گفتگوی یکتاپرس با لیلا جهانگیری شاعر و نویسنده جوان:
_برای آشنایی بیشتر خوانندگان از خودتان برای ما بگویید؟ متولد فروردین ماه 1359 اصالتا بختیاری و ساکن شاهین شهر اصفهان هستم...به دلیل نداشتن علاقه به رشته ای که در آن تحصیل میکردم، انصراف داده و بدنبال کسب مهارت در زمینه ادبیات داستانی و همچنین شعر، که علاقه اصلی بنده بوده و هست سال ها به تمرین و تحقیق پرداختم. در راه این هنر بی پایان لطف خداوند بزرگ همواره شامل حالم بوده... از این بابت خدای مهربان را بسیار سپاسگزارم و اگر عمری باقی باشد قصد دارم بصورت تخصصی ادبیات را دنبال کنم.
-آثارتان را برای ما ورق می زنید؟ رمانهای هانیه، جنون، خانه لیلی، خودم را به آتش کشیدم، فندق و خاکستری نمان آثار داستانی کوتاه و بلندی هستند که از حدود 8 سال پیش تا الان نوشته ام. بدیهی است که راوی و قهرمان داستانهایم همه زن باشند البته در رمان کوتاه جنون،قهرمان داستان مرد انتخاب شده که تجربه متفاوت و خاصی برای خودم بود و راضی بودم. نوشته های من بیشتر عاشقانه هستند اما در لابلای اتفاقات عاشقانه، همیشه سعی داشته و دارم که مشکلات زنان سرزمینم را به نحوی بازگو کنم و توانمندی یک زن را در مواجهه با معضلات اجتماعی موجود نشان بدهم. امیدوارم که موفق بوده باشم. سه تا از این رمانها بصورت کتاب الکترونیکی در سایت های مختلف در دسترس علاقمندان است. که می توان با جستجوی نام من فایل pdf کتاب ها را دانلود کرد. البته در کنار نوشتن رمان، به سرودن شعر پرداخته و در مجموعه ای به نام "سفر" تعدادی از شعرهایم را به چاپ رسانده ام.
--فرق دنیای رمان با دنیای شعر چیست؟ بنظر من تفاوت های زیادی بین شعر و رمان وجود دارد زیرا هر دو دنیایی متفاوت دارند. همانطور که میدانید شعر چارچوب خاصی دارد که خارج شدن از آن سبب آسیب جدی به شعر میشود اما در رمان میتوان با یک نثر ساده به نوشتن روایت پرداخت. شعر و رمان از نظر زبان و نوع مواجهه با کلمات تفاوت بسیار دارند. زبان داستان، زبان روایت و به تصویر کشیدن اتفاقات است اما در شعر زیبا سازی فضا و تصاویری که مخاطب را از عالم واقعیت به رویا میکشاند و به سمت همذاتپنداری و لذت میبرد.
شاعر مقصود خود را در لفافه بیان میکند تا مخاطب را به جستجو برای درک پیام خود ترغیب کند و باید لذتی را که مخاطب انتظار دارد برآورده سازد در حالی که هدف نویسنده رساندن پیام است و بس. البته در نثر ادبی، نویسنده باید از صنایع ادبی در متن بهره ببرد. تخیل و خیالپردازی شاعرانه داشته باشد و از توصیفات شاعرانه استفاده کند. در شعر نمیشود از هر واژه ای استفاده کرد زیرا جایگذاری یک کلمه اشتباه میتواند معنا،پیام و مفهوم شعر را به خطر بیاندازد اما در نثر معمولی اینگونه نیست و دست نویسنده از این بابت بسیار باز است.
همچنین میتوان گفت نثر کاملا واقعگرایانه و تابع قوانین دستوری زبان است اما شاعر با شکستن قوانین دستور زبان و اضافه کردن معنا، محتوا و تخیل تلاش می کند فضایی خارج از واقعیت ایجاد کند تا مخاطب را به سمت لمس لذتبخش جهان شعر ببرد.
__ موفقیت یک کتاب به چه عواملی بستگی دارد؟: بنظر من نویسنده باید نبض جامعه را در اختیار داشته باشد. شناخت جامعه و سلیقه های خوانندگان کتاب در این مورد اهمیت ویژه ای دارد. گاهی کتابی موفقتر است که همه فهم و با زبان ساده نگارش شده باشد و گاهی پیچیدگی و معما گونه بودن آن موجب جذب علاقمندان می باشد. به هر حال ضمن رعایت موارد یاد شده نویسنده می بایست از موضوع بکر و غیر تکراری استفاده کند و در کنار موضوع اصلی به مسائل و معضلات روز جامعه پرداخته و از مکالمات زیاد و هرز نویسی خود داری کند.
-دیدگاه شما نسبت به هنر و خلاقیت چیست؟: هنر و خلاقیت لازم و ملزوم یکدیگرند. هنرمند وقتی میتواند بسیار موفق باشد که ایده ها و تصاویر زیبای منحصر به خود را خلق کند و موجب جذب و لذت در مخاطب شود. از ابتدا خلاقیت اساسیترین رکن پیشرفت بشر بوده و هست و میتواند در برگیرنده همه چیز باشد. خلاقیت انسان را از تن دادن به تکرار و ایستایی نجات میدهد مثلاً یک هنرمند خلاق همیشه حرف جدیدی برای گفتن دارد و با استفاده از ایده های بکر و خلق تصاویر زیبا موجب لذت بردن و جذب آن به هنر خود میشود. ارسطو در تعریف هنر می گوید: هنر، آنچه را که طبیعت از تکمیل آن ناتوان است کامل میکند.
__ چند کتاب خوب برای ما معرفی کنید؟: اگر بخواهم از رمانهای خوب نام ببرم بسیار زیاد هستند اما چندتایی در ذهنم هست مثلاً: شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری، طاعون اثر آلبر کامو، صد سال تنهایی گارسیا ماکز، چشمهایش نوشته بزرگ علوی، شوهرآهو خانم نوشته محمد علی افغانی، سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی، مسخ از فرانتس کافکا، گتسبی بزرگ از اسکات فیتز جرالد و...
__ چرا کتاب های ما کمتر به زبان های دیگر ترجمه می شود؟ فکر میکنم برای این کار اول باید عیب را در خودمان جستجو کنیم. مثلاً کتابی باشد که خوانندگان میلیونی ایرانی مهر تایید بر آن اثر زده باشند بعد باید انتظار داشت که به زبان های دیگر ترجمه و جهانی شود. به نظرم مسئولین فرهنگی اگر همت بیشتری به خرج بدهند می توانند بستر سازی مناسب را برای این امر مهم ایجاد کنند.
__ قلم کدام نویسنده با احساس و حال و هوای شما همخوانی دارد و چرا؟: بنظرم همه کتابهای خوب این خاصیت را دارند که خواننده را در حال و هوای داستان غرق کنند اما تنها رمانی که سه بار خواندم و هربار برایم جذاب و شگفت انگیز بود رمان بوف کور است. من عاشق این کتابم و امکان دارد باز هم به سراغش بروم. بخاطر رمزآلود بودن داستان، پایان شوکه کننده و متفاوت بودن دنیای آن و همچنین وادار کردن مخاطب به تفکر و بررسی دوباره برای شناخت بهتر شخصیت ها و درک درست تر داستان...
_شما با دنیا آشتی هستید؟: بله خوشبختانه...همیشه سعی میکنم با خودم و کل جهان در صلح باشم چون بنظرم چیزی بهتر از آرامش وجود ندارد.
-- دوست داشتید چه سوالی را از شما می پرسیدم؟: ضربات ناشی از ابتذال در دنیای مجازی بر احساسات لطیف شاعران و نویسندگان؟: همانطور که همه واقف هستیم بیشتر هنرمندان خصوصا کسانی که دست به قلم هستند برای سنجش نظرات مخاطبین،نمونههایی از هنرشان را در فضای مجازی منتشر میکنند و بعضاً آثار پرمفهوم و ارزشمند خیلی از آنها در مقابل کارهای مبتذل و عامه پسند مخصوص در این فضا، مورد بی توجهی قرار میگیرد و میتواند منجر به از دست رفتن انرژی و همچنین مایوس شدن عزیزان هنرمند شود. بنظر من اهمیت به تعداد لایک و کامنت، یک معضل جدیست که گریبان جامعه فرهنگی و ارزش های اجتماعی ما را گرفته است. پیام من به عنوان عضو کوچکی از این دایره، به دوستان هنرمند این است که هرگز نا امید نشوند و این فضا را نمودار ارزش کار خود ندانسته و تمرکز اصلی را در پیشرفت و خلاقیت هنری خود قرار دهند.
_به کدام یک از مکتب های ادبی هنری علاقه دارید؟ در رمان نویسی به رئالیسم و در شعر به رمانتیسم
_اگر در توان تان بود چه کاری برای دنیا انجام می دادید؟ برای صلح جهانی، ریشه کنی فقر و گرسنگی در تمام دنیا و دارو و درمان رایگان برای همه بیماران تلاش میکردم.
_صلح را تعریف کنید؟: صلح یعنی آرامش، تقسیم ثروت جهانی، برابری جنسیتی و نژادی، آزادی مطلق همه جانداران و از بین بردن هرآنچه سیاره کوچکمان را رو به نابودی برده است.
_پیام یا حرف آخر؟ در پایان از شما که لطف فرموده و این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید بینهایت سپاسگزارم. همچنین از همه دوستانی که این گفتگو را با نگاه مهر میخوانند بسیار سپاسگزارم. برای همگی سلامت، سعادت و پیروزی آرزومندم.
انتهای پیام/
گفتگو: دبیر بخش فرهنگ و هنر، رضوان ابوترابی