موازنه ظاهری شاعران و شعر گوها | یکتاپرس
یادداشت: کاظم واعظ زاده/ اختصاصی یکتا
آنچه که باعث تعالی شاعر می شود، روح و زیست شاعرانه است. جهان بینی و نوع نگرش شاعر به پدیده هاست که شاعر راستین را از ربات های شعرگو متمایز می کند.
کد خبر: ۹۳۵۳۲
۱۳:۲۰ - ۰۵ مرداد ۱۴۰۱

 شاعران و شعر گوها

یادداشت/ کاظم واعظ زاده

شاعر کیست؟ شعرگو چیست؟
از ابتدای تاریخ شعر و از بدو تولد نخستین شعرها، به طورعمده با دو گروه مواجه بوده ایم.(شاعران و شعرگوها) و این مواجهه و موازنه ي ظاهري همچنان در ادبیات و به خصوص شعر جریان دارد.
شعرگوها دوشادوش شاعران پیش آمده اند و حتی گاه سبقت گرفته و تاخته اند. اما در نهایت آنچه برجای مانده و خواهد ماند شعر و شاعران راستین هستند.اگر بر تعاریف پیشینیان از شعر بپردازیم و شعر را پدیدهای موزن، مخیل و مقفا بدانیم، در واقع با نقص و خلاء بزرگی روبه رو می شویم. کدام یک از موارد ذکر شده تجربه ی زیسته ی انسان هستند؟
وزن، ریتم؟تخیل؟قافیه؟ این ها عوامل ابتدایی و اکتسابی برای شروع نوشتن شعر، آن هم در تعریف قدمایی آن هستند.
آنچه شعر را به وجود می آورد، اندیشه و تجربه ی زیسته و البته تجربه ی نزیسته ی انسان است.

هر کسی می تواند علم عروض و وزن و قافیه و روش ساخت تخیل لازم برای به وجود آوردن کلامی به عنوان شعر را فرابگیرد. از این میان وزن و قافیه عملا کمک چندانی به اندیشه سازی و اندیشمند شدن شاعر و شعر نخواهند کرد. تنها آموزه های تخیل و روش خیال انگیز کردن پدیده های ابژکتیو و سوبژکتیوی که شاعر به آن ها توجه می کند، می تواند کمکی به احوال شعر و شاعر کند.

آنچه برای شاعر مهم است و باعث تعالی او می شود، روح شاعرانه و زیست شاعرانه است. جهان بینی و نوع نگرش شاعر به پدیده هاست که شاعر راستین را از ربات های شعرگو متمایز می کند. بدون اغراق می توانم بگویم بسیاری از کسانی که می شناسیم و می شناسید، بسیاری از کتاب هایی که خوانده ایم و خوانده اید، تنها سازه ای از شعر هستند. سازه هایی فاقد روح تسخیر کننده و سطرهایی مکانیکی که گویی رباتی که برنامه ی مشخصی درساختارش به کار برده باشند، نوشته است.

چندی پیش ویدئویی به دستم رسید که در آن مصاحبه گري به نام جان با شخصي به نام کلویی(رباتی با چهره و ساختاری زنانه) گفتگویی داشت. جان گفت می دانم که مغز تو قادر است در ثانیه میلیاردها میلیارد عملیات مختلف انجام بدهد. و این اولین بار در تاریخ است که انسان ماشینی باهوش تر از خودش ساخته است. پاسخ کلویی بسیار تأمل برانگیز بود. کلویی گفت: بله اما انسان ها چیزی دارند که من هرگز نخواهم داشت.
جان: چه چیزی؟
کلویی: روح!
این دقیقا همان فرق کیستی و چیستی در شاعر و شعرگوست که در ابتدا نوشتم. كساني در قامت شاعر كه بر علوم و فنون تسلط نسبي و یا حتي تسلط كافي دارند اما در واقع فاقد جوهر و روح شاعرانه هستند. ثمره ي این بلندقامتان نوشته هایی مي شود در قامت شعر اما فاقد روح شعری. سطرهایی که ظاهر شعر به خود گرفتهاند و یا در قامت کتاب (مجموعه شعر) در آمده اند و با فنون غیرمنصفانه ی بعضی ناشرین برچسب چاپ چندم و چندم بر جلد کتاب خودنمایی می کند. گستره هایی که از دور اقیانوسی به نظر می رسند اما در عمل حتی تا مچ پای خواننده را هم خیس نمی کنند. هرچقدر هم که پیش بروی باز همین است و از سطح به هیچ عمقی نمی رسی.

اما این موضوع در همینجا خلاصه نمي شود و پایان نمي گیرد. براي شعرگوها این امر مشتبه مي شود كه در جایگاه درستي ایستاده اند و با تبلیغات و استفاده از تریبون هاي خاص و عام، رسالتي كه خود بر عهده ي خود قرار داده اند را به مخاطب عرضه مي كنند. حالا مخاطب در محاصره ي انواع تبلیغات براي پذیرفتن جریاني است كه قدرت متمایز كردنش از جریان دیگر را ندارد. چراكه عملا جریان راستین شعر، در میان حجم گسترده ي تبلیغات و موج هاي مختلف آن، در انزوا قرار گرفته است.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ارام
United States of America
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۶
عالى