گروه اجتماعی یکتاپرس؛ یادداشتی از فردین علیخواه، گروه جامعه دانشگاه گیلان؛ اولیور دریسنز در یکی از مقالات تأثیرگذار خود با عنوان «سلبریتیزه شدن جامعه و فرهنگ» که در آن به پویاییهای ساختاری فرهنگ سلبریتی میپردازد سلبریتیزه شدن را برای آن دسته از تغییرات اجتماعی و فرهنگی بکار میبرد که مستلزم حضور سلبریتی است. از نظر او سلبریتیزه شدن را میتوان پدیدهای هم ردیف جریان هایی، چون جهانی شدن، فردی شدن یا رسانهای شدن قلمداد کرد و در نتیجه نمیتوان اهمیت آنرا در حیات جوامع معاصر نادیده گرفت. محققان و متفکران متعددی بر نقش و اهمیت سلبریتی یا شکل عامتر آن یعنی «فرهنگ سلبریتی» تأکید کرده اند. در جوامع معاصر تقریبا عرصهای را نمیتوان یافت که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با پدیده سلبریتی در ارتباط نباشد. سلبریتیها در جایجای زندگی امروزی ما حضور دارند و بر آن اثرگذارند و در برهههایی این احساس نامطلوب به سراغمان میآید که گویی گریزی از آنان نیست. در همه جا یا ما در حال تماشای آنها هستیم یا آنها بر فراز تابلوهای تبلیغاتی در حال تماشای ما هستند.
سیاست و سلبریتی، یکی از عرصههایی است که همواره در قرن بیستم و قرن جدید موضوع مطالعه و بررسی محققان عرصه سلبریتی بوده است. سیاست و سلبریتی، هم به شکلی مستقیم و هم غیرمستقیم با هم پیوند دارند. در قرن بیستم کم نبودند سیاستمدارانی که خاستگاه آنان صنعت سرگرمی و فراغت بود. شاید نمونه شناخته شده آن آرنولد شوارتزنگر، قهرمان پرورشاندام و بازیگر مشهور هالیوود، و نمونههای قبلتر آن، رونالد ریگان، رئیس جمهور امریکا بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ باشد. معمولا در کشور ما در سطح انتخابات شوراها و گهگاه در انتخابات مجلس میتوان نمونههایی از افرادی را یافت که پیشینه آنان به رادیو و تلویزیون و سینما بازمی گردد و به تعبیری قبل از ورود به سیاست، چهرهای رسانهای بودند.
اما پیوند بین سیاست و سلبریتی به آنچه گفته شد ختم نمیشود. سیاستمداران و احزاب همواره تلاش کرده و میکنند تا از محبوبیت چهرهها به سود خود بهره برداری نمایند. معمولا در ایام رقابتهای انتخاباتی، در همه کشورهای جهان شاهد حضور سلبریتیها در کارزارهای انتخاباتی هستیم. در این کارزارها سیاستمداران تلاش میکنند تا به طریقی در کنار سلبریتیها قرار گیرند و عکسهایی از دورهمی و «خوش و بش» آنان در رسانههای جمعی منتشر شود. نمونههای ایرانی آنرا میتوان در عکسهای یادگاری برخی چهرههای سیاسی با ساسی مانکن یا امیر تتلو دید. در اینجا هدف، یا حداقل یکی از اهداف، جذب هواداران میلیونی سلبریتیهاست.
جدای از بهره برداری چهرههای سیاسی از محبوبیت سلبریتی ها، آنچه در خصوص پیوند بین سیاست و سلبریتی اهمیت دارد استفاده از سازوکارها و تکنیکهای بکارگرفته شده در صنعت سلبریتیسازی برای کسب شهرت و محبوبیت سیاسی است. منظور آنکه معمولا در رقابتها و کارزارهای سیاسی از شگردها و فنون مورد استفاده در عرصه فرهنگ سلبریتی جهت معرفی یک چهره سیاسی و کسب هواداری سیاسی استفاده میشود. این امر با فراگیر شدن فرهنگ سلبریتی در جامعه امروزی ما دامنهای وسیعتر و شدت بیشتری یافته است. ساخت دشمن فرضی و حمله به او، تلاش برای تحریک شور جمعی، سانتیمانتالیسم یا احساساتگرایی، استفاده از شگرد بمبهای خبری، کار کردن بر ژستها، لحن و تُن صدا، لباس و آرایش صورت از آن جمله اند. البته به همه اینها باید بکارگیری تکنیکهای فنی سینمایی در محصولات تصویری متعلق به کاندیداها را هم اضافه کرد.
در جایی مانند امریکا این پیش فرض وجود دارد که سیاستمداران همچون یک صابون یا یک بسته ماکارونی هستند. همان شگردها و سازوکارهایی که در بازاریابی کالا برای فروش استفاده میشود برای «فروش» چهرههای سیاسی به مردم نیز باید بکار گرفت. در بازار مشتری با رفتن به سوی صندوقدار فروشگاه به تبلیغات رأی میدهد و در بازار سیاست نیز با رفتن به سمت صندوق رأی. شاید چنین پیش فرضی «سطحی سازی» موضوع مهمی مانند رقابت سیاسی تلقی شود، ولی شگردها و فنونی که امروزه در عرصه سیاست و سیاستورزی شاهد هستیم این پیام را به ما میدهد که مرز بین سلبریتی و سیاست بسیار باریک و شکننده شده است. گاهی سیاست، سلبریتی و گاهی سلبریتی، سیاست میشود. شاید بیاساس نباشد اگر بگوییم در دنیای امروز به جای سیاست یا سلبریتی، باید به موضوع دیگری پرداخت: سطحی شدن.
انتهای پیام/