طلاق آنقدر فاجعهای تلخ و آزاردهنده است که حتی اگر برای یک ساعت متوقف شود جای بسی شادکامی است که تنها برای ساعتی از آمار زنان بیوه و فرزندان بی سرپرست کاسته شود!
کد خبر: ۲۶۷۹۹
۱۰:۰۰ - ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی یکتا پرس؛ حدود ۵۰ درصد طلاقها در چهار سال نخست زندگی زوجهای جوان اتفاق میافتد که تهاجم مدرنیته افسارگسیخته در کشورهای توسعه یافته روند رشد طلاق عاطفی را شتاب میدهد. در حال حاضر بالاترین میزان طلاق در کشورهای سوئد، آمریکا و انگلیس مشاهده شده است.
طلاق عاطفی تک عاملی نیست و نادیده گرفته شدن نیازها، نظرات و انتظارات زوجهای جوان، فشارها و مشکلات روحی همسر و فرزندان از جمله پیامدهای طلاق عاطفی است و از سوی دیگر روابط خارج از چارچوب خانواده با شکستن تعهدها از دیگر پیامدهای این نوع طلاق خواهد بود.
دکتر حسین رضایی جامعه شناس نوشت، باید پذیرفت که طلاق عاطفی پدیدۀ نهچندان نوظهوریست که در سالهای اخیر و دربین خانوادههای ایرانی گسترش زیادی پیدا کرده و زوجهای بسیار زیادی از آن متأثر شده و رنج میبرند. این گونه از آسیب اجتماعی که از انعکاس بیرونی کمتری برخوردار است، بیشتر مربوط به خانواده هاییست که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنها و یا برخی باورهای نادرست و نگرشهای منفی و برچست زدن جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی و طرد شدن، اضطراب از دست دادن فرزندان و یا ناتوانی در تأمین نیازهای زندگی به دلیل فقدان وجود یک سیستم حمایت اجتماعی مؤثر از آنها و یا به علل و عوامل دیگری تصمیم میگیرند که علیرغم میل باطنی و بلاجبار در فضایی سرد و بیروح زیر یک سقف با همسرشان زیست کرده، روزگار بگذرانند و نه زندگی کنند.
در چنین اوضاع نابسامانی اعتماد فیمابین از دست رفته، زن و مرد هریک انزواطلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمیدانند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و یا فرهنگی به زندگی ادامه میدهد. این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفتههای بسیاری دارد و در این شرایط خلاءهای شدید و تنگناهای عمیق عاطفی در زنان و حتی مردان پدیدار شده و حسرتهای ناشی از آن بسترساز شروع ارتباط با فردیست که (آغاز روابط فرازناشویی) این خلاءها را برای او پرکرده و به عبارت صحیحتر، هر ازدواجی بدون عشق و علاقه و صرفاً از روی ناچاری و یا تحمیل و یا هردلیلی که به انتخاب زن و مرد نبوده و خود را در فضایی ناخوشایند گرفتار ببیند، و هر ازدواج بدون علاقه، عشق و صمیمیت بسترساز رابطهٔ عاشقانهای خارج از ازدواج خواهد بود.
با توجه به تجربهٔ زیستهٔ نگارنده و به عنوان یک جامعهشناس، عواملی ازجمله ناهمسان همسری در جمیع جهات (در پایگاه اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی، باورها و اعتقادات دینی و مذهبی، سن، در زیبایی شناسی و جذابیت، مزاج شناسی و تمایلات جنسی، تحصیلات، خصوصیات و ویژگیهای روانشناختی و تیپ شخصیتی) و عدم مهارتهای زندگی و خصوصاً خلاء و ضعف شدید "مهارت ارتباطی" و فقدان گفتگو بین زوجین را از مهمترین متغیرها با بیشترین ضریب تأثیر بر چرایی رخ دادن پدیدهٔ طلاق عاطفی میتوان برشمرد.
همچنین باید به عواملی همچون ناکامی و عدم ارضای صحیح و اشباع نیازهای زیستی و جنسی زن و مرد و مشکلات و تنگناهای مالی و اقتصادی در این خصوص توجه ویژه نمود که برای پیشگیری باید به ریشههای آن قبل از وقوع پرداخت.