گروه اجتماعی یکتاپرس، مطابق آمارهای مرکز آمار ایران، در یک سال نخست شیوع کرونا در کشور، امنیت شغلی زنان ۱۳ برابر کمتر از مردان بوده و همین مساله آسیبهای اجتماعی زیادی را برای بانوان به همراه داشته است.
آمارهای مرکز آمار ایران حاکی از آن است که درصد افت تعداد زنان شاغل در ایران از پاییز ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۳۹۹، یعنی تقریبا در طول یک سال نخست شیوع کرونا در کشور حدود ۱۳ برابر مردان بوده است؛ به نحوی که در این مدت تقریبا از هر شش زن شاغل، یک نفر شغلش را از دست داده، اما در مقابل تنها از هر ۷۸ مرد شاغل، یک نفر بیکار شده است.
همچنین طبق برآوردهای مرکز آمار ایران، در پاییز سال ۱۳۹۸ چهار میلیون و ۴۶۸ هزار زن در ایران شاغل بودهاند و این رقم تا پاییز سال ۱۳۹۹ با ۷۷۷ هزار نفر کاهش به سه میلیون و ۶۹۱ هزار نفر رسیده است. این در حالی است که تعداد مردان شاغل در همین مدت حدود ۲۵۶ هزار نفر کم شده و از ۱۹ میلیون و ۹۷۸ هزار نفر به ۱۹ میلیون و ۷۲۲ هزار نفر رسیده است.
در این میان، اما سوال اصلی اینجاست که آیا کارفرمایان دولتی یا خصوصی در دوران شیوع کرونا در کشور، بیشتر تمایل داشته اند که در صورت وجود شرایط مشابه میان زنان و مردان، دست به اخراج بانوان بزنند یا آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا به گونهای بوده که امنیت شغلی زنان را بیشتر به مخاطره انداخته است؟
آمار بالاتر بیکاری زنان در دوره شیوع کرونا مربوط به رویکرد کارفرمایان نبوده، بلکه این اتفاق به دلیل آن رخ داده است که آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا، بیشتر واحدهای خدماتی را هدف قرار داده و اساسا بیشتر زنان نیز در مشاغل خدماتی مشغول به کار هستند.
کارفرمایان حوزههای خدماتی عمدتا به جذب نیروهای زن تمایل بیشتری دارند و در شرایط مشابه با آقایان نیز ترجیح میدهند که نیروهای خانم خود را حفظ کنند. این در حالی است که در حوزههای صنعت و کشاورزی، کارفرمایان بیشتر ترجیح میدهند تا آقایان را جذب کنند و در شرایط مشابه با خانم ها، عمدتا مردان را حفظ میکنند.
بنابراین وقتی در دوره همه گیری کرونا حوزههای تولید و صنعت کمتر دچار مشکلات ناشی از کرونا شده اند، اما تبعات شیوع این ویروس برای واحدهای خدماتی بسیار بیشتر بوده، طبیعی است که آمار بیکاری زنان در ایام شیوع کرونا از آقایان بسیار بیشتر باشد؛ بخصوص که در دوران کرونا، آن دسته از مشاغل خدماتی بیشتر آسیب دیدند که آمار زنان شاغل در آنها به شکل محسوسی بالاتر از مردان بوده است.
اشتغال بیشتر زنان در واحدهای خدماتی
امروزه جمع زیادی از زنان، در مهد کودک ها، آموزشگاههای زبان، هنر و ... یا به صورت حق التدریس در مدارس دولتی و خصوصی مشغول به کار هستند یا در واحدهایی از جمله هتل ها، رستوران ها، تالارها و ... فعالیت میکنند؛ حال وقتی آسیبهای اقتصادی ناشی از کرونا بیش از همه بر همین دسته از مشاغل وارد شده است، طبیعتا حجم زیادی از زنان شاغل در این واحدها نیز دچار ریزش شده اند.
بنابراین این طور نیست که کارفرمایان میل داشته باشند که در صورت نیاز به تعدیل نیرو، در شرایط مشابه بین آقایان خانم ها، لزوما زنان را اخراج کنند؛ چراکه اساسا کارفرمایان واحدهای خدماتی به ویژه در بخش خصوصی به دلیل نظم و کیفیت کار بالاتر خانمها و حقوق پایینتر آنها، عمدتا زنان را استخدام میکنند و اغلب تمایل به حفظ آنها دارند.
حوزههای صنعت و کشاورزی اساسا زن محور نیستند و در این حوزه ها، اگر کارفرمایان قصد تعدیل نیرو داشته باشند، عمدتا زنان را اخراج میکنند. این مساله به دلیل طبیعت مشاغل صنعتی و کشاورزی است و پیش از دوره کرونا نیز روند جاری به همین صورت بوده است.
تدام تبعیض شغلی علیه زنان در دوره کرونا
نکته دیگر این است که در جامعه ایران، اساسا زنان در جایگاههای شغلی مختلف تحت تبعیض قرار میگیرند و و معمولا کارفرمایان در شرایط مشابه با آقایان، حقوق و امتیازات شغلی کمتری را برای خانمها قائل میشوند. در این شرایط، با توجه به آمار بسیار بالاتر بیکار شدن زنان در دوره همه گیری کرونا نسبت به آقایان، سوال اصلی اینجاست که آیا در دوران شیوع این بیماری، تبعیض شغلی علیه زنان تشدید شده است یا خیر؟
تبعیض علیه زنان، موضوعی است که همواره در سراسر دنیا وجود داشته است، به نحوی که در بیشتر کشورها این ذهنیت برای اغلب کارفرمایان شکل گرفته است که در شرایط مساوی با آقایان و حتی با کار بهتر هم اگر دستمزد کمتری به خانمها بدهند، زنان اعتراض چندان نمیکنند؛ بنابراین میتوان گفت نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشورها نیز شرایط کاری، بیمه و سایر مزایا، اغلب علیه بانوان بوده، اما به نظر نمیرسد که در دوره همه گیری کرونا، این تبعیض تشدید شده باشد و این تبعیض به همان روال سابق ادامه یافته است.
بیکار شدن زنان لطمات روحی خطرناکی را به همراه دارد
شرایط زندگی عمده زنان شاغل به گونهای است که خود یا خانواده شان به درآمد آنها نیاز ضروری دارند و در صورت از دست دادن شغل، ضررهای اقتصادی زیادی به آنها وارد میشود؛ اما در این میان، حتی زنانی که نیازی ضروری به درآمد نداشته باشند نیز بعد از بیکار شدن ناگهانی دچار صدمات روحی فراوانی خواهند شد، چراکه از نظر گراوند، وقتی یک زن از محیط اجتماعی به فضای خانوادگی بازمیگردد و استقلال مالی خود را از دست میدهد، احساس ناامنی بیشتری میکند و دچار سرخوردگی میشود.
وقتی یک زن حتی به مدت کوتاهی مستقل میشود، در شیوه تعامل خود با والدین و همسر نسبت به قبل تفاوت قائل میشود، حال وقتی این زن شغل خود را از دست بدهد و مجددا به شرایط عدم استقلال بازگردد، قطعا دچار آسیبهای روانی زیادی خواهد شد؛ از جمله این آسیبهای نیز میتوان به اخلال در رفتار اجتماعی، اختلال در تصمیم گیری و کاهش انگیزه و امید به زندگی اشاره کرد و این گونه عوارض روانی، بعضا حتی میتواند از آسیبهای اقتصادی ناشی از بیکار شدن نیز خطرناکتر باشد.
آسیبهای بیکار شدن زنان؛ از حاشیه نشینی تا خودکشی
البته طبیعی است که آسیبهای مادی و معنوی ناشی از بیکار شدن برای زنانی که به کسب درآمد احتیاج دارند، بسیار بیشتر خواهد بود؛ به نحوی که اگر یک زن که خود سرپرست خانوار است یا به صورت مستقل زندگی میکند، شغل خود را از دست بدهد، طبیعتا دیگر نمیتواند از پس مخارج روزمره خود برآید.
در این میان حتی اگر یک زن که برای جبران کمبود درآمد خانواده خود، مشغول کار شده باشد نیز به صورت ناگهانی بیکار شود، صرف نظر از مشکلات مادی و معنوی از دست دادن شغل برای خود او، خانواده اش هم دچار کمبود درآمد مورد نیاز میشوند که این مساله آسیبهای اجتماعی زیادی را برای آن خانواده به همراه خواهد داشت.
این مساله موجب ایجاد اخلال در زندگی خانواده این زنان خواهد شد، به نحوی که این خانواده، از رفع بسیاری از نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رفاهی خود دچار محرومیت میشوند. حال اگر این خانواده مستاجر باشند و با بیکار شدن یک زن، دچار نقصان درآمد بشوند، ناچار خواهند شد به اسکان مسکن بی کیفیتتر تن بدهند و در شرایط بدتر، حتی مجبور به حاشیه نشینی خواهند شد.
حال اگر یک زن به صورت مستقل زندگی کند یا خودش سرپرست خانوار باشد، وقتی دچار بیکاری شود، تنظیم هزینه و درآمد خود و خانواده اش از بین میرود و در چنین شرایطی این زنان ناچار خواهند شد یا به مشاغل کاذب از دستفروشی گرفته تا تکدی گری و حتی سرقت و فروش مواد مخدر روی بیاورند یا در موارد حادتر، ممکن است این زنان دچار مفاسد اخلاقی شوند.
این دسته از زنان، وقتی نتوانند از راههای صحیح و قانونی درآمد مناسبی را کسب کنند، علاوه بر آسیبهای اقتصادی، دچار افسردگی نیز خواهند شد و حتی در شرایط حاد ممکن است دست به خودکشی بزنند، کما این که در ماههای اخیر اخبار زیادی مربوط به رشد آمار اقدام به خودکشی در رسانهها منتشر شده است.
حمایت دولتی از زنان بیکار تعطیل است
در نظامهای تامین اجتماعی بسیاری از کشورهای دنیا، اساسا روالی برنامه ریزی شده برای حمایتهای دولتی در شرایط بحرانی از جمله بیکار شدن تعداد زیادی از مردان و بخصوص زنان در دوره کرونا پیش بینی شده است. این در حالی است که در کشور ما با وجود برخی مقررات حمایتی، در عمل بخش زیادی از زنان بیکارشده چندان مورد حمایت دولت قرار نمیگیرند.
در کشورهای اسکاندیناوی، دولتها از مردم مالیات بسیار زیادی اخذ میکنند، اما در بحرانهایی مانند کرونا به صورت جدی از شهروندان خود حمایت میکنند و آنها را تحت پوشش بیمههای بیکاری مکفی قرار میدهند تا از آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکاری بهویژه از بیکاری زنان جلوگیری کنند.
اما در ایران شرایط به گونهای است که در زمان قبل از تشدید تحریم ها، دولت یارانههای زیادی در اختیار مردم قرار میداد و همین مساله باعث شد که بودجه زیادی برای روز مبادا برایش باقی نماند؛ اما وقتی که تحریمهای اقتصادی تشدید شد و بعد هم کشورمان با همه گیری کرونا مواجه شد، ضعف نظام اقتصادی کشور به همراه بلوکه شدن منابع مالی ایران باعث شد که دولت حتی نتواند یک ماه کشور را قرنطینه کند و حقوق مردم را به آنها بپردازد.
بنابراین اکنون در کشور ما شرایط به گونهای است که حمایتهای اجتماعی دولتی اساسا تعطیل است و حتی در شرایط کنونی هم این خود مردم هستند که بیش از دولت به کمک یکدیگر میآیند؛ بر این اساس، متاسفانه هنوز هم باید از خیریهها درخواست کنیم که برای کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکار شدن زنان، پای کار بیایند و به این بخش توجه ویژهای داشته باشند.
منبع:رکنا
انتهای پیام/