رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس؛
باشعرهایی از: بیژن نجدی/هرمز علیپور/امید بیگدلی/ آزاده سرلک/ رها دماوندی / سارا رباط جزی/ فریبا افشار / فرانک کرمعلی.
کد خبر: ۶۵۱۸۱
۱۴:۵۸ - ۲۲ آذر ۱۴۰۰

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

****************************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

بیژن نجدی

**

به خاطر کندن گل سرخ ارّه آورده‌اید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید: تو، هی تو
خودش می‌افتد و می‌میرد!

--2--

دلم می خواهد
کسی برای دل من سه تار بزند
ودلم سه تار بزند
چه قدر دلم می خواهد که
دلم بزند

--3--

بعد از تو
در سایه‌ی هیچ درختی نخواهم ماند
در ابهام سبز جنگل
و در سرخی گل سرخ
کنار رودی از خطوط لوقا
چیزی در من تمام خواهد شد
و تشویش افتادن چشمی با مخمل یا دریاچه‌ها
با من خواهد ماند
کیست در بالکن که با تلخی می‌گرید؟
و باران هم بند نمی‌آید
هر روز این لحظه را دارم
که از پوست‌ام تو دور می‌شوی.

****************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

هرمز علیپور

**

با این درخت اجدادی
ساده تعدیل نمی شوم
یا این که از دل کاغذ می زند بیرون
به رازها که می پردازیم
غربت خویش را نظاره می کنیم
معنی ضمنی هرچه باشیم
این هوش ایستاده پای بند مورخه نمی شود
به تسکین غریزه بین دو پهلوی خود گرفتارند
هرکس باید حرف خودش را بزند
و تو در پلک هایت هم که بنشینم
باز به جستجویم باش
یا خودم که آینه مجابم نمی کند
و عنوان فرعی روزهایم را زندگی نام دهند
از جمله یا
تا مناسبت مرگ ها را برده باشم از یاد.

--2--

به شکل مادرزاد
مواظب کتاب های زیر پنجره هستم
بر طعم تازه چشم باز می کنم
دنیا را پیاده می گردم و عذر بی جهت نمی خواهم
در انتهای خود چشم ها چه می گویند
وقتی که در باران سوال پیش می آید
با قصه های آب انگشتم دنباله ی بال پرنده است
در بازساختن جنگل
دشت های روح من نجومی است
نه. این اتاق همین جور قشنگ تر است
از خودم آگاه ترم می سازد
بر تخت پدرام خم می شوم می بوسمش
برود بمیرد تتمه ی دنیا.

*********************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

امید بیگدلی

**

هنوز مثل دیوانه‌ها

تکه‌تکه های آینه را جمع می‌کنم

از تکه‌ای که تو در آن خندیده بودی

خون بیشتری می‌آید.


--2--

از باجه ی تلفن

روی خط اعتباری‌ام می‌آیم

خاموش

خط ثابتم را می‌گیرم

در دسترس نمی‌باشد

چه قدر این روزها به تنهایی‌ام مشکوکم

--3--

اندوه چه زمانی را به دوش خواهد کشید

روزهای بعد از مرگ؟

یا مرگ های روزهای بعد؟

--4--

نامه نامه پست می شوم

از حافظه خودکاری قدیمی .

می دانم تمام دلتنگی های جهان

روی ساعت های دیواری تنظیم می شوند

اصلا ساعت مچی ام را می بندم

تا پای زمان را به خیلی از جا ها باز کنم

روستا ها،شهر ها،کشور ها

هر شب

با کشاورزی که داسش را کند می کند می خوابم

و هرصبح

با کارگری هم شیفت می شوم

بگذار تمام هواپیماها،قطارها،اتوبوس ها

از مرزها عبور کنند

من لباس سربازی را می پوشم

که قرارها ی عاشقانه اش را بالای برجک می گذارد

و آن را یک روز به باد خواهد داد.

*********************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

آزاده سرلک

**

دست‌هایم را که می‌گیری
فراموشم می‌شود فرار کنم از خودم
فراموشم می‌شود گیر کرده‌ام
لای لباس‌هایی که دوخته‌اند برایم
چه فرقی می‌کند، حرف‌های پشت سر
چهل کلاغ بشوند یا بیشتر
همین که دست‌هایم را می‌گیری کافی‌ست
همین که دیگر، دنیایم تنگ نیست
که هوا می‌پیچد دور تنم
و سبک می‌شوم
آنقدر که هیچ جاذبه‌ایی نمی‌کشاندم پایین
و دست هیچ کس به من نمی‌رسد
حتی دست‌هایی که در کارند
چه فرقی می‌کند
فنجان را بار‌ها بچرخانند
اسمت ولی پیدا نشود
همین‌که من رها شده‌ام
از رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند، کافی‌ست
همین‌که با دست‌هایت شنیده شوم کافی‌ست
.
بودنت
شبیه به حل شدن شکر، دیده نمی‌شود اما
فنجان را، شیرین کرده‌
یعنی که تو در فال افتاده‌ایی
حتی اگر اسمت خوانده نشود
دست‌هایم را گرفتی
دیگر تنها نیستم
سایه ام را آزاد کردم که برود
برای خودش زندگی کند.

 

*******************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

رهادماوندی

**

تعلق خاطر را
به ابر
به برگ هایی که
بر تن خود می‌لرزند
بخشیده‌ای
و آن‌چه که از تو بر زمین می‌بارد
ادامه‌ی شبی‌ست
که فروغی در خود ندیده است
نسبتی نمانده
حال
می‌خواهی
پای‌بند کدام شباهتت بمانی؟!

*******************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

سارا رباط جزی

**

شعرهایی که در من جاری نشدند را
در گوشه ای گرو نگه داشته ام
در دلم
فکرم
و در نگاهم
پر که می شوم
نشانه‌شان می گیرم
تیرم به هدف نمی خورد
اما فکرم پاره می شود و در چشم هایم می ریزد
بغضم اگر سد راه نباشد
قلبم را سیل می برد...

--2--

به قلبی که سمت راستم نمی تپد
بگویید هر چه کشیدم تقصیر او بود
دیر آمد همانجا که تمام شده بودم
با همین گردنِ از مو باریکترم
گناه همه چیز را به خودش می گیرد
از من‌ که گذشت
اما نگذارید قلب هایتان از جایشان در بروند...

 

*******************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

فریبا افشار

**

من به نقد دلم اینجا به قمار آمده ام
فصلِ صید است ، به امید شکار آمده ام

باختم هرچه که اندوخته بودم، عمری
دستِ خالی به تماشای بهار آمده ام

بُرده ام دل ز تبر در تن باغی بی بار
من همان کهنه درختم که به بار آمده ام

حاصلِ بوسه و پیوندِ شب و بارانم
بی سبب نیست که با ابر کنار آمده ام

رفته آرام و قرارم همه آشوبم و شور
من دراین کوچه به دنبالِ قرار آمده ام

 

******************

رنگ‌هایی که مرا پوشیده بودند

فرانک کرمعلی

**

ماجرای نبودنت را شنیده ای؟!
از باد بپرس؟
مُشت هذیانگرش
رها شد

تو به پرواز درآمدی
در میان خِش خِش
گندمزار های دور
بر فراز ماهورهای سُرخ و بور

آخرین گیس های افشان آفتاب
نور بود
که از روی گُنبد
جمع می کرد

به ضرب و زور
غروب می آفرید

دیر رسیدم
شب آمد
و عشق را
که گوشه ای کِز کرده بود
پوشاند

--2--

مَزرعِ زمین
ز خرمن های اُمید ،خالی

آسمان تولدی ندارد
مُژگان ستاره هایِ
شب کویر بسته
و
خوابی ژرف
کالبد زمین را
کِرخ کرده است

سُست و بی رمق
سایه هایی از اِبهامِ زندگی
پشت پنجره نبودنت
سرک می کشند

آلا به این هست ها مشکوک است!
خیلی وقت است
که دگر
آلا همزاد من است

آلا چگونه می توانیم
در حجم این اتاقک هایِ کوچک
بی عشق دوام بیاوریم

دلم بی قرنطینه
نفس می خواهد ؟!

********************

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار روز ، شعر و ادب

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ژاله زارعی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۲
خدا قوت فراوان
پیروز باشید
رضا رضی پور
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۲
دست مریزاد مدیریت محترم یکتاپرس
و هرمز علی پور همیشه شاعر و همیشه شعر، سایه شان مستدام و دیگر شاعران قلم شان نویسا باشد
مهران
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
درودها
موفق باشید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘