یک گوینده باید بازیگر لحظه ها باشد | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس؛
جایی که آهنگ برای گفتار شتاب لازم دارد، نمی شود آرام صحبت کرد. چراکه آهنگ کلام و سکوت ها باید کاری کند که شنونده حس آن جمله را دریافت کند.
کد خبر: ۳۸۰۸۸
۱۴:۴۱ - ۲۶ خرداد ۱۴۰۰

یک گوینده

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ حسن همایی را سالهاست می شناسیم. مردی که صدایش؛ نوازش است و آرامش. مدرس فن بیان، گوینده توانمند رادیو، دوبلور، شاعر و از همه این ها فراتر، انسانی فروتن و مهربان که در چهاردهمین دوره جشنواره بین المللی صدا توانست رتبه اول گویندگی مرد را از آن خود سازد.

گفتگوی صمیمی ما را با این هنرمند خوب و نام آشنا بخوانید:

سرآغاز گفتگو را از خودتان و فعالیت هایتان شروع کنیم:

شروع فعالیتم در سن 24 سالگی بود که برادرم کاری را در رادیو معرفی کرد و مرحوم مجتبی کدخدازاده مرا به عنوان افکتور در رادیو استخدام کرد و از آن زمان کار خود را در رادیو آغاز و در جوار گویندگان و مجری های بزرگی آموزش دیدم و توانستم بعد از 4 الی 5 سال راهم را آرام آرام بسوی دنیای صدا باز کنم. حتی خارج از رادیو به عنوان دوبلور هم فعالیت کردم و زمانی که احساس کردم در مسئله صدا حرفی برای گفتن دارم دوباره به رادیو بازگشتم.

همچنین زمانی در کنار کار افکتوری برای رادیو چیزی هم نوشتم، در نمایش های رادیویی بازی کردم، در برنامه های زنده حضور داشتم و دغدغه های اجرای برنامه زنده را دیده ام و چیزهایی از آن دوران تجربه و یاد گرفته ام.

درباره کار افکتوری توضیح می دهید؟

من به کار افکتوری علاقه نداشتم و فقط دنبال راهی بودم که به کار رادیو و تلویزیون وارد شوم اما افکتوری به من کمک کرد تا معنی میزانسنی را در بازی صدا بفهمم. یادم می آید که زنده یاد کدخدازاده در آن زمان به من گفت: «صدایت خوب است اما اکنون به افکتور نیاز داریم، پس فردا نگویی که می خواهم گوینده شوم» و من به دلیل که قولی داده بودم چندسالی به عنوان افکتور فعالیت کردم. 

در مصاحبه ای گفته اید صدایی که ما با آن ارتباط برقرار می کنیم صدای اعمال ماست. چه ارتباطی بین صدایی که با آن سخن می گوییم و فیزیکی است با صدای درون یا همان اعمال ما  وجود دارد؟

به اعتقاد من شنونده حرفی را که گوینده بصورت قلبی به آن اعتقاد و باور دارد را دریافت می کند و آن را می پذیرد. به طبع گویندگان هم با توجه به اینکه علم فن بیان را آموزش دیده اند خوب می توانند سخن بگویند اما باورها، شخصیت و اعمالشان در بهتر سخن گفتن و با تاثیرگذاری بیشتر به دادشان میرسد. در واقع با صدای خوب و بیان درست چیزی را که گوینده به آن اعتقاد دارد و به دیگران منتثل می کند و کلام گوینده در شنونده می نشیند و به قول معروف آن سخن کز دل برآید لاجرم بردل نشیند.

درباره جمله ای که در مصاحبه گذشته ام گفته ام باید بگویم که شعاری است از فروغ فرخزاد که می گوید تنها صداست که می ماند و کلامی از مولانا که می گوید این جهان کوه است و فعل ما ندا، می رسد هردم نداهارا صدا یعنی این صدای اعمال بسوی ما بازمی گردد و به عقیده من منظور از سخنی که فروغ، مولانا و دیگر بزرگان گفته اند این است که این صدای اعمال است وگرنه صداهای بسیار گیراتر و دلنشین تری در این هستی آمده و طنین انداز شده اند اما در گذر زمان بدست فراموشی سپرده شده اند. در نتیجه این صدای درونی و اعمال ما اهمیت بسیار بیشتری نسبت به صدایی که با گوش هایمان می شنویم دارد از همین رو گوینده در مرحله اول باید صدق کلام را بیاموزد، سپس به جان کلام پی ببرد که چه چیزی می گوید و نمی شود که گوینده کسی را به ترک عادتی نکوهش کند درحالی که خودنیز آن کار را انجام می دهد چراکه این حرکت نه تنها مضحک است بلکه بعد از مدتی باعث پایین آمدن اعتماد به نفس گوینده هم می شود و سخنی که برای گوینده درک نشده باشد برای شنونده نیز تاثیرگذار نخواهد بود.

چه ارتباطی بین تُن های مختلف صدا وجود دارد و چگونه می توان از طریق آوا یا همان صدا به درستی با مخاطب ارتباط برقرار کرد؟

در واقع برای دستیابی به این مسئله، باید به گوینده زندگی را یاد داد برای مثال تن صدای یک گوینده زمانی که در برابر پدر خود و زمانی که در مقابل یک غریبه قرار می گیرد متفاوت است. برای این آموزش کافیست که به گوینده یادآور شویم چه چیزی را در برابر چه کسی می گوید که بزرگ ترین یادآوری یک مدرس صدا همین مسئله است که چیزی یا کسی که درباره آن سخن می گوییم را به گوینده تفهیم کند. 

یک گوینده باید بازیگر لحظه ها باشد و خودش را در جایگاهی که از آن سخن می گوید قرار دهد، منیت را کنار بگذارد و فراموش نکند که باید شکل آن محتوایی که از آن سخن می گوید را به خود بگیرد اما اگر قابلیتش را ندارد و ایمانی به آن گفته ندارد بهتر است از خواندن آن کار استعفا دهد. از همین رو ما به گوینده ها زندگی کردن را می آموزیم که در مرحله اول برای انتقال درست مفاهیم توسط گوینده باید بازی های دیگران را تقلید کنند که ما به آن می گوییم نمایشنامه خوانی تا گره ها از ذهن باز شود.

فلسفه صدا چیست؟

فلسفه صدا ارتباط است. صدا دو بُعد دارد. زنگ و رنگ و آنچه که مربوط به زنگ یا شاخص صدا است نشان می دهد که شنونده از چه کسی چه چیزی را می شنود. برای مثال صدای آژیر آمبولانس با آژیر آتش نشانی فرق دارد، اما رنگ صدا از حال افراد خبر می دهد.

در ابتدای بشریت هم انسان در موقعیت خطر و زمانی که صدایش به گوش کسی نمی رسید با برپا کردن آتش و دود ناشی از آن سعی می کرد تا با دیگران ارتباط برقرار کند. پس فلسفه صدا انتقال مفهوم به نوع بشر است.

آشنایی با فن بیان چه تاثیری در زندگی ما دارد؟

می توانم بگویم که زندگی مارا متحول می کند زیرا زمانی که کسی با فن بیان آشنا می شود می تواند خواسته اش را کوتاه تر، موجزتر و بی دردسر تر مطرح کند. در کل در زندگی عاطفی و هم در زندگی اجتماعی فن بیان بسیار به انسان کمک می کند اما باید مراقب بود که از آن فن درست استفاده شود چراکه استفاده نادرست از این فن عزت نفس را در شخص پایین می آورد و باورهای اجتماعی را زیر سوال می برد و سبب می شود که دیگر کسی به صدای واقعی و درد واقعی کسی گوش ندهد.

آیین سخنوری شامل چه چیزهایی می شود؟

تنالیه، حجم صدا، شکل بیان، سرعت، دایره واژگان و موسیقی که گوینده برای گفتار انتخاب می کند را شامل می شود. علاوه بر این موارد، فن بیان مکث هارا هم  شامل می شود چراکه ارزش سکوت در بیان کمتر از کلام نیست. همانند موسیقی که فواصل بین نت ها باعث می شود که یک دریافت درست از موسیقی داشته باشیم.

برای مثال کسی که تازه رانندگی یاد گرفته است با شتاب و ناشی گری رانندگی می کند اما یک راننده حرفه ای موقر و آرام حرکت می کند و در تعادل است. فواصل این سکوت ها در رانندگی همان برداشتن پا از روی گاز است و در موسیقی و گویندگی به زبان نیاوردن کلام یا نت است چراکه با اعمال سکوت به شنونده اجازه داده می شود آنچه را که شنیده است هضم کند و جمله گفته شده در باور و فهمش ته نشین شود و بعد گوینده دوباره به سخن گفتن ادامه می دهد. 

همچنین جایی که آهنگ برای گفتار شتاب لازم دارد  نمی شود آرام صحبت کرد چراکه آهنگ کلام و سکوت ها باید کاری کند که شنونده حس آن جمله را دریافت کند. درواقع در تند و سریع سخن گفتن هم سکوت وجود دارد اما فرم آن فرق دارد و سکوت ها در آن کوتاه تر و تواتر کلمات بیشتری در واحد زمان گفته می شود.

مراحلی که یک گوینده باید طی کند تا بتواند گوینده موفقی شود چیست؟

بنظر من اولین مرحله این است که پدر و مادر آن شخص بخواهند که فرزندشان گوینده خوبی شود، سپس در آموزش و پرورش استعدادیابی شود، یعنی مدرسین به کسانی که در سنین کم هستند برای کشف استعداد آنها توجه بیشتری داشته باشند. چراکه گویندگی فقط شامل صدا نمی شود بلکه باید علاوه بر آن قلم هم قوی باشد و گوینده باید بتواند شعر و یا داستان بنویسد، موسیقی و ریتم را بشناسد و یا اگر مشکلات فیزیکی مانند اشکالات دندان و یا لوزالمعده دارد در زمان کودکی برطرف کند و باید بداند که در روابط اجتماعی ضرورت اعتماد به نفس چیست.

گوینده باید بتواند بر استرس خود با کمک مربی کار کند تا بتواند جلوی دیگران صحبت کند و مردم داری را یاد بگیرد و این اتفاق مستلزم آن است که شخص پیش مربی دلسوزی برود که از آن یک دلقک نسازد یعنی مولفی از شاگردش بسازد که خودش حرفی برای گفتن دارد چراکه وقتی شاگرد حرفی برای گفتن داشته باشد مشتاق این است که دانسته هایش را به دیگران انتقال دهد و از همین رو بر حنجره خود بیشتر کار می کند و افرادی مثل روانشناس، مربی موسیقی و دیگران بر روی صدای شخص کار می کنند و ایرادات آن را می گیرند تا در آینده به گوینده خوبی تبدیل شود.

خودتان این مراحل را چگونه طی کرده اید؟

من در این مورد تحصیلات آکادمیک ندارم اما از همان کودکی مادرم برایم شعر و قصه می خواند و بسیار سخن می گفت. درواقع لالایی یا قصه مادر، کودک را از همان ابتدا با ریتم آشنا می کند.

بعدها پدربزرگم قرآن را به من آموزش داد و زبان عربی به واسطه اشتراکاتی که با زبان فارسی دارد من را بیشتر با ریتم کلمات و آواها آشنا کرد. در سن هفده سالگی هم وارد دنیای شعر شدم که در سال بعد آن بابت سروده هایم جایزه دریافت کرده ام و در سن 24 سالگی دبیر انجمن ادبی آفاق شده ام و از حضور بزرگانی مثل زنده یاد حسین منزوی، سیدعلی صالحی و خانم زری داد اسفندآبادی که خانه اش اولین پناهگاه ما بود و جلسه های انجمن ادبی در آن برگزار می شد بهره مند شدم.

در واقع ادبیات و شعر یکی از پایه های استوار برای گویندگی محسوب می شود  و دست به قلم بودنم کم کم باعث شد که فکر کنم با صدایی که از آن بهره مند هستم بهتر است حرف بزنم.

درباره شعرهایی که تاکنون گفته اید بیشتر توضیح می دهید؟

با اینکه شعر گفته ام اما خود را شاعر نمی دانم و تقریبا در همه قالب ها از دوبیتی تا غزل و شعر سپید شعر سروده ام. بیشتر هم به مضامین اجتماعی و یا عاشقانه پرداخته ام و همیشه سعی کرده ام برای اینکه از بزرگان شعر و ادبیات قافل نشوم شعری بگویم و نظرات اساتید را بشنوم.

 ازفعالیت انجمن ادبی تان بگویید.

انجمن ادبی آفاق به همت خانم زری داد اسفندآبادی و زنده یاد استاد کریم قنبری و محمد قلی نیا تاسیس شد و بعد توسط خانم اسفندآبادی ادامه یافت و ما در آخر هرماه دور هم جمع می شدیم و صحبت می کردیم اما متاسفانه یکسالی می شود که به علت شیوع کرونا این جمع تشکیل نشده است و  فرصت دیدن عزیزان از ما سلب گشته است. 

متشکرم از شما که در این گفتگو شرکت کردید.

من هم از شما و یکتاپرس ممنونم و برایتان آرزوی موفقیت دارم.

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار روز

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۶
برای عزیزانی که صدایی خوش ویا خانواد هایی اگر متوجه شدندکه بچه شان صدایی گرم دارند ...نیاز است این مصاحبه را از یکتا پرس بخوانند ....برای پیش زمینه یک یاد یادگیری مناسب وهالیست ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۶
عالی
پرویز عرب پور
Switzerland
۲۳:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۶
درود عرض ادب
با تشکر از گروه فرهنگی یکتا پرس و استاد ابوترابی
از استاد فن و بیان جناب حسن همایی هم بخاطر حضور و
توضیحات شان تشکر می کنم "تنها صداست که می ماند"
مهران
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۷
درودها . تنها صداست که می ماند ..
ژاله زارعی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۸
ممنونم از زحماتتون
خدا قوت