به گزارش گروه اقتصادی یکتا پرس، در سال ۱۹۶۶، ویلیام شارپ مفهومی انقلابی را در زمینه سرمایهگذاری معرفی کرد که آن را با عنوان «نسبت شارپ» میشناسیم. این مفهوم به سرمایهگذاران کمک میکند تا به شکلی مؤثر، بازده (سود) سرمایهگذاری خود را در مقایسه با میزان ریسک آن تعیین کنند. در واقع سرمایهگذار با کمک این مفهوم، علاوه بر ارزیابی میزان کارآمدی سرمایهگذاریاش، میتواند میزان ریسک آن را هم مشخص کند. بهدلیل اهمیت این نسبت در دنیای امور مالی، در این مطلب بهکمک مقالهای که در وبسایت هجترید منتشر شده است، بهطور کامل درباره نسبت شارپ، ارتباط آن با ارزهای دیجیتال و همچنین مزایا و محدودیتهای این مفهوم صحبت خواهیم کرد.
از زمانی که این نسبت وارد دنیای سرمایهگذاری شد، تا به امروز جزو محبوبترین معیارهای ریسک/ بازده در بین سرمایهگذاران بوده است. بخش عمدهای از این محبوبیت، بهدلیل سادگی این معیار است. البته پس از آنکه جایزه نوبل اقتصاد به ویلیام شارپ تعلق گرفت، اعتبار این مفهوم در بین سرمایهگذاران بیشتر هم شد. این جایزه، پاداش کارهایی بود که شارپ روی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) انجام داد.
حالا بیایید ببینیم چرا سرمایهگذاران باید به این نسبت توجه ویژهای داشته باشند.
با محاسبه نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، میتوان مقدار سود سرمایهگذاری را بهازای هر واحد ریسک تعیین کرد. همه افرادی که در بازار سرمایه حضور دارند، از معاملهگران روزانه گرفته تا سرمایهگذاران بلندمدت که دارایی را میخرند و مدتها نگه میدارند، میتوانند از این روش محاسباتی مفید برای ارزیابی عملکردشان بهره بگیرند.
البته منظور از ارزیابی عملکرد، محاسبه مقدار کل سود سرمایهگذاری نیست، بلکه تعیین نسبت مقدار سود به ریسک آن است.
در واقع نسبت شارپ، متوسط مقدار «سود تعدیلشده» بهازای هر واحد نوسان بازار یا مجموع ریسک موجود است. سود تعدیلشده، اختلاف بین سود کل با نرخ بهره بدون ریسک است و نرخ بهره بدون ریسک نیز به درصد سودی گفته میشود که بهصورت قطعی در اختیار سرمایهگذار قرار میگیرد. برای مثال، نرخ سود بانکی و نرخ سود اوراق قرضه دولتی تقریبا بدون ریسک و تضمینشده است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی یا ارواق قرضه ۲۰ درصد در سال است و از طرفی یک سرمایهگذار بتواند با سرمایهگذاری در اوراق بهادار، ۷۰ درصد سود در سال به دست آورَد، در این صورت نرخ سود تعدیلشده معادل با اختلاف این دو عدد، یعنی ۵۰ درصد، خواهد بود.
افرادی که با فعالیتهای پرریسک در ارتباط هستند، باید به این امر توجه بیشتری داشته باشند. بهطور کلی هر چه نسبت شارپ بزرگتر باشد، «سود تعدیلشده از نظر ریسک» برای سرمایهگذار جذابتر خواهد بود.
بهعنوان یک نمونه خوب از سرمایهگذاریهای بدون ریسک، میتوان به اوراق قرضه دولتی ایالات متحده اشاره کرد. صد البته درباره دو عامل زیر اختلافنظرهایی هم وجود دارد:
۱. آیا نرخ بازده کوتاهمدتترین اوراق بهادار دولتی هم باید در محاسبه اعمال شود.
۲. آیا ابزار سرمایهگذاری بدون ریسک باید کاملا با بازه زمانی که در آن سرمایهگذار انتظار حفظ سرمایهاش را دارد، مطابقت داشته باشد یا نه.
در حقیقت، محدودیت اصلی نسبت شارپ این است که درباره سرمایهگذاریهایی که توزیع سود در آنها نرمال نیست، کار نمیکند. در ادامه، محدودیتهای بیشتر این نسبت را هم مرور خواهیم کرد.
برای محاسبه نسبت شارپ از فرمول استاندارد زیر استفاده میکنیم:
Sharpe Ratio = (Rp – Rf) / σp
برای محاسبه نسبت شارپ، باید نرخ بهره بدون ریسک (Rf) را از سود سبد سهام (Rp) کم کنید و حاصل را بر انحراف معیار (واریانس یا تغییرات) مازاد سبد سهام (σp) تقسیم کنید. توجه داشته باشید که نرخ بهره بدون ریسک، اغلب به سرمایهگذاریهای ایمن و بدون ریسک مانند اوراق قرضه دولتی و نرخ سود بانکی اشاره دارد.
در اینجا یک سؤال مهم پیش میآید. چه زمانی میتوانیم بگوییم نسبت شارپ محاسبهشده خوب است؟ بهبیان واضحتر، چه چیزی میتواند نشانگر سود بالای یک داراییِ نسبتا کمریسک باشد؟
هر نسبت شارپ که از ۱.۰ بیشتر باشد، برای سرمایهگذاران در محدوده قابلقبول تا خوب قرار دارد.
نسبتهایی که از ۲.۰ بیشتر باشند، بسیار خوب هستند.
نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی است.
نسبتی که از ۱.۰ کمتر باشد، پایینتر از حد استاندارد است.
بنابر نظریه سبد سهام مدرن، اگر داراییهای پرتفوی را به شکلی متنوع انتخاب کنید که همبستگی کمی بین این داراییها وجود داشته باشد، ریسک سبد سهامتان کاهش مییابد؛ بنابراین همه تخممرغها را در یک سبد نگذارید!
در متنوعسازی سبد سهام، بهجای اینکه کل سرمایهتان را به یک شرکت، صنعت یا دارایی خاص اختصاص دهید، آن را بین ابزارهای مالی و صنایع مختلف توزیع میکنید و به این ترتیب ریسک سبدتان را کاهش میدهید. بنابراین، متنوعسازی میتواند بهشکل بالقوهای نسبت شارپ را افزایش دهد. فقط کافی است نسبت شارپ سبد متنوع خودتان را با سبد مشابهی که تنوع کمی دارد، مقایسه کنید.
برای محاسبه نسبت شارپ، سرمایهگذاران باید این طور فرض کنند که ریسک معادل همان نوسان است. البته این موضوع مشکل خاصی ایجاد نمیکند؛ اما فقط یک ایراد دارد و آن این است که همه معاملات و سرمایهگذاریها لزوما با نوسان مواجه نیستند.
انتهای پیام/