گروه فرهنگ و هنر یکتا پرس؛ ترگل شیرعلیان نویسندۀ جوان ایرانی ساکن تهران است. از او مجموعه داستان گربهای در چمدانم و ترجمۀ کتاب داستانهای پسران شگفت انگیز چاپ شده است. همچنین داستانهای کوتاه او در مجلات کرگدن و نوشتا به چاپ میرسد. امروز گفتوگویی با او داشتیم که شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنیم.
با تبریک به شما بخاطر فعالیت های خوب و پربارتان چه در ترجمه، چه در نگارش و چه در تدریس، می خواهم بپرسم چه شد که سر از دنیای نویسندگی درآوردید؟
قبل از آنکه سواد نوشتن بیاموزم مسحور کتابها شده بودم. مادرم برایم کتاب میخواند و داستان تعریف میکرد. ناگفته نماند مادرم نویسندۀ کودکان است. حتی بعضی از داستانهایی که برای من تعریف کرده را به چاپ رساندهاست. خب فکر میکنم واقعاً بسیاری از علایق و استعدادهای ما ژنتیکی باشد. این چیزی است که نمیشود کتمان کرد. حریص خواندن بودم. حتی زودتر از کلاس اول دبستان به کمک پدرم سواد خواندن و نوشتن آموختم. این موضوع باعث شد سال اول دبستان برایم کسل کننده و تکراری باشد. اما در خانه، در قفسۀ کتابهایم کلی کتاب داشتم که شوق خواندنشان مرا سرزنده نگه میداشت. خواندن مداوم مرا به سمت نوشتن سوق داد. خاطرات روزمره و بعد داستانهای پراکنده ای که از همان سنین پایین شروع کردم. در مدرسه معمولاً برای اثبات این که انشا هایم را خودم نوشتهام درد سر داشتم. معلمهای فارسی گمان میکردند از جایی کپی میکنم. یکی دو بار هم در مسابقات آموزش و پرورش داستان نویسی برنده شدم. بعد از آن دانشگاه و رشتۀ مهندسی کمی مرا از نوشتن دور کرد. اما خیلی سریع خودم را به خط اصلی علاقهام برگرداندم.
چطور می نویسید؟ منتظر الهام میمانید یا برنامۀ منظمی دارید؟
بعضی از قراردادها مرا ملزم به رعایت برنامه کاری روزمره میکند. مثلاً در حال حاضر دو کتاب برای ترجمه در دست دارم که روزی چند ساعت را به آنها اختصاص میدهم. اما در نوشتن، به خصوص نوشتن داستان کوتاه، بحث فرق میکند. من عقیده دارم ما زندگی میکنیم که تجربه کنیم و تجربه میکنیم تا آنها را بنویسیم. و این تجارب، این اتفاقها، هستند که فضای ذهنی نویسنده را به عنوان هدف انتخاب میکنند. گاهی وقتها سفرهای طولانی هیچ ایدهای برایم به ارمغان نمیآورند. اما یک مکالمهی کوتاه و یا پیادهروی در شهر جرقههایی در ذهنم تولید میکند.
از گربه ای در چمدانم بگویید. مضمون و درونمایهی اصلی این مجموعه داستان چیست؟
گربهای در چمدانم مجموعۀ هشت داستان است این داستانها به هم پیوسته نیستند اما در تمام آنها رد پای یک گربه وجود دارد. گربهای که گم شده و یا حتی صدایش باعث برآشفتن خواب کسی شده. این مجموعه را در سال 99 به چاپ رساندم. برداشت مفاهیم عمیقتر از این داستانها را به عهدۀ خوانندگان میگذارم اما حمایت از فرهنگ حیوان دوستی در لیست اهدافِ خُرد من هنگام نوشتن این مجموعه داستان بوده است.
و در پایان سخنی برای خوانندگان دارید؟
من نویسندهای تازه کار هستم. همانطور که گفتم از دوران کودکی می نوشتم. با این وجود میخواهم بگویم برای خوب نوشتن بهترین ابزار، مدام خواندن است. کتابهایی که قرار است سبک و سیاق یک نویسنده را مشخص کنند بزرگترین معلم های او هستند.
و در پایان از شما متشکرم که این فرصت را در اختیار من گذاشتید.
انتهای پیام/
به مهربانو ترگل شیرعلیان افرین می گویم
سپاس استاد ابوترابی و دوستان
واسه همه هنرمندان ارزوی موفقیت و سلامتی دارم
و تشکر از مدیریت محترم یکتا پرس در معرفی چهره های هنری
با آروزی موففیت هر چه بیشتر برایشان .....