به گزارش یکتاپرس فکر میکنم کاش گُلی هم برای بوکردن بود و بعد یادم میافتد، باشد هم فرق چندانی نمیکند! من هم رفتهام جزء آن ۲۸درصدی که حس بویاییشان بعد از ابتلا به کرونا برنگشته است!
این را من نمیگویم، مجلهی «نیچر» (Nature) این آمار را داده است. باز جای شکرش باقی است که متعلق به ۸۴درصد جمعیتی هستم که طبق همان آمار، حس چشاییشان از دست نرفته و هنوز میتوانند مزهها را بفهمند.
یک روز نشسته بودم و علائم کرونا را در اینترنت جستوجو میکردم که رسیدم به علائم ابتلا و از همان اول، از دست دادن حس بویایی نظرم را جلب کرد. بعد قوطی عطر و بطری گلاب و کمی سرکه کف دست، و ای بابا، یعنی من هم مبتلا شدهام؟ پیش خودمان بماند. آدمیزاد وقتی چیزی را از دست میدهد، تازه قدرش را میداند. بعد نشستم به جستوجو دربارهی این حس از دست رفته.
۱
انسانها میتوانند حداقل یک تریلیون بوی متمایز را تشخیص دهند. یک تریلیون یعنی عدد یک را بنویس و جلویش ۱۲تا صفر بگذار. یعنی هزارتا یک میلیارد!
یعنی اگر شمردن هرعدد یک ثانیه، طول بکشد، شمردن یک تا یک تریلیون ۲۷۷میلیون و ۷۷۷هزار و ۷۷۷ساعت طول میکشد. یعنی ۱۱میلیون و ۵۷۴هزار و ۷۴ روز که یعنی ۳۸۵هزار و ۸۰۲ ماه ۳۰ روزه یا به عبارتی تقریباً ۳۲هزار و ۱۵۰ سال!
حالا فهمیدید چه وسعتی از توانایی بویایی در ما انسانها هست؟ یکبار با ماشین حساب وسعت این عددها را حساب کنید تا بدانید چه میگویم.
۲
بیایید جور دیگری به این یک تریلیون بو فکر کنیم. طول حسگر یک نوع بو، ۸/۱۶تریلیون متر است. یعنی روی کاغذ بنویس ۱۶۸ و ۱۱تا صفر جلویش بگذار. این تازه میشود طول حسگری که بتواند به اندازهی توانایی انسان بوها را بفهمد.
اینطوری هیجانانگیزتر میشود! اگر بدانیم که وقتی یک دور از قطب شمال بیاییم پایین تا برسیم به قطب جنوب و از سمت دیگر کرهی زمین دوباره برویم بالا تا برسیم به قطب شمال، چیزی حدود ۴۰هزار و ۷۵کیلومتر را طی کردهایم. حالا اگر ۴۱۹بار همین خط زمین را طی کنیم، یعنی به حدود طول این حسگر مصنوعی رسیدهایم.
۳
تا اینجا فهمیدید که چهقدر توانایی فهمیدن بوهای گوناگون در ما قوی است و اگر میخواستیم این توانایی را با تکنولوژی بسازیم، به ابعاد فراتر از باوری میرسیدیم. حالا به این فکر کنید سلولهایی که مسئول بویایی هستند هر۳۰ تا ۶۰ روز از بین میروند و از نو ساخته میشوند. یعنی همهی این عددها یکی دوماه یکبار دوباره متولد میشوند. شاید برای همین است که میگویند شما دیگر آن آدم سابق نیستید. دستکم سلولهایتان که هرچندوقت یکبار دوباره متولد میشوند.
۴
در چند دقیقهای که دارید این مطلب را میخوانید، کمی خاکی باشید و از صحبتکردن دربارهی بوی عرق و این حرفها هم بدتان نیاید!
دانشمندان، پزشکان و روانپزشکان جزء انسانهایی هستند که حتی در چیزهای ناخوشایند هم میتوانند حرفهای تازه و مهمی پیدا کنند؛ مثلاً همین بوی عرق بدن!
یکسری دانشمند دور هم جمع شدند و یکسری فیلم برای القای احساس تولید کردند. مثلاً فیلمی که به شما احساس ترس را القا کند یا فیلمی که نشانتان دهند و شما را عصبانی کنند. خلاصه که به افراد گوناگون گفتند بیایید فیلم ببینید، بترسید، خوشحال شوید، عصبانی شوید و کلاً یک حس به شما منتقل شود، بعد ما عرق بدن شما را جمع میکنیم و با این بو، عطری میسازیم! بعد این عطر را میبریم پیش یک فرد از همهجا بیخبر و میپرسیم چه حسی داری؟ چی؟ چه جالب! او با استشمام بوی عطری که از عرق بدن فردی ساخته شده بود که فیلم ترسناک دیده بود، احساس ترس کرد. برای حسهای دیگر هم همینطور بود.
گاهی کنار آدمهایی مینشینیم و بیدلیل خوشحال میشویم؛ پس شاید فقط بوی عرق خوشحالی آن آدم را شنیده باشیم!
۵
نکتهی دیگری هم از دنیای بوها به شما بگویم و بروم. میدانستید مثل اثر انگشت و عنبیهی چشم که حتی بین دوقلوهای یکسان هم، یکی نیست، بوی هرآدم هم منحصر به خودش است؟
به این ترتیب شاید روزی جلوی درِ ساختمانی بایستیم و روی مانیتور نوشته شود: «بگذارید شما را بو کنم!» بعد که هوش مصنوعی بفهمد خودتان هستید، در را باز کند و بگوید: «خوشآمدید!»
انتهای پیام/