یادداشت/ تارا کسرایی
یکی از مفاهیم مورد توجه در نظریهی فرمالیستهای روسی آشناییزدایی است که اولین بار توسط شکلوفسکی مطرح شد . دغدغهی فرمالیستها کشف آنچیزی بود که به آفرینش ادبی منجر میشود.
آشناییزدایی که یکی از مهمترین نظریهها و تکنیکهای ادبی است یعنی کشف راههایی برای اینکه آنچه آشنا و شناخته شده است را متفاوت، غریبه و نو جلوه دهیم.
میدانیم که شعر زمانی و در زبانی اتفاق میافتد که بر خلاف عرف رایج زبان حرکت کند یعنی حتی عامیانهترین موضوع را برخلاف آنچه عوام میگویند بگوییم و دریافتهای عادی مخاطب را تغییر دهیم . به طور مثال منظرهای روبروی ماست که امروز با روز قبل هیچ فرقی ندارد مثلا یک کوه. در توصیف این منظرهی تکراری اگر بگوییم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم از پنجرهی اتاقم کوه را میبینم. همان چیزی است که مردم به شکل عادی میبینند و میگویند اما اگر بگوییم:
«و هر روز صبح کوهِ پشت پنجره در من تکرار میشود» یا « تکرار هر روزه ی کوه در من » یا «هر روز منم و آمد و رفت آدمها اما کوه همیشه است»میتوانیم بگوییم حادثه یا واقعیتی را برخلاف عرف رایج بیان کردهایم.
شگردها و تمهیدات ادبی معمولا بخاطر کاربرد فراوان تکراری شده و دیگر شگفتانگیز جلوه نمیکنند. شعر برای خلق این شگفتی تلاش میکند و آشناییزدایی همهی آن شگردها و فنون و رموزی است که نویسنده یا شاعر به کار میبرد تا موضوع بیانشدهاش را برای مخاطبان، غریب و شگفتانگیز نمایش دهد تا اثری ماندگار خلق کند. این ماندگاری در پرتو استفادهی مناسب از چگونگی بیان و بهکارگیری زبان و کارکردهای ادبی و زیباییشناختی تجلی خواهد کرد.
به سادهترین بیان زدودن غبار عادت از واقعیات روزمره زندگی را میتوان آشناییزدایی خواند.
یکی از روشهای اصلی برجستهسازی زبان و آشناییزدایی در شعر هنجارگریزی است که بیشتر کارکردی زبانی دارد و مجموعه شگردهایی است که در زبان اتفاق میافتد و با انحراف از فرم مرسوم آشناییزدایی میکند.
هنجار گریزی به طور کلی انحراف از قواعد تثبیتشدهی زبان است اما نکتهی مهمی که باید بدان توجه داشت این است که هنجارگریزی باید تا جایی پیش رود که ایجاد اختلال نکند . دکتر شفیعی کدکنی نیز معتقد است هنجارگریزی باید اصل رسانگی را مراعات کند.
آشناییزدایی بسته به اینکه در چه عرصهای اتفاق بیفتد روشهایی دارد :
*آشناییزدایی زبانی
*آشناییزدایی معنایی و
*آشناییزدایی ادبی
در آشناییزدایی زبانی استفاده از صورخیال، آرایههای ادبی، بازیهای زبانی، ترکیبسازیها، تغییراتی در نحو همچون: جابجایی ارکان جمله، جابجایی ضمیر، تقدیم فعل بر ارکان جمله، استفاده از ساختهای فعل به جای هم، مقدم ساختن مضافالیه ضمیری بر صفت و حتی جابجاییهایی در عناصر نحوی همچون قید در جایگاه اسم، قید در جایگاه صفت، استفاده از صفت بجای اسم یا اسم بجای صفت و بدعت هایی در کاربرد عناصر نحوی میتواند به کمک مان بیاید اما نکته ی قابل ذکر تمامی این کوششها اینجاست که باید و باید و باید با آگاهی و دانش انجام پذیرد نه دیمی و یا از سر اجبار.
شکل دیگر، آشناییزدایی معنایی است یعنی مفاهیم و باورهای پذیرفتهشده را متفاوت و حتی برخلاف آنچه رایج است نشان دهیم. با استفاده از همنشینی و جانشینی موثر واژهها و صنایعی که در بدیع معنوی و بیان مطرح میشوند همچون استعاره، مجاز، تشخیص، پارادوکس و ...میتوان هنجارگریزیهای معنایی صورت داد.
به یقین میدانیم که به طور معمول تشبیهها، استعارهها و امثالهم بر اثر استفاده ی مداوم و فراوان، دیگر غرابت معنایی ایجاد نمیکنند. شاعر واقعی جسورانه واژهها را با رعایت اصول زیباییآفرینی و توجه به رسایی کلام در معانی جدید به کار میبرد و آشناییزدایی معنایی خلق میکند .
سومین شکل از آشناییزدایی، آشناییزدایی ادبی است که با شکستن معیارهای پذیرفتهشدهی ادبی(شکستهای وزنی عامدانه ، تغییرات آگاهانه در ردیف و قافیه، ترکیب ویژگیهای دو یا چند سبک مختلف ادبی یا تلفیقهای زبانی( معیار و محاوره و آرکاییک و ...) و یا ترکیب و بهم ریختن قالبهای متفاوت ادبی( همچون: آوردن بیتی فولکلور در زبان فخیم یک غزل و یا در نیمه ی غزلی سپید نوشتن یا ابیاتی متناسب را در دل سپید جا دادن و ...) میتوان مشاهدهاش کرد.
به تکرار نکتهی قابل توجه در تمام آشناییزداییها گامهای آگاهانه است و نه از سر ندانستن قواعد موجود .
هنجارگریزی و آشناییزداییها در دل قاعدهکاهیها و قاعدهافزاییهای هنری و خلاقانه دیده میشود که در مقالی دیگر به فنون برجستهسازی زبان بویژه قاعده افزایی ها به شکل ویژه خواهیم پرداخت .
انتهای پیام/