فقر و فاصله طبقاتی زمینه و بستر مناسبی برای پیدایش بسیاری از آسیب های اجتماعی است. فقر و وجود فاصله طبقاتی در اجتماع نه تنها بر کردار و رفتار افراد فقیر تأثیر منفی دارد، بلکه حتی بنیان های فکری و اعتقادی آنان را نیز مضطرب و لرزان می سازد. به دستآوردن درجات بالای فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و ... نیازمند حضور در طبقات بالا و یا متوسط رو به بالای جامعه است. کسب اینامتیازات نیازمند فرصت ها، وسایل و امکاناتی است که در شرایط عادی، فقرا از داشتن این امکانات در حد مطلوب محرومند. هرچند این ارتباط مطلق نیست و اغنیا هم دچار آسیبهای اجتماعی از نوع دیگر میشوند، اما زمینه و بستر در شرایط فقر برای انحراف مساعدتراست . تأثیر ویرانگر فقر بر رفتار فقیر به دلیل تحقیر، برچسب کجروی و بیگانگی نسبت به آداب و رسوم پذیرفته شده در جامعه است. علاوه بر این، افراد محروم در بسیاری موارد امکانات، وسایل و فرصت های موردنیاز برای نیل به اهداف مشروع اجتماعی را در اختیار ندارند. این بدان معنا نیست که آسیبهای اجتماعی در فقرا و فقیران خلاصه گردد، بلکه نوع، انگیزه، علل انحراف و کجروی ثروتمندان با فقرا تفاوت دارد.
فقدان اشتغال كافي، توزيع نابرابر فرصتها، انحصارها و امتيازهاي اهدا شده به افراد خودي و شکافهاي گسترده درآمدي؛ فاصله طبقاتي ميان حلقه قدرت و ثروت را با طبقات مياني و فرودست جامعه عميق و عميق تر کرده است. برخي شکاف طبقاتي در ايران را آنقدر گسترده ميدانند که معتقدند کشورمان در آستانه «سائوپائولو» شدن است. منظور از «سائوپائولو»، (شهري در برزيل) جامعه اي است که در آن گروهي با بيشترين ثروت و امکانات در بهشت برين به سر مي برند و سايرين همچون نفرين شدگان در دوزخ فقر رها مي شوند. اين تعبيري است که قريب سه سال پيش از سوي «حسين راغفر» براي نخستين بار به منظور بيان عمق فاصله طبقاتي در جامعه ايران به کار رفت و در رسانهها بازتاب وسيعي پيدا کرد.
پس از آن صاحب نظران در طرح نظرگاه خود به اين امر اشاره داشتند که در بخشي از نگرش «سائوپائولويي»، صاحبان قدرت، تصميماتي را اتخاذ مي کنند که برگرفته از منافع خودشان است و در اينجا نفع سايرين و کساني که دور از قدرت هستند، ناديده گرفته مي شود البته اين پديده مختص جامعه ايران نيست و در همه جوامع بيش و کم چنين است اما در بعضي جوامع پيشرفته، مکانيزمي براي کنترل و نظارت وجود دارد و تا حدود زيادي نقش قدرت در توزيع نامتناسب ثروت و فرصتها مورد اصلاح و بازبيني قرار ميگيرد.
مصطفی اقلیما جامعه شناس در خصوص آمار منتشر شده مبنی بر اینکه در طول سالهای اخیر شکاف طبقاتی در کشور بسیار زیاد شده است، گفت: شکاف طبقاتی یک مسئله اجتماعی است، یک مسئله فردی نیست و مسائل اجتماعی در بلند مدت به وجود میآید اما مسائل فردی در کوتاه مدت شکل میگیرد. این اختلاف طبقاتی هم که امروز در جامعه زیاد شده مربوط به مدیریت یک دولت نیست و به دلیل کمکاریهای دولتها در گذر زمان ایجاد شده است.
وی با بیان اینکه هر سال میزان تورم در کشورمان افزایش مییابد ادامه داد: زمانی که تورم بالای ۱۵ یا ۲۰ درصد بود، میزان حقوق افراد را ۱۰ افزایش دادند و بنابراین هر سال مردم را ۱۰ درصد فقیر کردند.
این جامعه شناس با اشاره به شعار دولت گذشته مبنی بر اینکه همهچیز را درست میکنیم ادامه داد:در ابتدا با کشورهای خارجی قرارداد بستند و زمانیکه با مشکل مواجه شدند همهچیز به طور سرسامآور گران شد و افرادیکه فقیر بودند بیخانمان شدند بهطوریکه با بر روی پشتبام خانهها میخوابیدند و یا در کنار خیابان چادر میزدند.
اقلیما با تاکید بر اینکه در چند سال اخیر قیمت خانه رشد نجومی داشته است افزود: به عنوان مثال اگر یک استاد دانشگاه در ماه ۱۰ میلیون تومان حقوق بگیرد و همه آن را هم در بانک بگذارد، حداقل ۱۳ تا ۱۴ سال طول میکشد تا آن خانه را بخرد در صورتی که وقتی پسانداز او به قدر خریدن آن خانه کفایت داد، دیگر قیمت آن خانه یک میلیارد و ۲۰۰ هزار تومان نخواهد بود و در حقیقت ارزش پساندازش چیزی معادل صفر خواهد شد.
در مجموع؛ يکسري آمار و ارقام هم سازمان هاي بين المللي مستقل ارائه مي کنند. به لحاظ کيفيت زندگي ايراني ها به نسبت 80 کشور، رتبه 110 را دارند. ميزان رضايتمندي مردم ما در سطح پاييني قرار دارد. کساني که اين حرف را مي زنند همان کساني هستند که در ويلاهاي 6 هزار متري زندگي مي کنند و با رانت خواري زندگي هاي لاکچري دارند. توزيع فرصت هاي برابر براي همه نيست تا من نوعي بتوانم با تلاش زندگي نسبتا خوبي داشته باشم. بايد مستند و براساس شواهد صحبت کنيم، آمارهاي بانک مرکزي و سازمان هاي بين المللي نشان دهنده اين است که فاصله طبقاتي در جامعه ما وجود دارد و صرفا يک احساس نيست.
انتهای پیام/