به گزارش گروه اجتماعی یکتاپرس، این شرکتها معمولا مبتنی بر ایدههایی ریسکپذیر هستند که مدل کسب و کارشان مشخص نیست و بازار هدفشان نیز در حد فرض است. شرکتهای نوپا میتوانند در هر حوزهای ایجاد شوند اما اغلب به شرکتهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و در زمینه تکنولوژی فعالیت میکنند. شرکتهای نوپا در دوره حباب دات کام محبوب شدند.
یکی از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد. یکی دیگر از استارتاپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارتاپ گوگل است که ایده آن در سال 1997 مطرح شد و در سال 1998 آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
مایکروسافت، فیس بوک، یوتیوب، یاهو، آمازون(Amazon)، اوبر (Uber)، ایربیانبی (Airbnb)، پالانتیر (Palantir)، وی وُرک (WeWork)، اسپیس اکس (SpaceX)، پینترست (Pinterest)، دراپ باکس (Dropbox) و ... از دیگر استارتاپ های معروف و موفق دنیا هستند.
در ایران هم هر روز ایده های جدیدی در ایران از طریق استارتاپ مطرح شده و ایده پرورانده و در نهایت تبدیل به یک بیزینس پردرآمد می شود اما در این بین طبیعی است که همه استارتاپ های ایرانی موفق نشوند و بعد از مدت ها تلاش برای ایدهای که روزی به آن ایمان داشتند، نا امید شده و همه چیز را فراموش کنند.
طبق آمار ارایه شده توسط فوربز بیش از ۹۰درصد استارتاپ ها شکست میخورند و استارتاپ های ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در ادامه سعی داریم با بررسی برخی استارتاپ های کشور، ۵ دلیل اصلی را بیابیم که منجر به شکست استارتاپها میشوند.
۱. استارتاپها برای شروع کار خود به دنبال جذب سرمایه هستند: یکی از ابتدایی ترین اشتباهاتی که ممکن است هرکسی در راه اندازی استارتاپ خود مرتکب شود، جستجو برای جذب سرمایه گذار در ابتدای امر است. زمانی که شما فقط ایدهای خام در ذهن دارید، جستجو برای جذب سرمایه گذار فقط میتواند اوضاع را پیچیده تر کند. اولین کاری که یک استارتاپ باید بکند، راه اندازی نسخه اولیه کسبوکار خود (MVP) است تا بتواند مشتریان اولیهاش را جذب کند. در جلسههای مشاوره یا پذیرش شتابدهنده بارها با استارتاپ هایی مواجه شدهایم که ابراز کردهاند اگر ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان داشتند حتما کسبوکار بزرگی میساختند، در حالی که آمار جهانی نشان میدهد نرخ موفقیت استارتاپ هایی که بدون جذب سرمایه اولیه آغاز به کار کردهاند بسیار بیشتر از دیگر انواع استارتآپها است.
۲. کسب درآمد را در اولویت اول خود قرار نمیدهند: چرخ یک بنگاه کسبوکار با پول میچرخد. اشتباه مهلک استارتاپ ها در اینجاست که به جای تمرکز روی شیوه درآمدزایی بر روی جزییات و حواشی تمرکز میکنند. برخی صاحبان استارتاپ های ایرانی نیز بیشتر از اینکه زمان خود را صرف کار روی درآمدزایی و رشد خدمات خود بکنند، درگیر شرکت در همایشها و رویدادهای مختلف میشوند و همین نیز مقدار زیادی از وقت و تمرکزشان را از بین میبرد. بسیار پراهمیت است که استارتاپ شما منابع درآمدی خوبی را شناسایی کند تا بتوانید از طریق آنها چرخ استارتاپ خودتان را بچرخانید و حواشی حواستان را بیش از حد متعارف پرت نکند.
۳. یا مربیان خوبی ندارند یا به حرف آنها گوش نمیکنند: مربی خوب اهمیت بسیار ویژهای در رشد و موفقیت یک استارتاپ دارد. هر بنیانگذاری افرادی را در داستانها و فیلمها دارد که از آنها الهام بگیرد ولی کمتر صاحب استارتاپی یافت میشود که مربی صحیحی برای خود داشته باشد و واقعا به حرف او گوش فرا دهد. این همان مساله استاد و شاگردی است که در فرهنگ سنتیمان نیز داشتهایم. باید مدتی شاگردی کنید تا به یک استاد کار ماهر تبدیل شوید. بسیاری از استارتاپ های موفق توسط افرادی ساخته شدهاند که در شرکتهای دولتی و خصوصی مشغول بودند و با دیدن مشکلی خاص، به فکر یافتن راه حل برای آن افتادهاند. این تصور که من خودم همه فن حریفم و نیازی به کمک و نظرات دیگران ندارم، تصور مخربی است که متاسفانه اغلب ایرانیها دچار آن میشویم. بدیهی است که همه به مربیان حرفهای در مراکز شتابدهی دسترسی نداشته باشند ولی اینترنت و منابع آنلاین امکان آموزش را به خوبی فراهم کرده است. به یاد داشته باشید که اگر فکر میکنید باهوشترین فرد در اتاق هستید، حتما در اتاق اشتباهی قرار دارید.
۴. نیاز مشتری را به درستی متوجه نمیشوند: این مورد یکی از مهمترین و اصلیترین دلایل شکست استارتاپ های ایرانی است. اغلب استارتاپها به جای اینکه در فکر یافتن راهحلی عملی برای مشکلی باشند که افراد زیادی با آن دست به گریبان هستند، برخی ایدهها را اجرایی میکنند که نیاز چندانی به آنها وجود ندارد و صرفا تصور میکنند که افراد به آن نیاز دارند. از این رو بعد از مدتی با مشکل تعداد مشتریان کم مواجه میشوند و همین منجر به شکستشان میشود. همانطور که در کتاب تست مامان (کتابی درباره اعتبار سنجی ایدهها) آمده است، اغلب ایدههای استارتاپ های ایرانی ایدههای ویتامینی هستند! بودنشان خوب است ولی اگر نباشند هم مشکلی به وجود نمیآید ولی در بیشتر اوقات فقط استارتاپ هایی موفق میشوند که ایدهشان تسکین دهنده درد جامعه هدف باشد. برای مثال تاکسی آنلاین یا سفارش آنلاین غذا راهحلهای مفید برای راحتی زندگی امروز هستند ولی برای مثال نرم افزار اشعار حافظ یا نرم افزار آموزش آشپزی چندان نمیتوانند مخاطب جذب کنند چرا که اگر نباشند از طریق جستجو در گوگل به راحتی محتوای آنها قابل دستیابی است به بیان دیگر نیازهایی که این دو نمونه اخیر رفع میکنند چندان شدید نیست.
۵. در انتخاب هم تیمیهای خود دچار اشتباه میشوند: در بین استارتاپهای ایرانی این اشتباه را میتوان دلیل شماره یک شکست دانست. چراکه ما ایرانی ها کار تیمی را به خوبی بلد نیستیم و راهاندازی کسبوکار تک نفره را بیشتر میپسندیم ولی اغلب استارتاپها نیاز به تیم دارند چرا که یک نفر نمیتواند هم برنامهنویسی کند، هم لوگو طراحی کند و هم بازاریابی کسب و کارش را انجام دهد. اغلب تیمها در استارتاپهای ایرانی که تا بحال با آن مواجه شدهام مشکلات از این دست داشته اند: همه افراد تیم احساس مدیر بودن میکردهاند و به یک نفر در تیم ایمان کامل نداشتند، توان عملیاتی تیم موزون نبوده (برای مثال چند برنامهنویس استارتاپی را راه انداخته بودند که نیاز شدید به بازاریابی داشت)، اخلاق غیرحرفهای همچون حسادت، غیبت، زیرآب زنی و … در بین اعضای تیم وجود داشته و موارد دیگری از این دست. از همین رو بسیار حائز اهمیت است که اگر قصد راه اندازی کسبوکار خود را دارید، اعضای تیم را از میان افرادی انتخاب کنید به شما ایمان دارند و همچنین اخلاق بسیار حرفهای در کار تیمی دارند. پیشنهاد میکنم قبل از شروع یک پروژه استارتاپی که نیاز به صبر و تحمل بالایی دارد، در دیگر پروژههای سادهتر اخلاقیات هم تیمی خود را بسنجید و مهمتر اینکه با همتیمیتان سفر کنید. آدمها در سفر راحتتر شناخته میشوند.
انتهای پیام/