از بحران جایگاه اجتماعی تا بحران تصمیم گیری ؛ بازسازی اصلاحات امکان پذیر است ؟ | یکتاپرس
یکتاپرس گزارش می دهد ؛
سو مدیریت و بی تدبیری وزرا کم بود ، 30 نماینده بی کفایت و منفعت طلب هم به فهرست بدبختی های این جریان در سال 98 اضافه شدند و اصلاحات عملا در قعر چاهی افتاد که خاتمی، هاشمی رفسنجانی و فسیل های امنیتی این جریان آن را برای مردم و نظام حفر کرده بودند
کد خبر: ۴۳۶۸۱
۱۲:۱۲ - ۲۶ تير ۱۴۰۰

اصلاحات

سرویس سیاسی یکتاپرس ؛ شاید کمتر کسی در سال 92 فکر می کرد که اوضاع اصلاح طلبان بعد از پایان دولت روحانی اینطور آشفته و نابسمان شود . از همین رو تمام توان خود را برای پیروزی روحانی وسط گذاشتند تا اصلاحات بار دیگر به قدرت بازگردد . اما دولت تدبیر و امید روحانی در 8 سال چنان عملکرد ضعیف و خسارت باری برجای گذاشت که دیگر خود اصلاح طلبان هم این روزها نمی دانند چه توجیهی برای بی کفایتی دولتشان سرهم نمایند ! این جماعت در طول سال های گذشته هر روز با یک حربه و تاکتیک روانی از پاسخگویی نسبت به مشکلاتی که به وجود آورده اند فرار کردند ، اما فرار و تاکتیک های روانی و .. تاکی ؟! آنها خود به خوبی می دانند  که دیگر حنایشان برای مردم رنگی ندارد . 

در این بین سو مدیریت و بی تدبیری وزرا کم بود ، 30 نماینده بی کفایت و منفعت طلب هم به فهرست بدبختی های این جریان در سال 98 اضافه شدند و اصلاحات عملا در قعر چاهی افتاد که خاتمی، هاشمی رفسنجانی و فسیل های امنیتی این جریان آن را برای مردم و نظام حفر کرده بودند .  

امروز وقتی از بیرون اردوگاه اصلاحات را تماشا میکنیم ، شبیه شهر جنگ زده ای است که از نقاط مختلف آن دود سیاه بلند شده و امیدی نیست که این شهر دوباره سرپا شود . جریان اصلاحات امروز با دو بحران بزرگ مواجه هست که با توجه به رفتارهای اخیر آنها پس از شکست در انتخابات بعید به نظر می رسد که بتوانند از پس این بحران ها فعلا برآیند . اختلافات در این اردوگاه زمانی بیشتر نمایان شد که یک تئوریسین عضو جبهه اصلاحات در اعتراض به وضعیت موجود استعفا می دهد .
علوی تبار

1-بحران ریزش بدنه اجتماعی
همانطور که اشاره شد بی تدبیری  و سو مدیریت در حوزه های گوناگون ، سیاست های خسارت بار اقتصادی ،نگاه لیبرالی و اشرافی گری ، حقوق های نجومی ، فریبکاری ، وعده های دروغین ، برجام نافرجام در دولت ،  عملکرد وکیل الدوله های مجلس دهم ، رفتارهای رادیکالی فسیل های امنیتی ، ترجیح منافع شخصی و جناحی به منافع مردم و ... را می توان از دلایل اصلی این بحران نام برد که در نهایت منجر به شکست سنگین اصلاحات در انتخابات مجلس ، ریاست جمهوری و حتی شوراهای اسلامی شهر و روستا گردد .

2- بحران تصمیم گیری 
قسمت مهم این ماجرا اینجاست ؛ بحران ریزش بدنه اجتماعی که پایش را روی خرخره اصلاح طلبان فشرده، باعث شده تا آنها به فکر بازنگری در تشکیلات خود افتادند ، اما گویا اختلاف نظر ها درباره شیوه این بازنگری خود به یک‌ بحران بزرگ در اصلاحات تبدیل شده است . اصلاح طلبان در فکر تبیین راهبردی هستند تا اولا جایگاه اجتماعی خود را بدست بیاورند و دوما در آینده ای نه چندان دور به قدرت بازگردند . بر اساس اظهارات و مواضع اخیر چهره های اصلاح طلب، چند نظر برای بازنگری مطرح بوده و برسر آن اختلاف می باشد . 

حذف برخی چهره های رادیکال در ساختار جدید 
یکی از مباحثی که این روزها در ماجرای موضوع بازنگری در این جریان مطرح است ، حذف هسته سخت ، یا همان رادیکال ها و فسیل های امنیتی بوده که با برخی رفتارهای خود در این سالها اصلاحات را به این روز انداخته اند . البته قالب این تشکیلات را در حال حاضر همین افراد تشکیل داده و چهره های میانه رو مدت هاست به گوشه ای رانده شده اند . نکته جالبی که در این بین به چشم می خورد ، این است که به محض مطرح شدن این موضوع برخی از همان رادیکال ها در رسانه های مختلفی ژست میانه رویی گرفته و اعلام کرده اند که باید هسته سخت از ساختار آینده دود شود ! لذا با توجه به نفوذ و قدرت این جریان در ساختار اصلاحات ، بعید به نظر می آید که میانه رو ها توانایی حذف افراد هزینه ساز را در ساختار جدید داشته باشند ! 

محوریت بر خاتمی؛ آری یا خیر ؟
موضوع دیگری که در این بین بر سر آن اختلاف وجود دارد، سیستم تصمیم گیری در ساختار جدید است . روزنامه شرق اخیرا در گزارشی چند سوال مهم از اصلاح طلبان درباره سیستم تصمیم گیری و خاتمی پرسیده است ، این روزنامه نوشته : « مشخص نیست جایگاه لیدری در جریان اصلاحات چگونه است؟ آیا خاتمی هنوز جایگاه سابق خود را دارد و با نفوذ کلامش می‌تواند جامعه را همراه کند؟ و آیا اصلا همه اصلاح‌طلبان او را نماینده خود می‌دانند و به سخنانش تمکین می‌کنند؟ اگر چنین نیست، قرار است در آینده اصلاح‌طلبان با محوریت تشکیلاتی جلو بروند یا باز هم لیدری شخص‌محور خواهد بود؟ » 

آنطور که از رفتارهای اخیر پیداست اقلیتی در اصلاحات همچون محمود صادقی مدافع سر سخت محوریت خاتمی در ادامه مسیر هستند . این اقلیت در این ایام گارد تهاجمی هم گرفته اند به نوعی که افرادی که به خاتمی انتقاد می کنند را مورد هجمه قرار می دهند . به طور مثال اخیرا همتی در اظهاراتی انتقادات تندی را علیه خاتمی مطرح کرد که بلافاصله محمود صادقی با حمله به وی در توئیتی نوشت : « جناب آقای همتی! لطفاً طوری اظهارنظر نفرمایید که کسانی که از شما حمایت کردند پشیمان شوند؛ کسی که مستقل و بدون هماهنگی  تشکیلاتی قبلی نامزد می‌شود نباید طلبکار حمایت تشکیلاتی باشد. بعضی از تعابیر شما این شائبه را تقویت می‌کند که شما هم از بازیگران مهندسی‌ انتخابات هستید.»

محمود صادقی

اما مخالفان خاتمی چه نظری دارند ؟ در جریان اصلاحات این روزها بسیاری از چهره ها مخالف فرد محوری آن هم با محوریت خاتمی هستند . انها معتقدند که حنای خاتمی دیگر برای مردم رنگی ندارد و او دیگر فاقد اعتبار لازم در جامعه می باشد . حتی برخی از مخالفان خاتمی می گویند که اگر خاتمی در این انتخابات ورود مستقیم می کرد اوضاعشان به مراتب بدتر از وضعیت فعلی می شد . 

محمد علی وکیلی نماینده سابق اصلاح طلبان در مجلس می گوید : « در دورانی هستیم که دیگر اصلاح‌طلبان قانع و وابسته به خاتمی یا هر فرد دیگری نخواهند بود. واقعیت آن است که حتی اگر همتی امضاء خاتمی و جبهه اصلاحات را نیز می‌گرفت؛ رأی او بیش از نتیجه لیست جمهور در انتخابات شورای شهر تهران نشده و حتی ممکن بود سبدش از همین رأی فعلی نیز کوچکتر شود . »

عباس عبدی تئورسین اصلاحات درباره خاتمی می گوید : « حدود سه سال قبل به دیدن آقای خاتمی رفتم (آقای خانیکی حاضر بودند)، و خیلی صریح تحلیل کردم که وضعیت اصلاح‌طلبان در قبال طرف مقابل، به بن‌بست رسیده و  سیاست شما دیگر نمی‌تواند ادامه پیدا کند. بهترین کار این است که شخص شما کارهای‌تان را فریز کنید. با فریز کردن، سرمایه شما از بین نمی‌رود. گفتم همیشه ممکن است فرصتی پیش بیاید و یکباره یخ‌ها آب و فضا گرم شود و بتوان کاری کرد. گفتم شما نه‌تنها دیگر نمی‌توانی موتور نیروها باشید، بلکه می‌توانید به عنوان مانع هم عمل کنید. »

انتقادات به خاتمی در این جریان ریشه دار می باشد ،حدود دو سال پیش بود که کرباسچی در موضعی جنجالی خواستار حذف خاتمی شده و گفته بود :« کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند... آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا.اگر به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ کسی نه بگویند و ... نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیت‌ها احترام گذاشته و دستشان را می‌بوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمی‌توان پیش رفت.»

انتقاد از نهاد اجماع ساز ، شورا محوری و فرد محوری بهزاد نبوی هم از جمله نظراتی است که در این بین دیده می شود . حسن رسولی فعال سیاسی اصلاح طلب اخیرا گفته است : « در شرایط فعلی که فراغ بالی متوجه جامعه اصلاح‌طلبی ایران است، باید فرآیند بازسازی سازمان اصلاحات با محوریت بهزاد نبوی شروع شود. به این معنی که سی و چند حزب با محوریت ایشان و با استفاده از اعتبار سایر بزرگان اصلاحات اولا به روند تکثیر و افزایشی خود پایان دهند و ثانیا در قالب یک برنامه زمانبندی شده پروژه ادغام این احزاب را کلید بزنند. من فکر می‌کنم که هیات‌رییسه امروز جبهه اصلاحات ایران به ریاست آقای بهزاد نبوی این ظرفیت را برای انجام این کار دارد. »

نحوه مواجه با دولت رئیسی ، شیوه بازگشت به جامعه و ... موارد دیگری هست که اختلاف بر سر آن هم زیاد می باشد. اما مهم این است که آیا میانه رو ها می توانند افراد هزینه ساز را در ساختار جدید کنار بزنند ؟ آیا اصلاح طلبان می توانند بر سر اینکه ساختار جدید با لیدری فرد محور باشد یا تشکیلاتی محور با هم کنار بیایند ؟ این بدان معناست که باید برخی از موضع محوریت خاتمی و برخی دیگر از محوریت نبوی عقب نشینی کنند آیا چنین چیزی ممکن می باشد ؟ با توجه به اختلافات موجود ، سوالات زیادی درباره بازنگری در ساختار اصلاحات مطرح هست ، اما مهمترین سوال این است که آیا اساسا اصلاح طلبان می توانند تشکیلات خود را بازسازی کنند یا این موضوع به حاشیه خواهد رفت ؟

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: