عاشق هیچ است معشوق هیچ و اما عشق همه چیز

خبرنگار فرهنگی یکتا؛ رونمایی از دو رمان ایرانی محمد صابری در نمایشگاه بین اللملی کتاب 

در کوچه پس کوچه های خیال شان قد خانه ها به قد خدا بود و آسمان زیر پای شان فرش انداز، آواز پنجره ها در گوش ماه، هم آوایی مشفقانه ی پرنده ها با طنین صدایی بم-نوسانی که به نحوی معلق بود-  نور بود که بر شانه های شان می رویید و آینه در آینه متبلور می شد...مجذور آینه ها به  توان ابدیت...لرزش روحی سرشار در همهه ای خفیف وترد وسبک وسیال...شولای مه در ته دره ای  نه چندان عمیق وکور...سرودهای مودبانه ی چکاوک ها...جفت گیری زنجره ها...تن به تن شدن های اضطراری... چشم های جنون زده ی بی عار و دست آخر هندسه ی نامتوازن بی قاعده ی بی شکلی غریب و نامانوس ...دنیایی بود آن همه.’

محمد صابری شاعر و نویسنده در دومین رمان بلند خود عاشقانه ایی خاص را دست مایه اثر خود ساخته که در آن پژواک عشقی آسمانی و نه چندان صمیمی در جای جای آن طنین اندازست، نوع روایت نشان دهنده ی تسلط نویسنده بر ادبیات روز دنیاست، در هم آمیزی رویا و واقعیت به سان آن چه را که تودورف در نظریه ادبی خویش ادبیات شگرف می نامد. این در هم آمیزی گاه تا مرز جنون پیش می رود و گاه مایه ی خیال انگیزی عجیبی می شود که مخاطب را از جاری زمان و مکان دور و به اقیانوس وهم انگیز تخیل سوق می دهد.

مثلث عشق با زاویه دیدهای متنوعی به شرح داستان پدر و دختری می پردازد که در عین اختلاف سلیقه ها و عقیده ها شبیه آن چه را که تورگینف در شاهکار پسران و پدران به تصویر کشیده بود، عاشقانه و مهرورزانه هر کدام غرق در سیلان روح و غرقاب های خیال و اندیشه غوطه ورند، در این میان اما پای پسر دو رگه ی ایرانی پاریسی که به زندگی شان باز می شود، این آرامش و سکون و سکوت به ماجراجویی های عجیبی تغییر شکل می دهند.

مثلث عشق قصه ی رویاپروری های همه ی دهه ی هشتادی هایی ست که عشق، زندگی و آینده تعریفی متفاوت تر از آن چه که برای نسل های پیشین بود، دارد. تعریفی بسیار نزدیک به امروز ایران.

رفت و برگشت های زمانی، راوی دوم شخص و گاه اول و سوم شخص در حدود دانای کل محدود ، ارجاعت تاریخی، فلسفی و ادبی بسیار در میانه ی گفتگوها از مثلث عشق اثری متمایز و متفاوت ساخته است.

در برشی ازین کتاب می خوانیم: " بی دریا زندگی کردن کاری است دشوار، بی ایمان بودن نیز.درست شبیه بی آب  وعلف زیستن، شوقی سوت وکور در ته دره های نا امیدی، زیستنی بی باور، اندیشه ای بی خوراک کتاب و...

 دل ام یک آن زندگی بدون پایان می خواهد، یک سرنوشت یکسان برای همه در یک نقطه ی صفر مرزی، فارغ از جنایات ومکافات اعمال انسانی. این هم آیا از زیاده خواهی های انسانی است، نمی دانم اما خوب می دانم این گونه زیستن وبه پایان رسیدن سزاوار ناعادلانه ای است، از مردن های تدریجی در بستر بیماری همیشه متنفر بوده ام به یک دلیل واضح و شفاف وآن حقیر شدن انسان در نگاه دیگران است."

جشن امضائ این رمان در روز چهارشنبه 28 اردیبهشت و در ساعت 15-17 در غرفه نشر سیب سرخ با حضور نویسنده برگزار می شود.

تابستان خیس اولین رمان این نویسنده ی پرتلاش نیز پس از دوسال از اتمام چاپ چهارم به ایستگاه پنجم رسید. در چاپ جدید که با ویرایشی متفاوت و ساختارشکن به سرانجام رسیده داستان رفاقت، عشق و جنایت به طرز ملموسی مخاطب را به پراکنش های شدید عاطفی و خیال انگیزی و تدبر و اندیشه وا می دارد و در سطر سطر آن شعر جاری ست. نویسنده اثر که در کارنامه ادبی خود دو مجموعه شعر نیز ثبت کرده همواره در داستان هایش دغدغه مند شعرست. در برشی ازین رمان مهیج می خوانیم:

" در کوچه باد می‌آید. مردی مچاله از شانه‌ی آفتابی گذر به سایه می‌آید. دستش به دیوار است تا که بتواند گامی بردارد بی بیم افتادن. در دلش می‌گذرد چه تابستان خیس و لچری است. بعد فکر می‌کند خوبست شرجی و خیسی تابستان، آنگاه اگر کسی بگذرد از کنارش هرگز نخواهد دانست که چه اشکی فرو می‌چکد از چشمانش...

تابستان خیس در روز چهارشنبه 28 اردیبهشت و ساعت 13-15 با حضور نویسنده در غرفه ی انتشارات نگاه به رونمایی می رسد.

انتهای پیام/