بازی تمام میشود و باز اِشکنَک
بالا بلا ! دوباره چرا سرشکستنک؟!
بالا بلا ! دوباره چرا سرشکستنک؟!
یک بار «چشم، چشم، دو ابرو» نه هفت بار
خونم به روی آینهها میزند شَتَک
مصداق سینهچاکیام این بس که توپ ِ توپ
افتاده زیر پای تو قلبی ترک ترک
قلبی که میزنی به زمین میرود هوا
تا ماه، تا منارهی هر آه، تا فلک
آن جا که بر بلندترین برج کهکشان
تصویر تابناک تو را کردهاند حک
نام تو یک ستارهی دنبالهدار شد
نام تو، نام کوچک تو، آه قاصدک!
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
میآیم و به خواب خوشت میکشم سرک
با من نشستهای و دلم را شکستهای
تا باز خوشه خوشه بخندی – چه با نمک!
این خاک، این یگانگی پاک، بیگمان
رازیست بین ما همه، یک راز مشترک
حالا که عشق این همه جدّیست، خوب من!
من ایستادهام که بیایی الک دولک !
اینک با مجموعه جدید صفری روبرو هستیم. مجموعه ای که شعرهایش با تجربه های عاطفی و ایماژهای ذهنی شاعر همگام پیش رفته و خواننده را به سوی خود جذب می کند.
در این کتاب انگار شاعر خود را دست آینه ها سپرده است تا او را به بازتاب بنشینند. شاعری که برای دیده شدن در آینه خود را نیازمند نور نمی بیند:
در تاریکی
مردمک ها گشادترند
چشم ها بازتر
تاریکی روشنم می کند
در روشنایی
مردمک ها تنگ ترند
چشم ها بسته تر
روشنایی تاریکم می کنند
من آدمی بودم
که عجیب نبودم!
مجموعه رد در بر گیرنده شعرهای سپید، غزل و چارانه های ( دو بیتی ها) شاعر است که در 130 صفحه توسط نشر فرا هستی اصفهان به چاپ رسیده و قیمت روی جلد آن 30 هزار تومان است.
انتهای پیام/
خدا قوت بسیار
پاینده باشید به مهر
جانشان بی ملا ل روزگاران و قلمشان نویسا ....
.....درود برای خوبان خرد ورز در واحد ادبی یکتا پرس