بی اشک گریه کردم و بی دود سوختم | یکتاپرس
صفحه شعر/ اختصاصی یکتا
با شعرهایی از: بیژن نجدی/ کریم رجب زاده/ محمد مجد/ فاطمه جعفری/ الهه مظفریان/ مریم تنگستانی
کد خبر: ۸۳۷۱۲
۰۸:۰۰ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱

بی اشک گریه کردم

******************************************************************

بی اشک گریه کردم

بیژن نجدی

بعد از تو
در سایه‌ی هیچ درختی نخواهم ماند
در ابهام سبز جنگل
و در سرخی گل سرخ
کنار رودی از خطوط لوقا
چیزی در من تمام خواهد شد
و تشویش افتادن چشمی با مخمل یا دریاچه‌ها
با من خواهد ماند
کیست در بالکن که با تلخی می‌گرید؟
و باران هم بند نمی‌آید
هر روز این لحظه را دارم
که از پوست‌ام تو دور می‌شوی.

*******************************************

بی اشک گریه کردم

کریم رجب زاده

چقدر فاصله ها را نرفته پیمودم
همیشه، آه همیشه، کنار خود بودم

بهانه بود رسیدن به ناکجا اما
برای این نرسیدن چقدر فرسودم

کدام جاده مرا می برد نمی دانم
که هیچ گاه به دریا نمی رسد رودم

بزن به تار دل من ببین چه می بینی
ترانه های غریبانه ای ست در پودم

به آه و دم نتوان تکیه داد می دانم
یکی ست صبح درود و غروب بدرودم

***************************

بی اشک گریه کردم

محمد مجد

بی‌اشک گریه کردم و بی‌دود سوختم
آخر در آتشی که بنا بود سوختم

باغم به دست آتش پاییز اوفتاد
در خواب آرزو شدم و زود سوختم

اینک من آن عطش زده دشتم که در بهار
با کام تشنه در نفس رود سوختم

شعرم بهشت ظلمت این شهر خسته است
من در بهشت خویش چو نمرود سوختم

چون لاله داغ خورده‌ی روز ازل منم
در من هوای روی تو تا بود سوختم

بیهودگی‌ست زندگی مجد خسته جان
چون شمع به قبله مقصود سوختم.

******************************************

بی اشک گریه کردم

فاطمه جعفری

گاه پرنده می شدی
گاه آشیانه
گاه درخت
چه مراعات کم‌نظیری
آواز خواندی
من‌ در تو ساکن
ریشه زنان از من عبور کردی ...

2

هیچ بهاری را جدی نگرفت
باغبانی که عاشقانه می خواند
پاییزانه غمگین بود و
جلادانه می خندید
اما هنوز بوی شکوفه می دهد
درختی که تبر
از سر ریشه هایش گذشته بود

***************************************

بی اشک گریه کردم

الهه مظفریان

گاهی سراغم را
از آن پرنده ی پشت پنجره
که آفتاب نزده می خواند
بگیر
حتی شده در آن رویاهای بی غم
یا کابوس های بی وقت

هر شب
همین حوالی
بساط می کنم

2

خیره به پنجره نشسته ام
و خط های موازی نور را می شمارم
خیالم کلاغی شده است
که شومی خبری را فریاد می کند

من در سوگ کدام رویا
سیاه می نویسم

*******************************

بی اشک گریه کردم

مریم تنگستانی

خودم را تکه تکه از تو جدا کردم

و میان پاییزها تقسیم

میخوانم رفته
و هزارکلمه در قلبم
متلاشی میشود

پیاز سورنجان غمگین باغچه ام
و به انتظار بهار ورق میزنم
صفحه صفحه خود را

کمی تاریک ، کمی روشن
کمی ...آه کمی

2

چگونه از این همه عشق
فقط رد پای رفتنت
روی پوستم مانده است
نیستی
و این چمدان
به جای رفتن
می گرید

*********************************

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۲
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘