به گزارش گروه فرهنگی یکتاپرس، کتاب «پایان مجسمه» نخستین جلد از مجموعه تاریخ نگاران انقلاب اسلامی است و جریانات و حالات مردم کاشان را در روزهای انقلاب روایت میکند. این کتاب با همکاری دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(انتشارات راه یار) و نشر معارف منتشر شده است.
موسی کیخا (متولد ۱۳۲۸ ش) نویسنده و روزنامهنگار، پیش از انقلاب گزارشگر مبارزات انقلابی مردم منطقه کاشان و آران و بیدگل بر علیه رژیم ستمشاهی بوده و روزنوشتهای خود از اتفاقات سالهای پایانی عمر رژیم سابق را در این کتاب به رشته تحریر درآورده است.
آخرین گزارشها از این اتفاقات که نماد سقوط رژیم سابق است، سقوط مجسمههای شاه سابق ایران در میادین شهرها بود که این مجسمه در کاشان در میدان ۱۵ خرداد فعلی وجود داشت و در روزهای آخر عمر رژیم سابق و منتهی به انقلاب توسط مردم سقوط کرد.
«موسی کیخا» درباره کتابش میگوید: پایان مجسمه خاطرات و دست نوشتههای شخصی من در بحبوحه مبارزات مجاهدتهای مردم کاشان برای پیروزی انقلاب اسلامی از نیمه دوم سال ۵۶ تا ۲۳ بهمن ماه سال ۵۷ است. از وقتی حرکتهای انقلابی در ایران آغاز شد شغل کابینتسازی را رها کرده و به ثبت وقایع مبارزات مردمی در کاشان مانند مسیرهای راهپیمایی، شعارها، زمان و مکان تظاهرات، درگیریها و حملات مأمورین ساواک مشغول شدم.
کیخا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در گروه جنگ جهاد سازندگی حضور داشت و روایتگر حماسههای دلیرمردان دفاع مقدس بود.
* دوشنبه ۱۶ بهمن
امروز مصادف با شهادت امام حسن مجتبی(ع) مسجد بالا بازار، مرکز بسیج رزمندگان کاشان بود. از ساعت نه صبح هزاران نفر به این مسجد سرازیر شدند. واعظی جوان و مجاهد پیرامون نهضت، جنایات شاه، استعمار و امپریالیسم غارتگر سخنرانی کردند و در پایان منبر اشعاری انقلابی قرائت کردند؛ از جمله: «جان شیرین را به راه حق و قرآن میدهیم/ خوبی و آزادگی را وقف یاران میکنیم؛ شب به دژخیمیان و خونخواران شبیخون میزنیم/ روز را اندیشه باد و بهران میکنیم؛ باغهای خشک و دلهای غمگین و خسته را/ زنده و شاداب از بانگ هزاران میکنیم؛ گر چه نسلی را فدا سازیم در پیکارمان/ لیک نسل دیگری را پایداران میکنیم». پس از سخنرانی واعظ و چند گوینده دیگر مقارن ظهر تظاهرات با این اشعار آغاز شد؛
دسته اول:
«ای خمینی تویی رهنمای ما(۲مرتبه)
رهبر زنده و با وفای ما
بر لبم این سرود، بر خمینی درود!
مرگ بر بختیار نوکر جیرهخوار!(۲مرتبه)»
دسته دوم:
«گر تو فرمان دهی میکنیم جهاد
هستی خائنین میدهیم به باد
بر لبم این سرود، بر خمینی درود!
مرگ بر بختیار نوکر جیرهخوار! (۲مرتبه)»
روحانیون در جلو جمعیت حرکت میکردند و رزمندگان ساعتها با حمل پلاکاردها اشعار را فریاد زدند.
بنا به تصمیم استادان و دانشجویان دانشکده نساجی کاشان، این دانشکده به نام «شهید مهندس علیاصغر بدیع زادگان» نامگذاری شد. این تصمیم در بازگشایی دانشکده با حضور طبقات مختلف مردم صورت گرفت و خواهر شهید زندگینامۀ برادرش را قرائت کرد.
یکی از ناظران هم میگوید: «هنگامی که در آران میخواستند جسد پاسبان مجیدی را غسل دهند، یک گروه به غسالخانه آمدند و با ریختن بنزین روی جسد، آن را به آتش کشیدند و سپس جسد وی را در خیابانهای آران میکشانند؛ البته استخوانهای سوختهاش را، اما آیتالله یثربی شدیداً این عمل افراد خشمگین را محکوم و دستور دادند جسد وی غسل داده و دفن شود. این است آنچه دربارۀ کشته شدن سرپاسبان مجیدی به حقایق نزدیک است.
«کیهان» درباره سرپاسبانی که پریشب در کاشان کشته شد، چنین مینویسد: «عدهای ناشناس در کاشان یکی از مأموران پلیس را سر بریدند. مقتول سرپاسبان کاظم مجیدی نام داشت و اهل بیدگل کاشان بود. وی هنگام عبور از خیابان جدید آران کاشان مورد حملۀ عدهای ناشناس قرار گرفت و کشته شد. پزشک بیمارستان متینی کاشان پس از معاینه جسد سرپاسبان اعلام کرد که مهاجمان پس از وارد کردن چند ضربه چاقو، سرش را با آلت برندهای بریدهاند.»
اکبر فقیهی نیا، دادیار دادسرای کاشان سرگرم رسیدگی به ماجراست، اما تاکنون عاملان قتل شناخته نشدهاند. یک گروه از جوانان مبارز به نام «کشفالاسرار» در کاشان طی اعلامیهای دراینباره نوشتند: «جلادان مزدور شهربانی کاشان در جنایات یک ماهۀ خود در کاشان چهارده شهید، بیست نقص عضو و صد و پنجاه مجروح بهجای گذاشتهاند، میخواهند دلیل دیگری برای کشتار مردم بیسلاح و روپوشی برای جنایات خود بیابند. تحقیقات ما ثابت میکند که سرپاسبان مجیدی به دست یک پلیس مزدور دیگر به نام لطفی نیاسری و بر سر یک مسئلۀ ناموسی به قتل رسیده است.»
* سهشنبه ۱۷ بهمن
امروز مصادف با شهادت امام حسن عسکری(ع) برای دومین روز پیاپی مسجد بالابازار مرکز میتینگ رزمندگان بود. دیروز امام خمینی، مهندس مهدی بازرگان را بهعنوان رئیس دولت موقت جمهوری اسلامی انتخاب کردند. جمعیت زیادی بهعنوان پشتیبانی از امام و دولت بازرگان در مسجد گرد آمدند. ساعت ده صبح یکی از طلاب جوان منبر رفتند و پیرامون حساسیت کنونی نهضت، لزوم اتحاد کامل تحت فرماندهی رهبر، جنایات شاه جلاد و عوامفریبی بختیار خائن به سخنرانی پرداختند.
ساعت ده و چهلوپنج دقیقه رزمندگان کارخانجات شماره یک کاشان به صورت گروهی منظمِ چند صد نفری وارد بازار شدند و با حمل پلاکاردها و عکسهای امام و ضمن دادن شعار «مرگ بر بختیار، نوکر جیرهخوار» به دیگر رزمندگان پیوستند. ساعت یازده و بیست دقیقه رزمندگان کارخانجات صنایع راوند در صفوف منظم و با در دست داشتن عکسهای رهبر بهصف رزمندگان پیوستند و اشعارشان بسیار جالب بود ازجمله: «دین پاینده باد، بازرگان زندهباد، رهبر خمینی»
ساعت یازده و سیوپنج دقیقه هم دلاوران کارخانجات حریر و مخمل با حمل پلاکارد و عکسهای رهبر کبیر و با شعار «رژیم استبدادی نابود باید گردد/ جمهوری اسلامی ایجاد باید گردد» به صفوف دیگر اجتماعکنندگان پیوستند. یکباره بالابازار، بازار کفاشها و اطراف مسجد میانچال مملو از جمعیت شد. مقارن ظهر دهها هزار رزمنده با این اشعار تظاهرات خود را آغاز کردند؛
دسته اول:
«گشته شکوفا نهضت ایران (۲مرتبه)
کاخ ستمگر گردیده ویران
پیروزی از حزب خدا انا فتحنا
عمر ستمگران فنا انا فتحنا (۲مرتبه)»
دسته دوم:
«فرمان رهبر برای ملت (۲مرتبه)
مهدی بازرگان رئیس دولت
دولت حق برپا کنیم انا فتحنا
قانون حق اجرا کنیم انا فتحنا (2مرتبه)»
با این اشعار، تظاهرات ابرمردان آغاز شد و صدها بانویی هم که در گوشه دیگر بازار اجتماع کرده بودند، با این اشعار از پشت سر برادران خود تظاهرات را آغاز کردند؛
دسته اول:
«درود بر خمینی!»
دسته دوم:
«سلام بر بازرگان!»
یک عکس نقاشی شده از رهبر به اندازه دو در سه متر جلو جمعیت حمل میشد. در صدر جمعیت روحانیون مجاهد؛ ازجمله آیتالله یثربی، آیتالله صبوری و آیتالله سید مهدی مکی در حرکت بودند. یک پارچۀ مشکی شعار جلو روحانیون در حرکت بود و روی آن با خط سفید نوشتهشده بود: «دولت یاغی فعلی همچون دولتهای گذشته محکوم به نابودی است».
جمعیت امروز که بین سی تا چهل هزار نفر تخمین زده شدند، مسیر میدان فیض، میدان آزادی، میدان شهدا، خیابان صبا، چهارراه پنجهشاه و خیابان باباافضل را طی نمودند و در میدان کمالالملک اجتماع کردند. شکرریز امروز هم فعال بود و محمود نورجهان فلکه کمالالملک را زیر پوشش بلندگوها قرار داده بود.
جمعیت در میدان کمالالملک بسیج شدند و روی زمین نشستند. ابتدا اشعاری خوانده شد و جمعیت با فریاد تکرار کردند؛ از جمله «درود بر خمینی سلام بر بازرگان؛ رژیم استبدادی نابود باید گردد/ کابینه بازرگان ایجاد باید گردد؛ حزب ما حزب خدا/ رهبر ما روح خدا؛ ما حامی دولت بازرگانیم»
سپس در حالی که مجتهدین عظام کاشان حضور داشتند اعلامیه پشتیبانی از دولت بازرگان و اوامر رهبر کبیر امام خمینی از سوی کارگران رزمنده کارخانجات حریر و مخمل قرائت شد؛ طلبهای جوان و سید پشت تریبون قرار گرفت و قطعنامه صادره از سوی مردم کاشان را قرائت کرد و در این قطعنامه پشتیبانی کامل خود را تا آخرین قطره خون از اوامر امام خمینی اعلام کردند و ضمن پشتیبانی کامل از دولت بازرگان، خواهان برکناری فوری دولت غیرقانونی بختیار و استعفا نماینده غیرقانونی کاشان در مجلس شورا شدند. جمعیت یکصدا با مشتهای گره شده فریاد میزدند: «صحیح است! صحیح است!» سپس تظاهرات پایان یافت.
از شنبه گذشته تمامی کارگران کارخانجات کاشان سر کار رفتند، ولی بازار کاشان همچنان تعطیل است و امور شهر در دست رزمندگان اسلامی است.
*چهارشنبه ۱۸ بهمن
یکی از مساجد قدیمی دروازه اصفهان مرکز تجمع امروز رزمندگان بود. قسمت خارجی این مسجد که یکی از قدیمیترین بناهای تاریخی شهر است، تقریباً آسیبدیده است. داخل مسجد عکسهای شهدای کاشان که غرقهبهخون هستند ازجمله علائیان به معرض نمایش گذاشتهشده است. ساعت ده صبح واعظی سید و جوان منبر رفتند و پیرامون نهضت و عوامفریبی دولت کاذب بختیار سخن گفتند. لحظهبهلحظه بر تعداد جمعیت افزوده میشود و صدها تن از بانوان هم در پیادهروها و اطراف مسجد بسیج شدند.
ساعت یازده رزمندگان کارگر از کارخانجات شماره سه کاشان در صف منظم، با در دست داشتن عکسهای رهبر و دادن شعار « خمینی، خمینی مجری حکم قرآن/ مهندس بازرگان نخستوزیر ایران» به جمعیت پیوستند. رزمندگان طوماری را برای تأیید دولت موقت بازرگان امضا کردند. ظهر تظاهرات دهها هزار رزمنده با این اشعار آغاز شد؛
دسته اول:
«کابینه بازرگان مظهر عدل و داد است (۲مرتبه)
شاپور بختیاری عامل استبداد است
ملت ایران، حامی قرآن، مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
دسته دوم:
«طلیعه پیروزی شورای انقلابی (۲مرتبه)
پیروزی نهایی جمهوری اسلامی،
مسلمان پیروز، ستمگر سیهروز، مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
جمعیت مسیر دروازه اصفهان، کمالالملک، خیابان باباافضل و چهارراه پنجهشاه را طی کردند و در مسجد علوی به تظاهرات پایان دادند.
از ساعت سه بعد از ظهر بسیج زن و مرد در مسجدالحسین آغاز شد. در این مکان رزمندگان یار با وفای خود را پس از ماهها جدایی بازیافتند. آری آیتالله مشکینی که از آغاز مجاهدانه رهبری تظاهرات را بر عهده داشت و سپس مدتی نبود، اکنون به آغوش ملتی که همصدا با او فریاد میکرده، بازگشته است. رزمندگان مشکینی را از نزدیکی زیارت ابو لؤلؤ روی دوش گرفتند و اکثراً اشک شوق میریختند.
فریادهای«درود بر خمینی، سلام بر مشکینی» در فضا پیچید. آیتالله مشکینی در مسجدالحسین صحبت کردند و پس از سخنرانیهای انقلابی دیگر تظاهرات زن و مرد آغاز شد و تا پاسی از شب رزمندگان در خیابانها شعار دادند.
کاشان اکنون یکپارچه اتحاد و تظاهرات است و حکومت اسلامی خیلی عالی در این شهر حکمفرماست. از ساعت ده شب تا چهار صبح منِ نویسنده به همراه بیست برادر رزمنده در ملکآباد کشیک شبانه بودیم. مسجد کوچکی در ملکآباد، مرکز کشیک این محله است. تا صبح رزمندگان در کوچهها و اطراف محله قدم میزنند. در ضمن شبها خیابانهای فرعی که به محلهها راه دارد بهوسیله تیرآهنها و زنجیرهای قوی قفل میشود. انتظامات کشیک شبانه از سوی آیتالله یثربی کارت شناسایی دارند. این یک نمونه شایستۀ اتحاد است.
* پنجشنبه ۱۹ بهمن
امروز یک روز تاریخی و فراموش نشدنی است. ملت ایران با تظاهرات و مشت گرهکرده و صفوف متحد باید به جهانیان بفهمانند که گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی هستند و در برابر مهره جدید استعمار، دولت کثیف بختیار از دولت موقت انتصابی رهبر با تمام وجود دفاع میکنند. به همین منظور از ساعت هشت صبح هجوم رزمندگان مسلمان به مدرسۀ علمیۀ امام خمینی آغاز شد. روی پارچه سفیدی جلوی شبستانهای حوزه علمیه نوشتهشده بود: «ما با دادن رأی اعتماد، دولت موقت مهندس مهدی بازرگان را به رسمیت میشناسیم».
اقشار مختلف مردم شهر و شهرکهای اطراف بهصورت گروهی و با شعار به این محل وارد میشدند. ساعت نه و بیستوپنج دقیقه پزشکان و دندانپزشکان و داروسازان در صف منظم وارد مدرسه شدند. یک ربع بعد کارکنان شهرداری با دادن شعار به جمعیت پیوستند. یک عکس بزرگ از امام امت را در حالی که در حلقهای از گلها قرار گرفته بود و پارچه سفیدی با نوشته «ما کارکنان شهرداری کاشان پشتیبانی خود را از نخستوزیری آقای مهندس بازرگان اعلام میداریم» با خود حمل میکردند. همچنین اشعار «درود بر خمینی، سلام بر بازرگان/ سلام بر خمینی رهبر آزادگان؛ کابینۀ بازرگان مورد تأیید ماست» را میخواندند. جمعیت در صحن مدرسه با آنها همصدا شدند و اشعار را تکرار کردند.
ساعت ده و نیم صبح آیتالله مشکینی که مدتی بود از فیض وجود و گفتار ایشان محروم بودیم با این جملات سخن را آغاز کردند: «ای نسیم صبحگاهی سلام ما و درود بیپایان ما را به حضور مقدس بزرگ رهبر عالم اسلام، امام خمینی برسان! سلام بر دیگر طبقات، سلام بر دبیران مبارز، سلام بر دانشآموزان عزیز، سلام بر بازاریها و سلام بر کارگران مبارز مسلمان و پیشرو، سلام بر همافران و برادران ارتش که عملاً همبستگی خود را با نهضت نشان دادند. من با خلوص نیت دست تمام برادران را میبوسم.»
سپس طی سخنانی خطاب به دانشآموزان و دانشجویان فرمودند: «شما عزیزان مدارس پر از گناه را بستید و روی تخته سیاه نوشتید «مرگ بر شاه» و در عوض درِ حوزههای علمیه را گشودیم.» ایشان همچنین فرمودند: «شهربانی و ژاندارمری کاشان باید هر چه زودتر اعلام همبستگی خود را با مردم مسلمان و انقلابی کاشان و نهضت اسلامی اعلام نموده وگرنه آنها را وادار به تسلیم خواهیم کرد.» سخنان ایشان روحیهای قوی به مردم بخشید و مردم دریافتند که احتمالاً بختیار کثیف و جلادان شاه در حال سقوط هستند، اما بازهم همه چیز در ابهام ماند و روشن نیست که در تهران چه خبر است. رادیو تهران هم مرتب موسیقیهای کذایی آمریکایی پخش میکند.
سپس ایشان اعلامیههای همبستگی مردم کاشان به پشتیبانی از دولت بازرگان را قرائت فرمودند. ضمن مراسم حوزه علمیه، قسمتی از بازار، کوچه درب زنجیر و نیمی از خیابان محتشم مملو از جمعیت شد. حدود بیست هزار نفر از فین بزرگ کاشان و اطراف مخصوصاً از نوشآباد و آران شرکت کردند. براثر ازدحام، جمعیت در اطراف مرکز میتینگ مستقر شدند. هزاران بانوی مجاهد هم بسیج شده بودند و در پیادهروهای خیابان محتشم برای تظاهرات گردآمده بودند. روی پشتبام حوزۀ علمیه مملو از جمعیت بود.
از جمعیت درخواست شد برای پیشبرد نهضت و ضرورت کنونی به هر مقدار که برایشان ممکن است به کمیته مالی تظاهرات کمک نمایند. رزمندگان مبالغ قابل توجهی هدیه کردند و اکثر خانمها النگوهای طلای خود را مشتاقانه هدیه کردند. ظهر بزرگترین تظاهرات کاشان پس از عاشورا با این اشعار آغاز شد؛
دسته اول:
«نخستوزیر ایران مهدی بازرگان است (۲مرتبه)
چون که خمینی گفته او حامی قرآن است
درود بر بازرگان نخستوزیر ایران!
مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
دسته دوم:
«کابینه بازرگان مورد تأیید ماست
کابینه بختیار مورد تکذیب ماست
درود بر بازرگان نخستوزیر ایران!
مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
خانمهای مجاهد از پشت سر برادران خود حرکت کردند و همین اشعار را میخواندند. روی کلیه پارچهها و پلاکاردها درود به رهبر کبیر و پشتیبانی از دولت مهدی بازرگان بود و برای اولین بار عکسهای مهدی بازرگان هم حمل میشد. جوانان مسئول نظم با پارچهای قهوهای که روی آن نوشته بود «انتظامات» و به بازوهایشان نصب بود، مشخص بودند. محمود نورجهان، شکرریز و شاهنوش بسیار فعال بودند و بلندگوهای متحرک نقش مؤثری داشتند.
آیتالله صلاحیان ازجمله وعاظی است که از آغاز مبارزات تاکنون مجاهدانه و با ازجانگذشتگی در تظاهرات کاشان شرکت داشتند و دارند. تمام برنامههای مبارزات و تظاهرات کوبنده کاشان تحت نظر مجتهدین کاشان، آیتالله سید مهدی یثربی، آیتالله صبوری و آیتالله حاج مکی است.
روحانیون و طلاب عظام در چهار صف مقابل جمعیت حرکت میکردند. جمعیت با نظم خاصی از مسیرهای کمالالملک، محتشم، فلکه امام خمینی، میدان آزادی، میدان پانزدهم خرداد، خیابان صبا، چهارراه پنجهشاه گذشتند. فکر میکنم بجز چند مداح، تمامی آخوندها و طلاب مبارز کاشان در تظاهرات شرکت داشتند؛ البته همچنان برادران امامت، آیتالله آقاعزیزالله امامت و شیخ علی آقا امامت در سکوت هستند و شرکت نداشتند. فلکه فین پایان تظاهرات بود.
ماشین آقای محمود نورجهان که دستگاههای ترانزیستوری بلندگوهای متحرک را حمل میکرد در نزدیک ملکآباد، وسط خیابان توقف کرد. از فلکه فین تا سهراه پنجهشاه روی پشتبامهای اطراف خیابان و داخل خیابان و پیادهروها مملو از جمعیت بود. آیتالله سید موسوی روی ماشین نورجهان رفتند. آیتالله مشکینی از جمعیت خواستند روی زمین بنشیند؛ سپس اشعاری خواند که جمعیت با فریاد یکصدا تکرار میکردند. اشعار چند بار تکرار شد. سپس آیتالله سید موسوی میکروفن را گرفتند و با این جملات سخن خویش را شروع کردند: «درود بر ملت مجاهد و مبارز ایران که با مبارزات خستگیناپذیر خود بر تمام ملل آزاد جهان اصالت و شخصیت خود را در مبارزه با ظلم و دیکتاتوری و فساد نشان دادند. پنجاه سال بود که ریشههای فاسد و مسموم سلطنت خبیث پهلوی بر تمام رگهای حیاتی جامعه ما ریشه دوانده بود. اقتصاد و فرهنگ جامعه ما را زیر برنامههای اجانب از بین برده و جوانان ما و نیروهای اسلامی ما را بهصورت باطل و بیهوده درآورده بودند.»
سپس ایشان فرمودند: «امروز بعد از سالهای متمادی که ملت ایران کشته دادهاند، زندانها و شکنجهها دیدهاند. در آستانه پیروزی، بزرگترین حیلهای که دشمن مکار به کار گرفته فرورفتن بختیار خائن در لباس قانون اساسی است و سازمان سیا آمریکا هم از آن اعلام پشتیبانی کرده است؛ به همان اندازهای که از شاه پشتیبانی میکردند. این حیله دیگر در برابر اتحاد ملت اثری ندارد. شکنجهگران سیاهچالها امروز جمع میشوند و بهعنوان پشتیبانی از قانون اساسی شعار میدهند. ما میگوییم سلطنتی را که گذشتگان به ما تحمیل کردند نمیخواهیم.» جمعیت فریاد «صحیح است» را طنینانداز کردند. همچنین ایشان دربارۀ ضرورت اتحاد و خستگیناپذیری ملت و مبارزه تا پیروزی کامل سخن گفتند.
سپس آیتالله مشکینی قطعنامه مردم کاشان را قرائت کردند. این قطعنامه هفت مادهای با گفتن فریادهای «صحیح است» مورد تأیید رزمندگان قرار گرفت. خلاصهای از مواد قطعنامه چنین است: «ما فرار شاه و بازگشت تاریخی رهبر کبیرمان، امام خمینی و دولت موقت بازرگان را گامهای نخستین در پیروزی ملت میدانیم، ولی معتقدیم ملت قهرمان تا پیروزی نهایی و محو کامل استبداد، مبارزۀ بدون وقفه خود را ادامه میدهد. ما تصمیم رهبر انقلاب را در مورد انتخاب بازرگان برای ریاست دولت موقت، صمیمانه تأیید میکنیم. ما از همه نیروهای انتظامی و ارتش میخواهیم که هرچه زودتر مراتب همبستگی و پشتیبانی خود را از دولت موقت بازرگان اعلام دارند.» دیگر مواد قطعنامه تأکید دارد بر برکناری فوری دولت غاصب بختیار، پیوستن کارکنان دولتی و نخستوزیری به دولت بازرگان و خروج نمایندگان رستاخیزی خائن از مجلس.
بدین ترتیب مقارن ساعت یک و چهلوپنج دقیقه تظاهرات باشکوه و کمنظیر مردم پایان یافت. دهها اتوبوس مسافربری که از گاراژها آمده بودند، خانمهای مجاهد را به نزدیکی منازلشان رساندند.
بعدازظهر اتوبوسرانان و کامیون داران کاشان در یک صف بسیار طولانی آرام و بانظم در مدخل شهر حرکت نمودند و رژه رفتند و به این ترتیب همبستگی خود را از دستور رهبر کبیر و دولت موقت بازرگان اعلام داشتند. کاشان اکنون بهترین چهره حکومت مردم بر مردم و جمهوری اسلامی را به خودش گرفته است و تمام امور آن تحت فرمان مجتهدین و به وسیلۀ رزمندگان مجاهد انجام میشود.
اکثر مردم کاشان شب پراضطرابی را پشت سر میگذارند. فکر میکنم بسیاری از مردم شهر امشب خواب ندارند؛ چون تهران همچنان در آتش میسوزد و هرلحظه ممکن است حوادث پیشبینی نشدۀ جدیدی روی دهد.
امشب اشکهای منِ نویسنده بر این دفتر فروریخت و در فضای غمگین نیمهشب به درگاه خدا نالیدم که ای خدا دیشب و امروز چه بر برادران مسلمان و انقلابی ما و همافران گذشته است؛ حالا دیگر کمک کن! نور چشمان ما، همافران و دیگر برادران ایثارگر ما را دریاب حالا دیگر تو باید به رهبر کبیرمان و ملت قهرمانان کمک کنی!
* جمعه ۲۰ بهمن
کاشان همچنان در اعتصاب کامل است. سندیکای کارگران کاشان میعادگاه امروز رزمندگان مسلمان بود. مردم از ساعت هشت صبح هجوم خود را به این مرکز آغاز کردند. برادران کارگر با زحمات زیادی محل سندیکا و خیابان فرعی جلوی آن را فرش نموده و دیوارهای آن را با پارچههای شعار و عکسهای امام خمینی تزیین نموده بودند. برادران مسلمان کارگر به مناسبت ورود پیروزمندانه رهبر کبیر انقلاب به کشور، دهها کیلو شیرینی تهیه کرده بودند و از انبوه جمعیت پذیرایی میکردند. عکس نقاشی شده بسیار بزرگی از رهبر کبیر انقلاب در پیادهرو خیابان، کنار سندیکا نصبشده بود و روی چند پارچۀ شعار که دیوارها را تزیین داده و جلبتوجه میکنند، چنین نوشتهشده است: «امپریالیسم چه آمریکا و چه شوروی مردود است. کارگران کاشان»، «نه شاه نه سلطنت، جمهوری اسلامی راه نجات ملت»، «برقرار باد جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی»، «روحانی مجاهد، دانشجوی مبارز، کارگران قهرمان، پیشهور مسلمان، کشاورز قهرمان، سرباز نهضت ماست»، «پشتیبانی بیدریغ خود را از کابینه مهندس بازرگان از جانب امام خمینی که طلیعه پیروزی ملت مسلمان ایران است، اعلام میداریم. دانشکده علوم شامخی»
ساعت نه و نیم صبح درحالیکه محل سندیکا و اطراف بیمارستان نقوی مملو از جمعیت بود، آیتالله مشکینی مقابل میکروفن قرار گرفت. ایشان درباره تعاون اسلامی، اتحاد و ادامه نهضت اسلامی و کمک مالی به کمیته تعاونی اسلامی کاشان، سخن گفتند. ضمناً امروز رزمندگان مسلمان مبالغ قابل توجهی را به درخواست آیتالله مشکینی به افراد تعیینشده تقدیم داشتند.
سپس آیتالله موسوی طی سخنانی مفصل درباره حساسیت فعلی نهضت و مسائل حاد مملکت بحث کردند؛ شدیداً بختیار خائن را مورد حمله قرار دادند و ایشان را آلت دست آمریکا خواندند که عوامفریبانه قصد انحراف نهضت اسلامی را دارد. سخنان ایشان برای اجتماعکنندگان آژیر خطر مثبتی بود و بیشازپیش ماهیت کثیف بختیار و دیگر نوکران امپریالیسم و صهیونیستم بینالمللی مشخص شد. ساعت یازده و سی دقیقه تظاهرات باشکوه بیش از چهل هزار نفر با این اشعار آغاز شد؛
دسته اول:
«دولت امام حکم الله است (۲مرتبه)
دولت غاصب نوکر شاه است
باید بداند بختیار انا فتحنا
دیگر ندارد اختیار انا فتحنا
بازرگان پیروز است
مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
دسته دوم:
«در انقلاب امام و امت (2مرتبه)
گردیده بر ما هیئت دولت
دولت بازگران به جاست انا فتحنا
او مورد تأیید ماست انا فتحنا
بازرگان پیروز است، بختیار نابود است! (2مرتبه)»
تظاهرات با این اشعار آغاز شد. بیش از ده هزار تن از خواهران هم پس از اجتماع در مسجد میانچال به برادران خود پیوستند و فریاد خود را در فضا طنینانداز کردند. روحانیت مبارز شهر در جلوی جمعیت حرکت میکردند و صدها عکس امام و پلاکاردها و عکسهای مهدی بازرگان در دست مردم حمل میشد. جمعیت مسیر خیابانهای صبا، سهراه میدان، دروازه دولت، فلکه امام و خیابان امام خمینی را طی نمودند. پس از بجا آوردن نماز جماعت باشکوهی در مدرسۀ علمیۀ آیتالله یثربی، تظاهرات امروز پایان یافت. امروز هم امضاء طومار برای تأیید دولت منتخب امام خمینی ادامه داشت.
* شنبه ۲۱ بهمن
مردم مسلمان و جانبرکف از ساعت هشت صبح هجوم خود را به مسجد بالابازار آغاز کردند. حالت فوقالعادهای در چهرهها نمایان بود و همه با شور و اضطراب خفیفی از تهران میگفتند. گویا درگیری شدیدی در تهران بین مزدوران گارد شاه و برادران همافر نیروی هوایی به وجود آمده است. مردم به دو دلیل مضطرب بودند؛ اول اینکه رهبر و امیدشان، امام خمینی در تهران است و هر نوع درگیری در تهران اضطراب طبیعی مردم را به دنبال دارد و دوم اینکه مردم علاقۀ شدیدی به همافران و درجهداران نیروی هوایی دارند که بهترین نقش را در پیشبرد نهضت اسلامی ایفا نموده و میکنند.
یکی از جوانان در میتینگ امروز با چهرهای مصمم گفت: «اگر یک مو از سر رهبر عزیزمان و برادران همافر کم شود تا تمام مزدوران شاه را به آتش نکشیم، آرام نخواهیم گرفت.» انبوه جمعیت، مسجد بالا بازار را در محاصرۀ خود قرار دادند و پس از استماع سخنان آیتالله مشکینی و چند سخنور دیگر به خیابانها ریختند. درحالیکه روحانیت در صف مقدم قرار داشتند با فریادهای رسای خود و شعارهایی به طرفداری از امام خمینی، دولت موقت و برادران همافر به تظاهرات پرداختند. خانمها در تظاهرات امروز شرکت نداشتند. خشم کمنظیر مردم نسبت به دولت کثیف بختیار و نظام ننگین شاهنشاهی در مشتهای گرهکرده و چهرههای مصمم جمعیت به خوبی دیده میشد.
سر و کله مزدوران شاه که شبانهروز در سوراخهایشان به سر میبرند در کاشان مشاهده میشود. دیشب مزدوران شاه با پرتاب یک نارنجک در داخل ماشینی باعث شهادت جوانی به نام محمدتقی تقی زاده شدند. هنوز جزئیات قتل این جوان بهدرستی معلوم نشده است. امروز از ساعت یازده تا دو بعدازظهر یک هلیکوپتر نظامی چند بار بر فراز کاشان به حرکت درآمد. شهر حالت فوقالعاده دارد. از جوانان داوطلب خواسته شد فوری جمع شوند و برای پیوستن به برادران همافر در تهران آماده باشند. بعدازظهر، اولین گروه از جوانان سربازی خدمت کرده و ایثارگر کاشان برای پیوستن به برادران همافر در تهران که مورد حمله دژخیمیان شاه قرار گرفتهاند، بهسوی تهران حرکت کردند. جزئیات آن فردا نوشته خواهد شد.
امروز مردم بیشازپیش روزنامهها را مورد توجه قرار دادند تا از آنچه در تهران میگذرد بهتر با خبر شوند. زمزمۀ زیر لب جمعیت التماس به درگاه خداوند بود که به امام عزیز و مردم تهران یاری دهد تا بر دژخیمیان تا دندان مسلح شاه و بختیار پیروز شوند. در چهرهها یک نوع اضطراب دیده میشد و امید به اینکه خدا با مجاهدان اسلامی است و دیر یا زود بختیار و نوکران شاه تباه خواهند شد. میشود گفت حالت غمها و شادیها را یکجا میشود در چهرهها مشاهده کرد.
آیتالله مشکینی چند ساعت قبل اعلام کرد که هرلحظه ممکن است دژخیمیان شاه به مردم حملهور شوند و همه باید آماده مقاومت باشند. لذا ۹۵ درصد جمعیت در خیابانها به سلاحهای سرد و گه گاهی هم گرم مسلح بودند و با اشعار خود نشان میدادند که آمادۀ هر نوع حملۀ احتمالی از سوی مزدوران و دفع کامل آن هستند. عدهای هم از اینکه در تهران نیستند علناً ابراز تأسف میکردند.
کاشان هرلحظه بهصورت یک سنگر دهها هزارنفری جلوه میکند. حالت نوجوانان کم سال در خیابانها اشک مرا سرازیر کرد. این بچهها دیگر به بازی «مرگ بر شاه و بختیار بازی» مشغول نیستند. اکثراً دریافتند که در تهران چه خبر است و این حالت فوقالعاده و آمادهباش مردم شهر هم در آنها اضطراب خفیفی ایجاد کرده است. دیگر آن شور و حال همیشه را ندارند. دیگر در دستهای پاکشان پلاکاردها و پوسترها وجود نداشت و چهرههای معصومشان درهمفرورفته بود. با همه اینها بچهها در صحنه حاضرند و وسط خیابانها را اشغال کردهاند. اکثراً در فکر هستند، گویا صدای رگبارهای مسلسلها را در تهران میشنوند و بیاختیار به گوشهای خیره میماندند، گویا اجساد فرزندان اسلام را که در خیابانهای تهران در خون پاک خود غلتیدهاند، میبینند.
ساعت چهار بعدازظهر شد، ولی این هزاران بچه هفتهشتساله همچنان در کنار جوانان و بزرگترها در خیابانها جمع بودند. گویا گرسنهشان نیست و قرار نیست کسی ناهار بخورد. کمتر کسی به فکر شکم بود و فقط به رهبر عزیزشان امام خمینی و آنچه در تهران و بر مردم مسلمان و انقلابی تهران میگذرد، میاندیشیدند.
ساعت پنج و نیم بعدازظهر برای یادداشت کردن آنچه در خیابانها بر کاغذ پارهها نوشتهام به منزل آمدم. همسرم گریه میکرد، من را با عصبانیت مخاطب قرار داد و گفت: «تو کجا هستی آخه بگو در تهران چه خبره؟» روی صندلی کنار میزم نشستم و گفتم منم مثل تو خبر دقیقی از تهران ندارم. فقط میدانم که چند کلانتری و پادگان به دست مردم مسلمان تهران افتاده است، همین؛ دیگر هیچی نمیدونم. باید صبر کنیم تا ببینیم امشب روزنامه میاید یا نه.
سپس رادیو را که در دست دژخیمیان شاه بود روشن کردم، از رادیو همه نوع صدای کثیف هرزه خوانها و دروغپردازیها شنیده میشود و تنها چیزی که پخش نمیشود ماجراهایی است که اکنون در تهران حکمفرماست. خطاب به رادیو فریاد زدم: «ای لعنتی یک ساله که کشور ما به دست دژخیمیان شاه در خون و آتش قرار گرفته، ولی تو همیشه علیه مردم حرف زدی و دروغ گفتی و در اختیار آمریکاییها هستی. بس است دیگر حرف بزن! حرف بزن و بگو در تهران چه خبر است، بگو بختیار کثیف و خونخوارن شاه دارند چهکار میکنند، چه به روز امام عزیزمان و مردم مسلمان تهران آمده؟ لعنتی حرف بزن! یک کلمه حرف راست بگو!»
همسرم که خیال میکرد دارم دیوانه میشوم از اتاق بیرون رفت. من هم به نوشتن مطالب امروز و مطالعه کتابی از مهندس مهدی بازرگان بانام «اسلام جوان» مشغول شدم. حواسم جمع نیست و بهشدت بغضکردهام؛ به خودم حق میدهم ناراحت باشم.
ناگاهان صدایی غیر از صدای جغد همیشگی از رادیو گفت: «توجه فرمایید! توجه فرمایید!» وحشت عجیبی تمام بدنم را در برگرفت. قلم از دستم افتاد و بیاختیار رادیو را در میان هر دو دستم محکم گرفتم و تمام وجودم بهصورت گوشی شنوا درآمد. بلافاصله برای اولین بار از رادیو این جملات پخش شد: «هموطنان عزیز، همشهریان عزیز، از شما استدعا میکنیم رعایت نظم و آرامش را بفرمایید. اینجا تهران است! صدای راستین انقلاب! صدای ملت ایران!»
ساعت تقریباً پنج و چهلوپنج دقیقه بود. سپس سرود «وطن» پخش شد. احساس کردم حدس همسرم درست است و من حالا دیگر واقعاً دیوانه شدهام. همسرم وارد اتاق شد و گفت رادیو گفت: «این صدای راستین انقلاب است مگه نه؟» کمی بهتزده به همسرم نگاه کردم. بیاختیار صدای گریهام برخاست. نفهمیدم این دیگر چه جور حالتی بود، ولی این گریه معجزه بود، این اشکها من را بر اعصابم مسلط ساختند.
رادیو را در دست گرفتم و با سرعت از منزل آمدم بیرون. اشکهای شوق بیاختیار از چشمانم سرازیر بود. داخل کوچه همه مثل من بودند. این خبر مردم را ذوقزده کرده بود. یکی از آشنایان با شوق عجیبی به من نزدیک شد و گفت پیروز شدیم! پیروز شدیم! اما من نتوانستم حرف بزنم. فقط با تکان دادن دستها و سرم در شادی او شرکت کردم. مردی که از دروازه ملکآباد میآمد مرتب با دستمالی اشکهایش را پاک میکرد، سعی میکرد تبسم را بر لبهایش حفظ کند و کسی متوجه حالت ذوقزدهاش نشود. وقتی من را هم مثل خودش دید، با صدای لرزانی گفت: «بهت تبریک بگویم یا برای شهدایمان در تهران که این پیروزی بزرگ را از آنها داریم تسلیت بگویم؟»
من هیچی نگفتم و او هم به راه خود ادامه داد. حالتی بر مردم شهر حکمفرما بود که نمیتوانم این حالات را در قالب کلمات تصویر کنم؛ البته این حالات هیچکس را از احتمال یورش دژخیمیان شاه غافل نمیکرد. رزمندگان مسلمان، تحت رهبری روحانیت مبارز شهر ضمن ارسال کمکهای فوری، خون و لوازمات دیگر به تهران، هوشیارانه تمام انتظامات و کنترل شهر را بر عهده دارند.
امشب روزنامهها بازار سیاه پیدا کردند و با زحمت توانستم «کیهان» را به دست آورم. روز گذشته آیتالله مدنی کاشانی به دیدار امام خمینی رفتند. با ایشان ملاقات و گفتوگو نمودند و از سوی مردم کاشان بازگشت ایشان به وطن را تبریک گفتند. اکنون ساعت سه بعد از نیمه شب است. مگر میشود خوابید؟ کدام انسانی که وجدان داشته باشد، میتواند آرام و بیتفاوت در بستر بخوابد؟ درحالیکه تهران از خون رزمندگان رنگین است. ای خدای بزرگ شب تاریک ملت را صبح گردان!
* یکشنبه ۲۲ بهمن
از دیروز گروههایی از رزمندگان مسلمان کاشان که با سلاح آشنا هستند برای یاری رساندن به مردم تهران بهسوی این شهر میروند. رادیو نظامی امروز صبح اعلام کرد که عبور و مرور در تهران ممنوع است و حکومتنظامی با شدت افرادی را که در خیابانها ظاهر شوند، سرکوب میکند، اما مردم کاشان تلفنی باخبر شدند که امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب از مردم تهران خواسته است به حکومتنظامی توجه نکرده و به خیابانها سرازیر شوند و مقاومت کنند.
جمعیتی کمنظیر در اطراف مسجد درِولون اجتماع کردند. عدهای از جوانان مسلمان مسلح بودند و هرلحظه امکان داشت همچون تهران دژخیمیان شاه وحشیانه به مردم حملهور شوند. از دیروز صدها تن از مردم جلو بانک خون اجتماع کرده و خون خود را هدیه مینمایند تا برای برادران مسلمان تهران که مجروح شدهاند، ارسال شود. پنبه و پارچه سفید و مواد غذایی از دیگر احتیاجات اولیهای است که بدون وقفه برای ارسال به تهران جمعآوری میشود.
در اجتماع امروز مردم کاشان که هفت شهید محمدتقی تقی زاده هم بود، حالت فوقالعاده و آمادهباش بر جمعیت حکمفرما بود. زودتر از همیشه آیتالله مشکینی به اجتماعکنندگان پیوست. مردم برای امام عزیزشان خیلی نگراناند و فکر میکنند در تهران یک کودتای آمریکایی در حال اجرا است.
پس از آیتالله مشکینی آیتالله روحانی آرانی پیرامون نهضت، جنایات رژیم پهلوی و صهیونیسم پرستی بختیار جلاد سخن گفت و گفتههای آیتالله مشکینی را تأیید نمود؛ همچنین از مردم کاشان خواست خود را برای جهاد مسلحانه آماده نمایند. همه جای مسجد عکس جوان شهید، محمدتقی تقی زاده به چشم میخورد و وسط مسجد یک محفه از نور و گل برایش ساخته بودند.
ابتدا قرار بود در تظاهرات این اشعار خوانده شود؛
دسته اول:
«مرگ دانهای در میان خاک
مژده تولد درخت سایه گستریاست
صاعقه اگر میزند به کوه لاله میدمد ز دامن
ما ز بارش گلولهتان زیان نمیکنیم(۲مرتبه)»
دسته دوم:
«خون، خون، خون، جنگ، جنگ، جنگ
دست خالی و گلوله تفنگ
لیک ناله نعره میشود نعرۀ انفجار
ما ز بارش گلولهتان زیان نمیکنیم(۲مرتبه)»
که چون عدهای نمیتوانستند آن را تکرار کنند، حذف شد و ساعت یازده و نیم روحانیون و مردم با این اشعار تظاهرات خود را آغاز کردند؛
دسته اول:
«ای شاه خائن آواره گشتی(۲مرتبه)
خاک وطن را ویران تو کردی
کشتی جوانان وطن انا فتحنا
کردی هزاران تن کفن انا فتحنا
بازرگان پیروز است، مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
دسته دوم:
«ای شهید حق آیم به سویت (۲مرتبه)
بهشت موعود در پیش رویت
مادر ندیده روی تو انا فتحنا
پدر نشسته سوگ تو انا فتحنا
بازرگان پیروز است، مرگ بر بختیار! (۲مرتبه)»
دهها هزار رزمنده که نگران برخوردهای بین حق و باطل در تهران بودند، فریادکنان و با مشتهایی گره شده تظاهرات خود را آغاز کردند و از مسیر خیابان دروازه اصفهان به دشتافروز در مزار عدهای از شهدا بالأخص مزار شهید پریشب، محمدتقی تقی زاده آمدند و اطراف گورش اجتماع کردند.
صدها تن از بانوان هم در گوشهای مشغول آرام نمودن مادر و خواهر شهید بودند. یکی از طلاب جوان سخنرانی کرد و سپس جمعیت تظاهرات خود را پایان دادند و عدهای از جمعیت در مسجد گورستان با پیشنمازی آیتالله خرمآبادی، نماز جماعت برگزار نمودند.
بانک خون کاشان از دیروز برای اهداء خون به تهران فعالیت میکند. با درخواست مجتهدین کاشان رزمندگان گروهگروه بهسوی بانک خون میرفتند و خون خود را برای رزمندگان جاوید تهران که با استقامتی قهرمانانه در حال ویران نمودن آخرین دژههای استبداد بودند، هدیه مینمودند و چند ماشین خوراکی، دارو و کفن به تهران ارسال شد و عدهای از جراحان و دکترهای کاشان هم برای کمک به پزشکان رزمندۀ تهران بهسوی تهران حرکت کردند.
ساعت یک بعدازظهر این خبر بهسرعت سر زبانها افتاد که بختیار کثیف استعفا نموده و دستگیرشده است. فوراً به خیابان امام خمینی که از آغاز مبارزات تاکنون مرکز پخش خبرها است، رفتم. صدها نفر در میدان امام خمینی اجتماع کرده بودند. روی دیوار اعلامیهای نصبشده بود که تعداد کلانتریها و پادگانهایی که در تهران با مبارزۀ همافران نیروی هوایی و رزمندگان به نفع ملت سقوط کرده، نوشتهشده.
حالت شادی و اضطراب و غم در چهره همگان بهخوبی پیدا بود. آنچنانکه بههیچوجه نمیشد فهمید که شاد هستند یا متأثر. اکثراً به عاقبت کار میاندیشیدند و عدهای از اینکه تهران نیستند، افسوس میخورند.
فارس به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مطالب دیگری هم دارد که میتوانید با کلیک روی کلیدواژه فجر ۴۲ آن را در صفحات مختلف دنبال کنید.
انتهای پیام/