به گزارش یکتاپرس: اسفند انگار مقدمهای است برای بهار، برای روزهایی که هوا خوب است، برای روزهایی که همهچیز با چند روز قبلش فرقهای اساسی دارد. کل پاییز هم مقدمهای است برای زمستان. کلاً هیچ فصلی مثل پاییز غافلگیری حسابی ندارد، یکهو روزها کوتاه میشود، عصر از خواب بیدار میشوی و میبینی همهجا تاریک شده، نمیدانی شب خوابیدی و نیمه شب بیدار شدی یا روز خوابیدی و عصر بیدار شدی.
پاییز انواع غافل گیری را با تغییر ساعت رسمی کشور، ایجاد شوک به ساعت بیولوژیک بدن، کاهش نور و... به همراه دارد. انگار از وسط خواب خوش پریدی و دیدی وسط کلی گرفتاری هستی. برای همین است که در این فصل حس و حال آدمها متفاوت میشود. برخی شاعر میشوند، برخی افسرده، بعضیها دنبال ژستهای تکراری عکاسی با برگها هستند و یک عده فکر میکنند اگر پیامک فلسفی به گروه خانوادگی ارسال نکنند امتیاز بخش پاییزی زندگیشان را از دست دادهاند.
کلاً بهخاطر همان تغییرات یکهویی و زیاد، انطباق با پاییز سخت است، برای همین بعضیها با اغراق زیاد این فصل را خیلی متفاوت، زیبا و پر از شور میدانند و خیلیها هم هرچیز غمانگیزی را به این فصل نسبت میدهند. برای همین تعجب نمیکنیم وقتی مانی رهنما ترانه «پاییز» حامد صوفیپور را میخواند و میگفت: «وقتی تموم لحظههام درده/ وقتی تموم برگهام زرده/ وقتی هوام بارونیه سرده/ از زندگی بدون تو سیرم/ شاید دارم پاییز میگیرم» و به همین هم اکتفا نکرد و گفت «بیروحم و از شاخه میریزم/ این روزها خیلی غم انگیزم/ دلخوشیهام رو دور میریزم، با زندگی بیتو درگیرم، شاید دارم پاییز میگیرم» و با گفتن این بخش تیر آخر را هم به پاییز زد و از هر چه پاییز بود انتقام گرفت: «تو نیستی و این بیکسی کم نیست/ این چاردیواری که خونه ام نیست/ اینا غمه اینا بهونه ام نیست/ بین زمین و آسمون گیرم/ شاید دارم پاییز میگیرم». اما واقعاً پاییز این قدر غمانگیز و پرمکافات است؟
حس و حال پاییز غمانگیز است یا ما کمی خز ماجرا را درآوردیم؟ اگر واقعاً در پاییز حالمان بد شد چهکار کنیم؟ با کاهش روز و شبهای طولانی، اوقات فراغت بیشتری هم در منزل داریم، تکلیف وقتمان چه میشود؟ خب این پرونده تمام پاییزی جنبههای مختلف پاییز و بلای احتمالی را که سرمان میآورد، بررسی میکند. با ما باشید.
دکتر پرستو امیری ( متخصص روان شناسی سلامت) نوشت: پاییز از راه رسید و کمکم هوای ابری، صدای خشخش برگها، بارانهای پاییزی، روزهای کوتاهتر و ... مهمان خانههایمان خواهد شد. پاییز فصل رنگهاست و یکی از زیباترین فصلهای خداوند؛ اما برای بعضی از ما همین فصل خوش آبورنگ، مترادف شده با دلشوره، افسردگی، بیحوصلگی و .... با آمدن پاییز بعضی افراد نه تنها از دیدن این همه رنگهای زرد و نارنجی حال شان جا نمیآید بلکه پاییز برایشان همراه میشود با ملال و احساس تنهایی. در ادامه، نکاتی درباره دلایل تجربه چنین احساسهایی و راهکارهایی برای لذت بردن بیشتر از حال و هوای این فصل مطرح خواهد شد.
در میان الگوهای اختلال افسردگی، الگویی وجود دارد که در آن افراد در بیشتر اوقات سال از شرایط خلقی نرمالی برخوردارند، اما با شروع فصل پاییز یا زمستان، خلق آنها افسرده میشود و احساس ملال میکنند. واقعیت این است که طیف گستردهای از افسردگی (از ملال و دلتنگی ساده پاییزی گرفته تا یک اختلال افسردگی اساسی) در پاییز و زمستان گریبان خیلیها را میگیرد و نمیتوان گفت هر فردی که در این فصل احساس دلگیری و ملال دارد، لزوما دچار اختلال افسردگی فصلی شده است.
هرچند برای این الگو علل مختلفی پیشنهاد شده، اما نمیتوان قاطعانه گفت کدام یک عامل ایجاد کننده این اختلال است. کاهش نور در پاییز و زمستان، کوتاه شدن روزها و طولانی شدن شبها، ابری بودن هوا، تغییر در کیفیت انتقال دهندههای عصبی مغز و هورمونها که وظیفه تنظیم خلق و خو و احساسات را بر عهده دارند و تغییر در ساعت بیولوژیکی بدن، داشتن سابقه خانوادگی و آمادگی زیستی از عواملی هستند که پژوهشها نقش آن را در ایجاد افسردگی در پاییز و زمستان تایید کردهاند.
انتهای پیام/