یادداشت ادبی/ مجید افشاری: ساحت شناسی متنیّت، زبانیّت، شعریّت،به زبان ساده
هر نوشتار ی که در سامانه ی شعر قرار می گیرد .در ساحت های سه گانه ی متنیّت، زبانیّت، شعریّت به تعریف می رسد. هرچند تفکیک ساحت ها در امر ذوقی چندان میسر نیست اما می توان بر مبنای نشانه هایی ،غلبه ی آنرا نسبت به دیگر ساحت ها شناخت.
۱_ متنیّت
اگر نوشتار فقط تکیه به شبکه نویسی داشته باشد. متنیّت خود را ثابت می کند .
مثال ۱: گلهای سرخ باغ را
روی چمن سبز رویای تو می ریزم ..
شبکه نویسی ( سرخ ، سبز / گل ، چمن )... خودبسنده بودن نوشتار و عدم فراروی اش از معنای متعارف کلماتش بیانگر متنیّت است.
مثال ۲: ریاضی عشق را فهمیده ام
با تو آدم های زیادی ، کم می شوند
و شادی های کم ، زیاد ..( ریاضی _ کم _ زیاد)
۲_ زبانیّت
ممکن است نوشتاری شبکه نویسی باشد اما یک بازی زبانی هم داشته باشد و جنبه ی بارز آن پیوند و همپوشانی کلماتش باشد .که نشانه ی تاکید مولف بر زبانیّت است .
مثال ۱:می کند یک حرف گاهی معجزه
مار، مادر می شود با حرف دال (یک حرف/ حرف دال)
مثال ۲: حرف بزن تا زبان باران بند بیاید ( بند آمدن زبان/ بند آمدن باران).
مثال ۳: منظره ی شهر اشتهای هر چشمی را کور می کند ( اشتهای کور/ چشم کور)
مثال ۴: هر چهره
آسیب تازه ایست که می بینم ( دیدن چهره / آسیب دیدن)
مثال ۵: ندارم کسی را کنارم
کنارم کسی را ندارم
مثال ۶: نقاشی ماهِ بی سر می کشد ( ماه _ آه )
گاهی بی توجه به سخیف بودن تعابیر، صرفا بازی با کلمه دغدغه ی نگارشی است
مثال:
به کودک درونت بگو
باغچه ی درونم
کودک ناتمام می خواهد ( کود!!)
نکته؛ کشف های زبانی هم در دایره ی زبانیّت به تعریف می رسند اما بازی با کلمات نیستند. و نباید این دو را اشتباه گرفت. چرا که غالباً شعر سپید معاصر از این رویکرد بهره مند است.
مثال:
خستگی اش سُر خورد روی تاریکی اتاق
و به خواب رفت
کنار سفره ی خالی .. ( کشف زبانی ؛ سُر خوردن خستگی روی تاریکی اتاق ...)
۳ _ شعریّت
در شعریّت ،مخرج مشترکی ازمتنیّت و زبانیّت و کشف شاعرانه و عاطفه را شاهدیم به گونه ای که نوشتار علاوه بر عناصر زبانی، کشف شاعرانه و عاطفه هم دارد و صرفا جاذبه ی شبکه نویسی ندارد .
مثال:
دور که نه
بیگانه ایم
عسل گل های کوهی ام
و تو چایت را شیرین می کنی
با حبّه ای قند ..( دور / بیگانه _ عسل / شیرین / قند _ کوه / حبّه ..)
در شعریت، تناسب ها درخدمت کشف و عاطفه هستند.
نکته ی پایانی؛ درک غلبه ی زبانیّت و شعریّت در شعر گفتار دشوار است .زیرا بکارگیری نحو گفت وگوی روزمره و اصطلاحات شایع زبانی ولو عامیانه از لوازم شعر گفتار محسوب می شوند. اما شناسایی مرز باریک شعرگفتار و متنیّت به هاله ی عاطفی ایجاد شده در کلّ نوشتار برمی گردد.
همان قول معروف که فلان اثر در آمده یا درنیامده ... متاسفانه تقلیدهای بی اساس و بدون پشتوانه ی زبانی، آسیب زیادی به شعر گفتار زده است. و مدعیان کم بنیه در شعر سپید، بهانه ی خوبی برای پوشش کاستی های ذوق خود به ادعای شعر گفتار پیدا کرده اند. تا آنجا که انشایی دم دستی با چاشنی اصطلاحات محاوره ای را پلکانی می نویسند و شعر می پندارند.
مثال های آموزشی از مولف هستند.
انتهای پیام/