یادداشت؛ رضوان ابوترابی
هر برگ یک کتاب بال های پروازی است برای اوج گرفتن آدمی و گسترده ساختن فضای شعور و آگاهی خود. یا می توان گفت حروف هر کتاب ستاره هایی ست در آسمان اندیشه و فهم ما انسان ها که اگر روشنای این ستاره ها را بتوان یکجا گردآوری کرد خورشیدی خواهند شد فروزان و که روشنایش تا ابد خاموش نخواهد شد.
قطعا ملتی که پشت به کتاب بکند با یک بلای ملی مواجه خواهد شد. چرا که اگر به بارانی که از واژه واژه این کتاب ها به روی بارور ساختن فرهنگ و هنر می بارد بی اعتنایی شود، خشکسالی حرف اول را در باورهای آدمی خواهد زد. کتاب باران است ، کتاب نور است و ما گیاهانی که به هر دوی این نیاز داریم.
همانطور که ما به غذا نیاز داریم روحمان نیز به تغدیه نیازمند است. غذای روح مطالعه است. آموختن یعنی بزرگ شدن. یعنی در آینه ها نگنجیدن. یعنی تا فراسوها رفتن و دستیابی به چیزهایی ناشناخته، یعنی تماشا را به تماشا گذاشتن مثل گذاشتن آینه روبروی هم.
کتاب دوستی است یک رنگ. دوستی که حسادت را بلد نیست و داشته های خود را بدون هیچ منتی در اختیار ما می گذارد. جایی که کتاب هست، تنهایی معنا ندارد. اهل کتاب همیشه دوست داشتنی هستند. و همیشه جامعه را به مهربانی دعوت می کنند. تا اهل کتاب و دانش نباشی عشق و مهربانی برای تو تعریف بزرگی نخواهد داشت.
جامعه ی بی مطالعه و دور از کتاب جامعه ای خسته و افسرده است. و آینده ای به سوی نور و رفاه و دست یابی به آرزوها نخواهد داشت. هر کتاب از تجربه صدها آدم اندیشمند به وجود می آید چون بنا به گفته ای هر کتاب فرزند کتاب های دیگر است. و هر نویسنده ای محصول صدها تجربه و شعور و بیکرانگی صدها نویسنده. کسی که کتاب می خواند یعنی داشته های دیگران را در ذهن خود جای می دهد و زحمت سال ها تلاش برای کسب ده ها تجربه را از روی دوش خود بر می دارد.
ما نیاز به یک همبستگی بزرگ داریم تا کتاب را به خانه ها ببریم. قطعا خانواده ها بهترین و اساسی ترین بستر برای تشویق اعضا مخصوصا کودکان خود می تواند باشد. در هر خانه ای که مطالعه کتاب از کودکی شروع شود هیچ دیواری نمی تواند لبخند صبحدمان را از آن خانه بگیرد.
زمان آن فرا رسیده است که به تشویق هم در این راستا بنشینیم. هدیه هامان به همدیگر فقط کتاب باشد. و در خانواده ها بحث کتاب راه بیفتد. و باران و پروانه ها و نور را از کودکانمان دور نسازیم، چرا که آن ها گل های این سرزمین هستند و گل با باران و نور به بالندگی میرسد و از پروانه ها عشق و مهربانی را می آموزد.
و فکر کنیم به فاصله باور نکردنی اندیشه در اکثر خانواده ها که بین فرزندان و پدر و مادر افتاده است. کتاب را باور کنیم تا این فاصله ها کوتاهتر شود.
چند گفتار از بزرگان درباره کتاب را بخوانیم:
ویکتور هوگو: خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی داشته باشد، یا کتابهای بسیار خوب و یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
سقراط: یک جامعه وقتی سعادت و فرزانگی پیدا میکند که مطالعه کتاب، کار روزانهاش باشد.
ژول ورن: ما معتقدیم به جای اینکه اجازه دهیم کتابها دور از چشم مردم و پشت نردههای آهنی بپوسند، بهتر است که بگذاریم با خواندن از بین بروند.
پترارک: دوستان یک رنگی دارم که شب و روز خود را با آنان میگذرانم و سیر نمیشوم، این دوستان کتابهای من هستند.
جیمز راسل: کتابها مانند زنبوران عسل هستند که گردهی گلها را از ذهنی به ذهن دیگر انتقال میدهند.
انتهای پیام/
چگونه نسل جدید را به سمت سوی کتاب خواندن و مطالعه سوق بدهیم
بنظرم نوشتن داستان های کوتاه با محتوای خوب راهکار موثری تری باشد تا نسل جدید برای دانستن کمتر به گوگل و شبکه های مجازی سرک بکشد که چندان اطلاعات معتبری هم نیست زیرا که در این قرن ارتباطات پیشرفته دیگر کسی سراغ کتاب های قطور و حوصله سر بر نمی رود
یاد آوری اینگونه مطالب خصوصن کتاب وکتاب خوانی دارای اهمیت ویژه است ...
درود برای شما انسان خرد ورز ودیگر خرد یاران در یکتا پرس واحد ادبیات .....
واقعا کتاب بهترین دوست انسان هست
عالی بود استاد
سپاس از زحمات بیشمارتان
پیروز باشید و پاینده