به گزارش گروه اجتماعی یکتاپرس؛ ریههای پردرد زاگرس دیگر توان تنفس ندارد. زخمهای زاگرس دیگر التیام یافتنی نیست، زخمهای پیدرپی ناشی از زغالگیری، هجوم آفتها، خشکیدگی بلوط ها و اکنون آتشسوزیهایی که به روال هرساله در تابستان تبذیل شده است.
هرسال با آغاز فصل گرما بخش قابل توجهی از جنگلهای ایران در آتش میسوزد و تقریبا روزی نیست که خبری از آتش سوزی جنگلها و مراتع منتشر نشود. بخشی از این آتش سوزی ناشی از تاثیر گرمای خورشید بر شاخ و برگ خشک درختان است و بخشی هم به دلیل بی توجهی انسانها به محیط زیست است.
جنگلهای زاگرس یک منطقه استراتژیک برای کشور است و معیشت حدود ۱.۵ میلیون نفر از مردم ساکن در این مناطق وابسته به جنگلهای زاگرس است. جنگلهای زاگرس یکی از مهمترین رویشگاههای جنگلی کشور هستند و بیش از ۸۰ درصد عشایر کشور و بیش از ۵۰ درصد دام کشور در این منطقه حضور دارند و ۴۰ درصد آب کشور از آن منطقه تامین میشود.
جنگلهای زاگرس ۱۱ استان کشور را در برگرفته است و از استان آذربایجان غربی آغاز میشود و تا فیروزآباد فارس امتداد دارد. جنگلهای زاگرس ۶ میلیون هکتار وسعت دارد که این میزان جنگل در حدود ۳۰ میلیون هکتار از مساحت کشور پراکنده است.
منطقه زاگرس حدود ۳۰ میلیون هکتار وسعت دارد که در این ۳۰ میلیون هکتار، شش میلیون هکتار جنگل است و تیپ جنگلها نیز بلوط است؛ گونه مقاوم و خشکی پسندی که قدمتی بیش از ۵۵۰۰ سال دارند همچنین ۱۸۰ گونه درختی و درختچه دراین جنگلها وجود دارد. مطالعات انجام شده در زاگرس نشان داد که ۶۰ درصد جنگلهای زاگرس دارای تاج پوشش درختی و درختچهای کمتر از ۲۵ درصد هستند که این امر علاوه بر تاثیر عوامل طبیعی نظیر خشکسالی و سیل و اثرات تغییر اقلیم و ... متاثر از عوامل انسانی نظیر فشار دام، زراعت زیراشکوب، قطع درختان به منظور مصارف سوختی و تغییر کاربری، آتش سوزی و ... بوده است.
در کشوری که تنها ۷ درصد از مساحت کل آن را پوشش جنگلی تشکیل داده است و ۹۳ درصد مابقی آن خشک و نیمه خشک و پوشش گیاهی آن بسیار کم است، هر یک درخت باید برای ما اهمیت زیادی داشته باشد. هر یک درختی که در زاگرس از دست میدهیم، کشور را به سمت بیابانی شدن سوق میدهد. شدت و حدت و وسعت آتشسوزیها طی سالهای اخیر در جنگلها و مراتع زاگرس نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده و ترمیم آتشسوزیهایی با این شدت در جنگلهایی مانند زاگرس که خود به دلایل مختلف مانند کشاورزی، دامداری بیش از حد ظرفیت، عوامل انسانی دیگر و بیماریها و آفاتی که در سطوح بسیار وسیع طغیان میکند، توانایی زادآوری خود را از دست داده است، بسیار دشوار است.
مژگان جمشیدی کارشناس محیط زیست میگوید «برای اینکه مشخص شود واقعاً علت این آتشسوزیها چیست، نیازمند این هستیم که خود دستگاههای متولی مثل سازمان جنگلها و سازمان محیط زیست بررسی کنند؛ اما چیزی که تا امروز اعلام شده علت انسانی بوده که عامل اصلی آن است زیرا گیاهان رویشی زاگرس به گونهای نیست که در اثر تشدید و افزایش دما خودبهخود حریق ایجاد کند».
وی اختلافات قومی و قبیلهای و زندگی عشیرهای که در بعضی از مناطق زاگرس شاهد آن هستیم را یکی از علل آتشسوزیهای زاگرس میداند و عنوان میکند «در منطقه زاگرس نظامی تحت عنوان نظام عرفی داریم. بر اساس این نظام عرفی از دهههای قبل، از پیش از انقلاب و از قبل از ملی شدن کشاورزی میکنند را از آن خود میدانند.
این کارشناس محیط زیست میگوید «علیرغم اینکه قانون ملی شدن جنگلها و مراتع از اواخر دهه ۴۰ به تصویب رسید و اعلام شد، اما در بسیاری از بخشهای منطقه زاگرس همچنان این نظام عرفی وجود داشته که تا به امروز چیز بدی هم نبوده، اتفاقاً وجود این نظام عرفی باعث میشود که فرد حس دلسوزی بیشتری نسبت به آن منطقه داشته باشد. یعنی میداند که چرای بیرویه نباید در آن منطقه انجام دهد و موظف است به حفاظت آن منظقه نیز اهمیت دهد؛ اما متأسفانه در سالهای اخیر بارها شاهد این بودیم و حتی از طریق رسانهها هم اعلام شده که اختلاف بین دو خانواده، دو فامیل یا باعث شده که یکی برای کم کردن روی طرف مقابل اقدام به آتشسوزی جنگلها کند که بسیار نادر بوده است.»
جمشیدی با تاکید بر این که حریقها تمام اکوسیستم اعم از پوشش گیاهی، پوشش جانوری و هم خود جامعه انسانی از تحت تأثیر قرارداده و متضرر میکند، میگوید «امکانات و نیروهای محیط زیست و سازمان جنگلها محدود است. درسالهای اخیر در وهله اول عمدتاً مردم بومی و یکسری از NGO ها مثل نهضت سبز زاگرس، انجمن سبز چیا، انجمن دالاهو و یکسری NGO های دیگر در استانهای ایلام، کرمانشاه، کردستان و کهگیلویه به صورت خودجوش حریق را مهار میکنند».
این کارشناس محیط زیست میگوید «مسئولان سازمان محیط زیست به ویژه در چهار سال اخیر با محیط زیست کاملا بیگانه بودهاند و اصلاً خودشان هم متوجه نیستند چه اتفاقی دارد در اطرافشان میافتد و تلاشی هم نکردند که حداقل حالا که به محیط زیست آمدهاند، اندکی آگاهیهای محیط زیستی و شناختشان از محیط زیست کشور را افزایش دهند.»
و ختم کلام اینکه انتظار میرود که دولت و مجموعه حاکمیت یک نگاه ویژه به آتشسوزیهای زاگرس و نابودی رویشگاههای زاگرس داشته باشند البته وقتیکه رئیس سازمان محیط زیست
در برابر وقوع حریقهای پی در پی مدعی میشود که چیزی نبوده و رسانهها موضوع را بزرگ کردند و همهاش یک هزار هکتار از بین رفته است، واقعاً دیگر از یک چنین سازمان محیط زیستی نباید انتظار داشت که درکی از اهمیت ادامه حیات جنگلها و مراتع داشت!
« از کوزه همان برون تراود که در اوست» و این مصداق حال این روزهای محیط زیست ماست.
انتهای پیام/