به گزارش گروه سیاسی یکتاپرس، شماره ۲۷ ام «انتخابات پلاس» را به بررسی شباهتهای انتخابات سال ۱۴۰۰ با سال ۱۳۹۲ اختصاص دادیم.
در سال ۹۲ جریان انقلابی با گزینههای مهم خود وارد میدان شد. قالیباف، حداد، جلیلی و ... توان عمده جریان انقلابی را وارد میدان کردند. اما جناح مقابل با گزینه درجه چندم خود وارد انتخابات شد. روحانی در بدو ورود به انتخابات کمتر از ۳ درصد محبوبیت داشت و بعد از مناظرات در حد پیروز انتخابات توانست رای جمع کند.
در انتخابات امسال نیز جریان انقلاب با گزینههای اصلی خود وارد میدان شده است. جناح مقابل هم با نفرات دست چندم خود در میدان است. دست کم گرفتن جناح مقابل و غرور ناشی از حس پیروزی، آن هم قبل از انتخابات، از عواملی بود که باعث شد خیال جریان انقلابی راحت باشد و اصطلاح رقابت درون گفتمانی تا حدودی رایج شود.
مهمترین ویژگی سال ۹۲ آن بود که رقابت نامزدهای انتخاباتی جریان انقلاب معطوف به خودیها شد و از رقیب اصلی غافل شدند. نامزدهای جریان انقلابی بیش از آنکه رقابت را به سمت نامزد جریان مقابل به پیش برند توجهشان به خودیها بود.
اگر در مناظره سال ۹۲ ولایتی به جلیلی حمله کرد و رضایی به حداد و ولایتی و ... این دور هم شاهد هستیم فضاسازی بر سر القای انصراف یک نامزد به نفع نامزد دیگری راه افتاده و برخی میخواهند جریان انقلابی درگیر خود شود.
جریان انقلاب با فرض پیروزی از رقیب غافل شد. درگیری نامزدهای جریان انقلابی بر سر پست ریاست جمهوری جدیتر شد و مردم به مرور شاهد اختلافات و منازعههای گزینههای انقلابی انتخابات بودند. این منازعات مردم را از اجماع جریان انقلابی ناامید کرد.
از سویی طرف مقابل که با عارف و روحانی در میدان بود کاملا هماهنگ عمل میکردند. حرکتهای جناح مقابل بیشتر رنگ و بوی هماهنگی و وحدت میداد. مردم احساس میکردند جریانی که هماهنگ است بیشتر میتواند برای حل مشکلات کشور اقدام کند تا جریانی که همسوترین گزینههایش با همدیگر وارد چالش و دعوا میشوند.
جریان اصلاحات در انتخابات سال ۹۲ نامزد صددرصد اصلاحطلب خود را به دلیل عدم محبوبیت در روزهای آخر کنار کشید. کمپین جریان اصلاحطلب به طور کامل به سمت روحانی هدایت شد و در چند روز منتهی به انتخابات حمایت سنگین رسانهای آنهم با تکیه به رسانههای خارجی به نفع روحانی شکل گرفت. کمپینی که در میان منازعات درونی جبهه انقلاب باعث پیشی گرفتن اصلاحات در جلب نظر مردم شد.
در شرایط کنونی انتخابات نیز تاحدود با چنین شرایطی مواجه هستیم. طبق آخرین برآوردها از جریان اصلاحات سونامی تبلیغاتی و کمپین سازی اصلاحطلبان برای روزهای آخر انتخابات ذخیره شده است. سکوت محض این جریان در شرایط فعلی ناشی از یک سیاست جدی است. اصلاحات منتظر است تا ببیند نتیجه مناظرات به نفع کدام نامزد اصلاحطلب تمام خواهد شد. هر نامزدی که بتواند محبوبیت خود را در افکار عمومی کمی ارتقا بدهد حمایت کمپینی روزهای آخر از آن نامزد قطعی است.
سال ۹۲ و پس از انتخابات ریاست جمهوری، دانشجویی از رهبرانقلاب سوالی پرسید که رابطهی تکلیف و نتیجه چیست؟ آقا در پاسخ تذکرات مهمی داشتند. یک بار دیگر پاسخ رهبرانقلاب را مرور کنید: "رابطه «تکلیفمداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟ امام-خمینی(ره)- فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختیها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتماً تکلیفگرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجهی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند. مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتی هم به نتیجهی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده. اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامهریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیفگرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست."
شکست سال ۹۲ یک باخت معمولی نبود. جریان انقلاب یک بازی برده را تحویل رقیب داد. علت اصلی هم درگیری درونی جبهه انقلاب، اختلاف و منازعه داخلی، حس کاذب پیروزی و عدم جدی دانستن رقیب بود.
پس از ۸ سال اکنون جریان انقلاب درگیر همین مسائل شده است. برخی انتخابات را به اصطلاح خودشان درون گفتمانی میدانند، برخی پیروزی را قطعی میدانند و برخی برای پیروزی حاضر هستند به نیروهای و جریان خود تهاجم داشته باشند. غفلت از رقیب را هم اگر کنار این مولفهها بگذاریم، انتخابات ۱۴۰۰ کم از انتخابات ۹۲ ندارد. در شرایطی که مردم از ناکارآمدی دولت تدبیر و امید و برخی جریانهای غربگرا نسبت به این جریانها ناامید هستند باید تا پایان انتخابات مراقبت کرد تا تجربه تلخ ۹۲ برای کشور تکرار نشود.
انتهای پیام/