابری و مقایسه خطوط، رمز نگاریها، قواعد صرفی، علامت اختصاری و پیوست حواشی و پای نویس ها و ویرایش چندین باره جملات ازطرف خود نویسندگان دریچه تازه ای برای کشف رازهای پیدایش،تغییرات زمانی، تحولات تدریجی، تأثرات تاریخی، تاثیرات بینامتنی و ...را برای محققان گشود.
از این واقعیات در عین حال ساده اما پیچیده یک اثر برجسته منتشر میشد و نتایج کار، تفاسیر پیچیده و گاه مبهم و سیر تحول گاهی کند و گاه تند و سریع و تغییرات زمانی و فصلی از بطن این متون بیرون میزد، خلاصه ایی از رمان، یادداشتهای کوتاه،حواشی به طاهر غیر مرتبط، طرحها، اشکال گرافیکی،خط خوردگیهای عصبی،نقطه گذاریهای عمدی، تصحیح و ویرایشهای متناقض،شبیه به هم، مخالف و متفاوت و هزار رمز و راز دیگر که نشان میداد. هر اثر چگونه فرآیندی را از بدو تولد و شکل گیری و سیر فعل و انفعالات درونی تا لحظه تکامل را طی کرده و همین نتایج خیرکتنده باعث شگفتی محققان و نیز عموم مردم قرار میگرفت که متمایز با نگره خودجوش و بداهه و نیز به باور عموم که آفرینش یک اثر را تحت نیروی درونی بنام الهام بدانند. و در واقع همین مطالعات و انتقاد ژنتیکی خط بطلانی بود برجنبه آفرینش گری بداهه و یا تحت تأثیر نیروی خلاقه الهام، و عموم مخاطبان سنتی را روشن میکرد که فریب این عقاید کذب را خوردهاند.
هر اثری را که میخوانیم، گویی از ذخیرگاه نیروی الهام سرچشمه گرفته و بر قلم نویسندهاش جاری شده این دیدگاه افلاطونی و نو افلاطونی چه بسا تا همین اواخر و تا پیش از مطالعات جدی انتقاد ژنتیکی نیز در نزد برخی محققان و عموم مردم شایع بوده، اما به هر روی هنگامیکه پرونده نسخ نویسنده برجسته ایی را در دست می گیریم و فایل دست نویس ها،پیش نویس ها که شامل (نقشه،طرح،خلاصه، لیست،فهرست مکانها، شخصیت ها، فهرست رویدادها، آدرس، سناریوها، تکه کلامها، فرهنگ اصطلاحی شخصیتها و ...) ،کشف میکنیم که با چه مشقت،رنج و نبوغ و خلاقیت،قدرت حافظه و هنر عالی زبانی نویسنده ای یک اثر برجسته را در طول زمان های متوالی، شبها و روزها، در بسیاری حالات روحی و روانی و جسمی...به تدریج نوشته و به کمال رسانده، و این پروندهها چه میزان اهمیت و ارزش داشته که از طریق آنها با دنیای پر رمز و راز و گوشه گوشه لحظات
زندگی پر مشقت و پر از التهاب و کلنجار بی وقفه با جهان واژگان و دایره بی پایان زبان داشته و از بررسی و تحقیق و تجزیه و تحلیل همین پروندهها،به اهمیت مطالعات ژنتیکی در جنبهها و نظریههای انتقادی پی میبریم ، این مطالعات سرچشمه ایی و ژنتیکی تفاوت و خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فرد عناصر ساختاری و تکنیکی و فرمیک نویسندگان را از هم باز نمود میدهد،در مطالعات انتقاد ژنتیکی، روند بازسازی و تحول تدریجی هر اثر از هر نویسنده ایی را میتوان سنجید و درک کرد.
امروزه این مطالعات ژنتیکی روند احوالات آفرینشگری و بازسازی اثر را از طریق رمزگشایی خطوط در جنبههای زبانشناسی، خط شناسی، سنخ شناسی و روانشناسی و جامعه شناختی را برجسته میکند،با آغاز و شروع یک طرح و خلاصه ایی از یک اثر ادبی، تا نسخه نهایی، مجموعه از راز و رمزها و عناصر ساختاری فراهم میآید، مطالعات ژنتیکی، سرمایه خلاقانه هر نویسنده را بازنمایی میکند، انتقاد ژنتیکی توان آنرا دارد که از یک نسخه مختصر متنی، به دنبال کشف تغییرات و تحولات تدریجی تا تکامل یک اثر ادبی را تجزیه و تحلیل نماید و نیز توان آنرا دارد که بسیار متون و خلاصهها و رخدادها و طرح واره های نطفه ای مجموعه از آثار یک نویسنده را از طریق تجزیه و تحلیل پرونده نسخ هر نویسنده، پیش بینی کند که چه متون دیگری نویسنده نوشته، مینویسد و یا خواهدنوشت، که این نتایج پیشگویانه را در هر اثر مورد مطالعه ژنتیکی میشود ردیابی کرد.
منابع
Genetic Criticism
Texts and Avant-textes
Edited by Jed Deppman, Daniel Ferrer and Michael Groden
University of Pennsylvania /2004
273 Pages
Genetic Criticism with Textual Criticism: From Variant to Variation
Daniel Ferrer p. 57-64
https://doi.org/10.4000/variants.284
منابع فارسی
•مقاله نقد ادبی ژنتیکی ، ژنتیک متنی ، مجله ادبی نورهان ۱۴۰۰ / شماره نخست کاغذی ، ویژه نامه
• کارگاه مجازی ژنتیک متنی و مطالعات ژنتیکی متون مشهور جهان، گوستاوفلوبر، جمیز جویس، تی اس الیوت و نیمایوشیج ، آکادمی حلقه نقد ادبی، شعبه خراسان، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی شعبه مشهد، مجری دکتر فرخ لطیف نژاد. سال ۱۴۰۰ کلاسهای کارگاهی جنبش های انتقادی نوین ، مدرس ؛ سعید جهانپولاد.
• معرفی مطالعات ژنتیک متنی و نقد ادبی ژنتیکی به روش فرانسوی همراه با خوانش ژنتیکی پیش متن های رمانهای نویسندگان بزرگ جهان، برنامه مجازی در پرشین اوردز، جوایز پارسی، کانادا، تورنتو، مجری خانم مسروره بنی هاشمی، سخنران و مدرس؛ سعید جهانپولاد
انتهای پیام/