به گزارش گروه اجتماعی یکتاپرس، در واقع زندگی یک رقابت مداوم است که هیچ وقت متوقف نمیشود. زمان خیلی سریع میگذرد و گاهی ما از آن عقب میمانیم. روزها آنقدر سریع از جلوی چشممان رد میشوند که گاهی اوقات اصلا نمیفهمیم کجای زندگی هستیم.
این وسط ممکن است به فکر تغییر بیفتید؛ خیلی هم عالیست! بیایید از امروز شروع کنیم. بیایید با هم ببینیم چطور باید از حداکثر تواناییها و پتانسیل هایمان در زندگی استفاده کنیم تا همه چیز را تغییر بدهیم.
سنگ بنای هر نوع خودسازی، خودآگاهی است. اگر ندانید که چرا باید تغییر کنید یا چرا میخواهید تغییر کنید، نمیتوانید به سادگی تغییرات خوب و مناسبی در خودتان ایجاد کنید. درست به همین خاطر است که شما نمیتوانید دیگران را مجبور کنید یا انتظار داشته باشید به خاطر شما تغییر کنند.
تغییر باید چیزی باشد که متناسب با بخشی از شخصیت شما باشد یا نیازتان را برآورده کند. از خودتان بپرسید به چه چیزی علاقه دارید؟ چه چیزی در درونتان حرف میزند؟ وقتی همه جا ساکت است و ذهنتان سرگردان است، چه چیزی شما را صدا میزند؟ چه چیزی در وجودتان جرقه میزند؟ شادی؟ غم؟ و یا عصبانیت؟
شاید هم الان در شرایط سختی به سر میبرید و هیچ چیزی باعث ایجاد علاقه یا احساس خاصی در شما نمیشود. هیچ اشکالی ندارد. اگر فکر میکنید دچار احساسات ناخوشایند یا آزار دهنده شده اید این مساله را با مشاور یا روانشناس مطرح کنید تا به شما کمک کند بفهمید درون شما چه میگذرد و چرا.
اگر دچار افسردگی، اضطراب و یا مشکلات دیگری هستید که باعث میشوند نتوانید با خود واقعی تان، خودی که زیر همه این احساسات پنهان شده است ارتباط برقرار کنید، اولین قدم برای حل این مشکل بسیار ارزشمند خواهد بود.
فهمیدن نقاط ضعف و قوت میتواند روند خودسازی را بسیار آسانتر کند. از خودتان بفهمید چه چیزهایی برایتان سخت و مشکل است؟ در چه مواردی مشکل دارید؟ آیا روشهایی برای حل این مشکلات وجود دارد؟ آیا ابزاری برای کمک به شما در مسیر عبور از این مشکل وجود دارد؟ آیا این نقاط ضعف چیزی هستند که بتوانید از آنها دور شوید و کنارشان بگذارید؟
مورد آخر به کمی توضیح نیاز دارد. همه میدانیم که ما در روز فقط ۲۴ ساعت وقت داریم و هر ساعتی که بگذرد دیگر هیچ وقت برنمی گردد. حالا اگر این وسط موردی وجود داشته باشد که شما در آن مهارت ندارید و این نقطه ضعف مانع از رسیدن شما به موفقیت شده، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید یا خودتان به تنهایی با آن دست و پنجه نرم کنید؟
مثلا ممکن است تصمیم بگیرید که دوباره درس خواندن را شروع کنید. اگر ترک تحصیل کرده اید دوباره به مدرسه برمیگردید و شروع به تلاش کردن میکنید. از طرف دیگر میتوانید معلم خصوصی بگیرید و به این طریق به هدفتان برسید. به این ترتیب راحتتر و زودتر هدفتان محقق میشود.
حل یک مساله به تنهایی ممکن است دهها ساعت طول بکشد، اما وقتی از یک راهنما و فرد آگاه کمک میگیرید شاید در عرض ۲۰ دقیقه بتوانید مساله را حل کنید. در این ۹ ساعت و ۴۰ دقیقه خیلی بهتر میتوانید به استراحت، مطالعه و تلاش برای پرورش نقاط قوت خودتان بپردازید.
هر چه زمان بیشتری برای نقاط قوتتان خرج کنید بهتر میتوانید آنها را قویتر کنید. وقت خود را با تمرکز بیش از حد برای برطرف کردن نقاط ضعفتان هدر ندهید، بلکه آنها را بشناسید، درک کنید و دنبال روشهایی برای کاهش تاثیر آنها باشید تا بتوانید تاثیر نقاط قوتتان را افزایش بدهید.
کسی که بخواهد از حداکثر پتانسیل و توانایی اش استفاده کند برای خودش هدف تعیین میکند. دلیل تعیین هدف این است که شما بفهمید در نهایت میخواهید به کجا برسید. این هدفها را به عنوان نشانههایی در مسیر موفقیتتان در نظر بگیرید.
تکنیکهای زیادی برای تعیین هدف وجود دارد که رایجترین آنها تکنیک SMART است. SMART مخفف کلمات Specific (خاص و مشخص)، Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری)، Achieveable (دست یافتنی)، Relevant (مرتبط) و timely (زمان دار) است. اینها مولفههای مهمی برای تعیین یک هدف هستند.
Specific (خاص و مشخص): هدف شما نباید انتزاعی و ذهنی باشد، بلکه کاملا باید مشخص کنید که چه میخواهید.
Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری): هدفتان باید طوری باشد که بعد از گذشت زمان بتوانید میزان موفقیت یا شکستتان را اندازه گیری کنید.
Achieveable (دست یافتنی): در مورد چیزی که میخواهید واقع بین باشید و هدفی تعیین کنید که بتوانید به آن برسید.
Relevant (مرتبط): هدف شما باید در راستای اهداف بزرگترتان و مرتبط به خودتان باشد.
Timely (زمان دار): داشتن اهداف بلند مدت خوب است، اما شما باید اهداف کوتاه مدتی که بتوانید در ظرف زمان مشخصی به آنها برسید هم داشته باشید.
اهداف سست و بی پایه خوب نیستند، چون جهت معنی داری به شما نمیدهند. این اهداف به شما امکان نمیدهند که از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده کنید. در واقع ممکن است این هدفها به خیال پردازی تبدیل شوند و فقط وقتتان را تلف کنند.
نقشه موفقیت شما از جایی که الان در آن هستید به سمت مقصد هدایت میکند. شما باید بدانید که قرار است چطور به جایی که میخواهید برسید. مثلا اگر میخواهید پزشک بشوید، مسیر شما شامل مواردی مثل فرایند کامل آموزش، آموزش پیشرفته، آزمون و صدور مجوز خواهد بود.
راه آسان برای تهیه نقشه مسیر این است که از آخر شروع کنید و به عقب بروید. علاوه بر این میتوانید از افرادی که قبلا به این هدف رسیده اند بپرسید که چطور باید به موفقیت دست پیدا کنید. با سوال کردن و صحبت با افرادی که قبلا این مسیر را رفته اند کارتان خیلی راحتتر میشود.
فقط یادتان باشد که بیش از حد برنامه ریزی نکنید. بهترین راه برای ترسیم نقشه راه این است که یک طرح کلی در نظر بگیرید. نقاط اصلی را در نظر بگیرید؛ اما سعی نکنید بیش از حد روی این نقاط برنامه ریزی کنید.
مثلا اگر قرار است پزشک شوید، باید مدرک این رشته را داشته باشید. اگر مدرک ندارید باید در دانشکده پزشکی تحصیل کنید و مدرک بگیرید. اگر در دانشکده پزشکی تحصیل نمیکنید باید آزمون بدهید و قبول شوید. خودتان را به تحصیل روی یک دانشگاه محدود نکنید. چون ممکن است در آن دانشگاه قبول نشوید. پس به مسیرتان کلی نگاه کنید و خیلی جزئی بین نباشید.
اگر با ترستان مقابله نکنید و راهی برای عبور از آن پیدا نکنید، ترس، شما را از زندگی باز خواهد داشت. ترس همان چیزیست که اجازه نمیدهد از منطقه امنتان بیرون بیایید. منطقه امن شما جاییست که لازم نیست در آن شجاعت زیادی به خرج بدهید و میتوانید به همین شکل زندگی کنید.
اما حداکثر پتانسیل و تواناییهای شما جایی خارج از محدوده امنتان است؛ پس باید از این منطقه امن بیرون بیایید. حداکثر تواناییهای شما جایی بروز میکند که خطرات را میپذیرید، با چالشها روبرو میشوید و ترس هایتان را پشت سر میگذارید.
شاید متوجه شوید که تواناییهای شما در دنیای کسب و کار یا به عنوان کسی که یک موسسه خیریه یا NGO را اداره میکند بروز پیدا میکنند. ممکن است وقتی پا به این عرصهها میگذارید، مقداری اضطراب اجتماعی را تجربه کنید یا سخنرانی جلوی جمع شما را وحشت زده کند؛ اما برای اینکه به حداکثر پتانسیل و توانایی خودتان دست پیدا کنید باید با این ترسها روبرو شوید و بر آنها غلبه کنید.
ترس چیزیست که در اکثر موارد به طور کامل از بین نمیرود؛ بنابراین خیلی مهم است که شما روشهای مدیریت ترس را بلد باشید. گاهی اوقات هم بهتر است به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید تا به شما کمک کند ترس هایتان را از بین ببرید. در برخی موارد هم با گذشت زمان و به مرور میتوانید با این ترسها مقابله کنید.
اینکه بخواهید به پتانسیل و تواناییهای کامل خودتان دست پیدا کنید کمی مبهم و گمراه کننده است، چون زندگی هر روز چیزهای جدید به شما یاد میدهد و شما باید تجربیات بیشتری کسب کنید.
به جای اینکه به این فکر باشید که از نهایت پتانسیل و توانایی خودتان استفاده کنید، به ظرفیت و تواناییهای خودتان سطح و میزان بدهید و تصور کنید که هر چه زمان میگذرد این سطح هم افزایش پیدا میکند و هر بار که به این سطح نزدیکتر میشوید در واقع در آن زمانی از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده میکنید.
این مساله به این معناست که در صورت وجود فرصتهای جدید برای یادگیری، باید از آنها استقبال کنید یا بهتر است بگوییم که باید به این فرصتها به درستی توجه کنید، چون هر چیزی هم ارزش یادگیری ندارد. گاهی اوقات ممکن است از دیگران مشاوره نامربوط یا اطلاعات غلطی دریافت کنید و این وظیفه شماست که بفهمید چه چیزی ارزش نگه داشتن را دارد و چه چیزی را باید کنار گذاشت. در عین حال یادتان باشد چه شما متوجه باشید و چه نه، هیچ وقت رشد و تغییر با گذشت زمان متوقف نمیشود.
دنیا پر از کارهاییست که فقط وقتتان را هدر میدهند و میتوانند تلاش شما برای رسیدن به موفقیت را بی اثر کنند و از بین ببرند. شما نباید وقتتان را با پرداختن به فعالیتهای بیهوده هدر بدهید و اتلاف وقت کنید؛ مگر اینکه این کارها برای استراحت موقت شما باشند.
برای همین شما نباید وقت زیادی را در شبکههای اجتماعی بگذرانید یا کلی وقت صرف بازیهای ویدئویی کنید یا زمانتان را با فعالیتهای ناسالمی مثل مصرف مواد مخدر یا تفریحات ناسالم هدر بدهید.
ممکن است بپرسید مصرف مواد یا مشروبات الکلی هم جزو مواردیست که وقت را هدر میدهند؟ صد البته که همینطور است! خیلیها برای رسیدن به آرامش موقتی و فراموش کردن مشکلات زندگی شان درگیر این موارد میشوند.
شاید این کارها سرگرم کننده باشند، اما دیر یا زود عواقب آنها گریبانگیرتان میشود و مجبورید وقت زیادی را صرف مشکلات ناشی از مصرف مواد و مشروبات الکلی کنید. سایر فعالیتهای سالم تفریحی هم باید در حد اعتدال انجام شوند. رمز موفقیت در هر کاری داشتن اعتدال است.
از طرف دیگر، اتلاف وقت فقط به اوقات فراغت محدود نمیشود. اتلاف وقت در کار هم به شکلهای مختلفی انجام میشود. مثلا وقتی باید روی کارتا تمرکز کنید، ممکن است حواستان را به جای دیگری معطوف کنید یا فکر و خیالات بی ربط به سرتان بزند.
سعی کنید دقیق برنامه ریزی کنید. حواستان باشد که ممکن است بیشتر از اینکه به کارهای اصلی بپردازید، زمان زیادی را صرف کارهای بی اهمیت کنید. پس همه کارهایی که میکنید را به حساب کارهای مولد و تاثیر گذار نگذارید.
رسیدن به هر چیز قابل توجه و شایسته به کار و تلاش نیاز دارد. همانطور که همیشه میگویند: هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد! مدرک یک شبه به دست نمیآید، موفقیت یک روزه محقق نمیشود، مهارت یک دفعه کسب نمیشود؛ پیشرفت کردن و استاد شدن در هر کاری به تلاش و پشتکار نیاز دارد.
کاری که قرار است بکنید را با تمام قوایتان انجام بدهید. این مورد فقط به وظایف شغلی تان محدود نمیشود. در هر زمینهای که فعالیت میکنید، چه شغلی باشد، چه سرگرمی و چه کارهای خانه، سعی کنید آن را به نحو احسن انجام بدهید. کارتان را با دقت کامل جلو ببرید و اگر نمیدانید چطور باید آن را به بهترین شکل انجام داد سعی کنید یاد بگیرید. با تعالی داشتن در هر زمینه ای، میتوانید به رضایت خاطر برسید.
اجازه بدهید یک چیزی را اینجا مشخص کنیم: استفاده از نهایت توانایی یا پتانسیل به این معنا نیست که شما باید انسان کامل و بدون نقصی باشید. حقیقت این است که هیچ رابطه ای، مهارتی و یا شغلی هیج وقت به حد کمال نمیرسد و همیشه یک سطح بالاتر از آن هم وجود دارد. هر رکوردی یک روزی شکسته میشود و نمیشود انتظار داشت همیشه همه چیز کامل و بی عیب و نقص باشند.
پس یادتان باشد در عین حال که سعی میکنید از حداکثر ظرفیت و توانایی هایتان استفاده کنید، این را هم در نظر داشته باشید که نمیتوانید در همه کارها بی عیب و نقص و بدون اشتباه باشید.
هر اشتباهی که مرتکب میشوید در واقع گامی به سمت دستیابی به تواناییهای بالقوه تان است، چون باعث برجسته شدن نقاط ضعفتان میشود و میفهمید که باید روی این مناطق بیشتر کار کنید. پس از اشتباهاتتان درس بگیرید، رشد کنید و خودتان را با هر شرایطی وفق بدهید.
زندگی گاهی اوقات واقعا خسته کننده میشود و ممکن است برای دستیابی به اهدافتان خیلی سختی بکشید. واقعیت این است که انسانها بدون استراحت کردن و آرامش داشتن نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
استرس باعث ترشح هورمون کورتیزول در بدن میشود. این هورمون به شما کمک میکند تا از پس شرایط و موقعیتهای سخت بربیایید و تنش و اضطراب را در بدن کاهش میدهد. اما وقتی شما همیشه استرس دارید، همیشه کار میکنید و هیچ استراحت و آرامشی ندارید، این هورمون هم به طور مداوم در بدنتان ترشح میشود و سلامتی تان را به خطر میاندازد.
کار زیاد و نداشتن استرس باعث اضطراب همیشگی، افسردگی، تشدید بیماریهای روانی، تشدید مشکلات جسمی، فرسایش سیستم ایمنی بدن و عقب ماندن شما برای رسیدن به اهدافتان میشود. اگر سرتان خیلی شلوغ است و مشغله زیادی دارید باید زمانی را هم به استراحت کردن، آرامش داشتن و مراقبت از خودتان اختصاص بدهید.
به همان اندازه که به کار و تلاشتان اهمیت میدهید باید به استراحت و مراقبت از خودتان هم اهمیت بدهید. این مورد را در برنامه روزانه تان لحاظ کنید و حتما به آن توجه داشته باشید، چون این کاری یکی از اساسیترین و مهمترین مسئولیتهای شماست! خواب منظم، ورزش کردن، به تعطیلات رفتن و اختصاص دادن زمان برای خود، همه و همه به سلامتی شما کمک میکنند. شما باید به ذهن و بدنتان احترام بگذارید و به آنها توجه کنید وگرنه خیلی زود از پا میافتید.
همه این مراحلی که گفته شد را تکرار کنید و از آنها چرخه منظمی برای خودتان بسازید. اهدافتان را تعیین کنید، بفهمید که چطور باید به آنها برسید، برنامه ریزی کنید، کار کنید، به نتیجه برسید و دوباره همه چیز را تکرار کنید.
گاهی اوقات ممکن است این وسط اتفاقات غیر منتظرهای پیش بیاید که برنامههای شما را عوض کنند یا به تاخیر بیندازند. هیچ مشکلی نیست. میتوانید برنامه تان را مطابق با این اتفاقات تنظیم کنید. این اتفاقات بخشی از زندگی همه ما هستند پس با کمال میل آنها را قبول کنید و با نهایت تلاشتان ادامه بدهید تا به هدف برسید.
انتهای پیام/