چه کسی جوادیه را جوادیه کرد؟ | یکتاپرس
سنگ قبر ساده‌ای دارد. مثل یک شهروند معمولی درگوشه‌ای از بهشت زهرا(س) خفته است.
کد خبر: ۶۶۳۷۷
۰۷:۰۰ - ۰۳ دی ۱۴۰۰

چه کسی جوادیه را جوادیه کرد؟

به گزارش یکتاپرس روی سنگ قبر عبارتی با خط درشت نوشته شده که آن را از دیگر مزارها متمایز می‌کند؛ جواد فردانش، «بنیانگذار محله جوادیه». نمی‌توان بی‌تفاوت از کنارش گذشت. نام یکی از معروف‌ترین محله‌های شهر تهران با نام او گره خورده است. از سنگ مزار شسته و شاخه‌گل‌های زرد و سرخ می‌توان فهمیدکه این قبر زودبه‌زود فاتحه‌خوان پیدا می‌کند. برای یافتن خانواده و بستگان نزدیک «آقاجواد» و آشنایی با سبک و منش زندگی‌اش به هر دری زدیم و حتی تا چند قدمی یافتن مباشر او پیش رفتیم، اما نشد که نشد. فقط ماند نام محله‌ای که روی سنگ قبرش حک شده بود. یعنی «محله جوادیه»، جایی که قدیم‌ترها، اگر کسی می‌خواست خودش را آدمی قوی و زورمند معرفی کند، شانه‌هایش را عقب می‌انداخت و سرش را بالا می‌گرفت و می‌گفت: «من بچه سر پل جوادیه‌ام! ‌» اما حالا از پل جوادیه فقط خاطره‌ای مانده و این روزها پل فلزی معلق جایش را گرفته است.

میدان «کشتارگاه» که به «بهمن» تغییر نام پیدا کرده مرز جوادیه است. کشتارگاه تهران در آن سوی خیابان و مقابل کلانتری جوادیه، روزگاری محل سلاخی و ذبح گوسفندان و گاوهای زبان‌بسته‌ای بود که از روان شدن خونابه‌شان در کانال‌های آب، بوی مشمئزکننده‌ای بلند بود. بگذریم که گاهی درکشتارگاه، گاوهای عصبانی ‌بند و طناب پاره می‌کردند و تا انتهای جوادیه و راه‌آهن به تاخت می‌رفتند، بلکه از دست سلاخ‌ها فرار کنند. با کمی سر چرخاندن به اطراف میدان بهمن ارتباط جوادیه با کشتارگاه سابق تهران که اوایل دهه ۷۰ به فرهنگسرای بهمن تبدیل شده مشخص می‌شود؛ اشاره ما به جگرکی‌هایی است که از همان سال‌ها تا به الان پاتوق تهرانی‌ها برای خوردن جگر تازه و نان داغ به شمار می‌روند. با اینکه سال‌هاست از کشتارگاه تهران اثری نیست، اما منقل و اجاق مغازه‌های دور میدان به راه است و جگرهای به سیخ کشیده شده، روی زغال‌های سرخ جلز و ولز می‌کنند.

 

در هر خانه‌ای سندی از آقا جواد هست
کنار ساختمان فرتوت کلانتری جوادیه که روزگاری محل دستگیری بزن‌بهادرها و گردن‌کلفت‌های جوادیه بود و حالا کم رفت‌وآمد به نظر می‌رسد، خانه‌های مسکونی یک و دوطبقه ردیف‌به‌ردیف ایستاده‌اند. آقا «نصرت» و «ماشاء الله‌خان»، دو دوست قدیمی، الحمدلله در دوران کهنسالی قبراق و سرحالند. از آنها سراغی از «جوادفر دانش» می‌گیریم. آقا نصرت از رفیق شفیقش رخصت می‌گیرد تا کمکمان کند. او می‌گوید: «نمی‌خواهد جای دوری بروید و خودتان را به زحمت بیندازید. اگر کمی حوصله کنید مدرکی برایتان می‌آورم که سر نخی از آقا جواد به شما بدهد.» تا آقا نصرت سلانه‌سلانه به خانه برود و برگردد، ماشاءالله خان سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید: «خدا بیامرز آقا جواد خدمت بزرگی به مردم محل کرد.

چند مسجد و مدرسه ساخت؛ مسجدجامع جوادیه و مسجد فردانش، ابتدای خیابان ۱۰ متری اول، نبش بازارچه قدیمی، یادگار اوست.»
آقا نصرت هم از راه می‌رسد. تنها نیست. با «یگانه» نوه‌اش سمت ما می‌آید و می‌گوید: «برای پیداکردن سند قدیمی خانه از یگانه کمک گرفتم. بیایید ببینید؛ نام «جواد فردانش» در پایین صفحه نوشته شده است. آن موقع کارگر سوزنبانی راه‌آهن تهران بودم که این زمین را ۸۰ تومان و با اقساط چندساله خریدم. خدا خیرش بدهد، اگر این زمین‌های ارزان و قسطی را به ما نمی‌فروخت، معلوم نبود سر از کجا در بیاوریم. قسم می‌خورم که اگر در هر خانه‌ای را بزنید، محال است که مدرک و سندی از این مرد بزرگ پیدا نکنید.»

 

نخستین چاه آب جوادیه در خیابان ۲۰ متری
خیابان اصلی محله جوادیه، ۲۰ متری است و دو طرف آن را درختان سرو و چنار پوشانده است. چند کوچه، فروشگاه و بانک را رد می‌کنیم تا به یک تعمیرگاه قدیمی وسایل برقی برسیم. از چند نفر از اهالی شنیده بودیم که «رحیم نیک‌نفس» از قدیمی‌های جوادیه است و حرف‌های زیادی درباره «جوادفر دانش» در سینه دارد. آقا رحیم سرگرم درست کردن آبگرمکن یکی از مشتری‌هاست که داخل می‌شویم. وقتی می‌فهمد به دنبال چه هستیم و از او چه می‌خواهیم، می‌گوید: «خیلی وقت است که کسی سراغ «آقا جواد» را نگرفته. البته جز چند نفری که هر شب جمعه به بهشت زهرا(س) می‌روند و بر سر مزارش خیرات می‌دهند و فاتحه‌ای می‌خوانند.» با کمی مکث ادامه می‌دهد: «اگر به دقت بخواهیم از اخلاق و منش «جوادفر دانش» حرف بزنیم و خوبی‌هایش را شمارش کنیم، عدد کم می‌آوریم! اما یک کارش تأثیر زیادی در آبادانی محله جوادیه داشت.

نخستین چاه آب با هزینه شخصی او در خیابان ۲۰ متری جوادیه حفر شد. برای اینکه چاهی که حفر می‌شود زودتر به آب برسد، تعدادی تجهیزات حفاری کرایه کرده بود. مردم زیادی هم رفته بودند برای تماشا. چشم دوخته بودند به لوله حفاری تا ببینند چه وقتی نشانی از آب می‌بینند. این‌طور که شنیده‌ام به نصف روز هم نمی‌رسد که چاه به آب زلال می‌رسد. آقا جواد به میمنت این اتفاق خوب، همه اهل محل را شام مهمان می‌کند. پس از یافتن چاه آب در این خیابان، لوله‌گذاری و انشعاب‌کشی به داخل محله شروع می‌شود. به این‌ترتیب، نخستین خانه‌ها در خیابان ۲۰ متری جوادیه ساخته شدند و کم‌کم «محله جوادیه» متولد شد.»

 

محله‌ای پر از آدم‌های معروف و مشهور
نیک نفس، کار تعمیر آبگرمکن را تمام می‌کند و سمت خانه مشتری راه می‌افتد. او ترجیح می‌دهد با هم در محله قدم بزنیم تا از آدم‌های معروف جوادیه برایمان بگوید. از سر کوچه‌های ۱۲ متری که رد می‌شویم توقف کوتاهی می‌کند و می‌گوید: «اینجا مغازه و محل کار «اکبر قصاب» بوده که حالا هیچ کارایی ندارد. شهرت این مرد در جا انداختن استخوان‌های دررفته دست، پا و کمر بود. در این کار چنان مهارت داشت که خیلی‌ها از شهرستان می‌آمدند تا دردشان را درمان کند. او برای مداوای بیماران حق‌الزحمه زیادی نمی‌گرفت. هرچه می‌دادند روی چشمش می‌گذاشت و با لهجه خودش می‌گفت «الله برکت». نکته جالب اینکه در زمان حیاتش یک ارتوپد با او لج کرد و سماجت کرد که کار و بارش را تخته کند، اما نتوانست، چون یکبار اکبر قصاب با همین روش سنتی کمر درد شدید رئیس وقت کلانتری جوادیه را درمان کرده بود و به همین خاطر هر شکایتی از اکبر قصاب به کلانتری می‌رسید، همانجا مختومه می‌شد!
«آقا رحیم» کمی نفس می‌گیرد و اسامی برخی از آدم‌های معروف جوادیه را ردیف می‌کند: «افرادی مثل مرحوم عمران صلاحی نویسنده و شاعر، مرحوم علی سلیمانی و سیروس همتی، حسین پرستار، فرهاد جم، مرحوم حسن جوهرچی از بازیگران و نویسندگان سینما و تلویزیون، داریوش فرضیایی یا عمو پورنگ مجری برنامه کودک، علی ربیعی وزیر سابق کار، مرحوم محمدرضا آغاسی شاعرآیینی، نادر فریاد شیران، حسن خان‌محمدی و فرهاد کاظمی از پیشکسوتان فوتبال ایران در محله جوادیه زندگی می‌کردند.»

 

جوادیه بخشی از املاک «امینه اقدس» بود
«نصرالله حدادی»، محقق و تهران‌شناس، به تاریخچه محله جوادیه اشاره می‌کند و می‌گوید: «طبق خاطرات «اعتمادالسلطنه» زمین‌های «جوادیه» بخشی از نازی‌آباد کنونی، در محدوده بزرگراه تندگویان، خیابان شهید علیرضا وفایی بوده که در روزگار قدیم «ناصرالدین‌شاه» آن را به همسر رازدار و محبوبش «امینه اقدس» هدیه داده بود. این املاک وسعت زیادی داشت و تا زمان حیات امینه اقدس به یکی از استراحتگاه‌های ناصرالدین‌شاه تبدیل شده بود. وقتی امینه اقدس از دنیا رفت، ناصرالدین‌شاه املاک او را به برادر همسرش یعنی «محمدخان»، ملقب به «عزیزالسلطان» و مشهور به «ملیجک»، بخشید.»

چه کسی جوادیه را جوادیه کرد؟ | همه چیز درباره سیمای یک مرد؛ «جواد فردانش»

خیراتی از نان بربری تا حلوای زعفرانی
از تعمیرکار قدیمی محله خداحافظی می‌کنیم و قدم زنان به خیابان 10 متری اول و ابتدای بازارچه می‌رسیم. جایی که حاج «بایرام آزادی»، از معتمدان و افراد بومی محله، انتظارمان را می‌کشد. او راسته بازار رنگارنگ جوادیه را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «مهندسی و طراحی این بازارچه کارمرحوم‌فر دانش بوده؛ مدرک مهندسی داشت. آن مسجد زیبا هم که آن طرف بازارچه ساخته شده وقف پدربزرگ آقا جواد برای اهل محل است. مردم یادشان هست که او خودش در ساخت این مسجد و مسجدجامعی که سال 1332 در جای دیگری ساخت در میدان حاضر بود و مثل آدم‌های معمولی کنار کارگرها بود و در حمل آجر و سیمان کمک می‌کرد.»
این شهروند قدیمی از ماجرای جالبی صحبت می‌کند: «نمازگزاران مسجد ‌فر دانش و آنهایی که لطف و محبتی از آقا جواد دیده‌اند در ایام و مناسبت‌های مختلف در راه او خیرات می‌دهند؛ از نان بربری تا حلوای زعفرانی. راستی شب جمعه‌ها هرکسی راهش برای زیارت اهل قبور به بهشت زهرا(س) می‌افتد حتماً به مزار «جواد فردانش» سر می‌زند و فاتحه‌ای می‌خواند.» چند ساعتی را در محله جوادیه گذراندیم و از لابه‌لای صحبت‌های مردم متوجه شدیم که علت ماندگاری نام جوادفر دانش اخلاق، مردمداری و دل‌رحمی او بوده است.


عقیده داشت که هرچه هست همین‌جاست
«حدود 70 سال قبل جوانی به نام «جواد فردانش» تحصیلاتش را در رشته مهندسی الکترونیک آمریکا به پایان رساند، چمدانش را بست و به کشور باز گشت، چون عقیده داشت که هرچه هست همین‌جاست و باید به مردم کشورش خدمت کند، نه جای دیگر.» فرشید رحیمی نگارنده «کتاب جوادیه» که تحقیقاتی در زمینه تاریخچه این محله قدیمی داشته با بیان این مطلب می‌گوید: «در سال 1326 هجری شمسی، مرحوم‌فر دانش زمین‌های این محدوده را می‌خرد تا برنامه عمران و آبادانی آن را شروع کند، اما اینجا هیچ چاه آبی وجود نداشت و تا زمانی که در خیابان 20 متری جوادیه چاه آب زده نشده بود کسی برای زندگی در این محل اشتیاقی نشان نمی‌داد. بعد از آن بود که او زمین‌هایش را قطعه‌بندی کرد و به‌صورت قسطی و ارزان به مردم فروخت.»

برچسب ها: شهر تهران

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: