یادداشت/ رضوان ابوترابی
در دنیا کسانی هستند که در یک سری کارها زحمت های اصلی به دوش آن هاست، اما مطرح شدن نصیب دیگران می شود. مثل فیلم های سینمایی که ده ها نفر با شرایطی خیلی سخت برای فیلمبرداری از یک سکانس تلاش می کنند، تا هنرپیشه ای با حضور چند دقیقه ای جلو دوربین به شهرت برسد. یا در اکثر ترانه ها، تنها فردی که مطرح می شود شخص خواننده است، اما کسی از ترانه سرا و موزیسینی که روی آن ملودی می سازد اسمی نمی برد. یکی از این افراد: محمدرضا مهدیزاده، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، مجری رادیو، مدرس موسیقی، چهره نام آشنایی برای اهالی ادب و هنر است. کسی که سال هاست در مطبوعات کشور برای معرفی چهره های جوان ادبی کشور تلاش می کند. و خیلی از شاعران وامدار مهربانی های وی هستند. در اینجا به دلیل قدردانی از ایشان سری به نوشته های ادبی وی می زنیم سال هاست از پرطرفدارترین نثرهای ادبی در میان جوانان با ذوق و احساس به شمار می رود. چند نمونه را با هم بخوانیم:
***********(1)*****************
چه می شد یک بار هم درخت روی گنجشک لانه می ساخت، دریا بر موج می نشست، کوه از پشت خورشید طلوع میکرد، آسمان از باران می بارید،پنجره از کنار نسیم می گذشت،خاک از گُل بومادران می رویید،واژه دهان تو را بر لب می آورد،طبیعت به تماشای چشم تو می ایستاد و ...چه می شد یک بار هم تو عاشق می شدی؟