گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ ماریا آشنایی، نویسنده و ترانه سرا، کارشناس زبان انگلیسی است و در حال حاضر به عنوان حسابدار مشغول به کار می باشد. با این نویسنده و شاعر جوان گفتگویی داشتیم که می خوانیم:
_فعالیت خود را در زمینهی ادبیات چگونه آغاز کردید؟
از دوران دبیرستان با خواندن آثاری از نویسندگان ایرانی مثل استاد دولت آبادی، ابراهیم گلستان و... تا اینکه سر از چند انجمن ادبی درآوردم و تجربیاتی کسب کردم و از طریق دنیای مجازی و حقیقی هم این شانس را داشتم که از پیشکسوتان تجربه کسب کنم.
_چه شد که به این نتیجه رسیدید که نوشتههایتان را چاپ کنید؟
راستش اگر توصیهی خانواده و دوستان بزرگوارم بخصوص استادان و پیشکسوتان در دنیای حقیقی و مجازی نبود شاید جراتش را پیدا نمیکردم.
_دیدگاهِتان دربارهی جایگاه عشق در شعر امروز چیست؟
عشق، یک ویژگیِ فطری انسانهاست و همیشه بوده و خواهد بود، ولی طبیعتاً شکل و شیوهاش در هرعصر و جامعهای ممکن است متفاوت باشد و نیز بخش مهمی از شعرها هم آینهای برای ابراز ادبی و بازتاب درونی همین ویژگیِ خداداده است. مهمترین فرق عشق در این دوران نسبت به قدیم این است که واقعگراتر شده.
_شیوهی کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام هستید؟
نه هرروز و نه صرفاً الهام بلکه هروقت سوژهای توجهم را جلب کند و آن لحظه تمرکز داشته باشم، تلاش می کنم ثبتش کنم و اگر بعد مدتی خواندنش برایم جذاب بود برای چاپ حفظش میکنم.
_نام داستان یا رمان را کی و چگونه انتخاب میکنید؟
سعی میکنم کلمه یا جملهی تاثیر گذار و مرتبط به کتابم باشد و یا گاهی بدون هیچ توضیحی در ضمن گفتگو با افراد مختلف هم عنوانهایی که در ذهنم دارم و هم عباراتی از آثارم را برای دوستان و اطرافیانم میفرستم یا میخوانم که ببینم عکسالعملهاشان چیه!؟ و این کمک میکند به تصمیم آخرم برای عناوین.
مثلاً یک مدرسِ ادبیات وقتی بهم گفت که نام پیشنهادیِ رمانِ " عشق، تاریخِ انقضا دارد..."وزنِ عروضی دارد، خودم نمیدانستم و خوشم آمد از این اتفاق ناخودآگاه و همین را انتخاب کردم.
_عکسالعمل شما نسبت به نقدهای کوبندهی آثار شما چیست؟ و چگونه نقدی بوده است؟
نقد، یعنی نگاه به قلمم از چشم دیگری که هرنوعش را دنبال میکنم و تا به حال بخصوص با تماس و دیدار حضوریِ اهالی ادب و اندیشه خوشبختاته محبت، مهر و کسب تجربه شامل حال قلمم شده که نمونههایی از این نقدها در گوگل هست؛ و البته خدا را شکر میکنم برای اینهمه اعتماد و مهربانیِ بزرگواران.
_آیا اساسا فرمول و قاعدهای وجود دارد تا به کار بست و رماننویس خوبی شد؟
من فکر میکنم، نگاشتن هم جوشش است و هم کوششِ تواَمان، یعنی جوششی از چشمهی استعداد به وجود میآید ولی با کوشش میشود و باید آن را غنی و پختهتر کرد و کوششها را شامل مطالعهی آثارِ متنوعِ دیگر عزیزان و نگاه عمیقتر به هستی و جامعه و ...میدانم.
_فکر میکنید آثار کدام یک از نویسندگان معاصرتان تا صد سال بعد هم خوانده می شوند؟
قبلاً هم گفتم که جدا و برجسته کردنِ یک یا چند نفر نخبهی ادبی را نمیپسندم، زیرا دنبال آثار تاثیرگزار باید بود چون هر مولّفی که اثری خلق میکند، دست کم قسمتی از وجودش را با ما به اشتراک میگذارد.
ولی اگر اصرار کنید حالا یک نفر که خودم مدیون قلم ایشان بودهام، نام ببرم قطعاً در لیست صدنفرهام استاد محمود دولتآبادی را از چهرههای ماندگار میدانم.
_ادبیاتی که ما صدها سال است میشناسیم، دیگر منسوخ شده و دوره داستان به دلیل ظهور سرگرمیهای الکترونیکی تمام میشود.» به نظر شما این سخن درست است؟
نه خیلی؛ بلکه هرچیزی در این دنیای پرجمعیت طرفدار خودش را دارد ولی برخی چیزها طرفدارانِ پُرسَر و صدا تری دارد.
_شما دو رمان دارید و شعر هم مینویسید، میخواهم بدانم نوشتن شعر با رمان برای شما چه فرقی داشت؟
البته شعر که خیلی نه و ترانه بیشتر میگویم و بهطور کلی خیلی فرق دارد و نیز یک جاهایی هم مرز نثر و نظم از بین میرود و نثرها شاعرانه و نظمها منثورانه میشوند، ولی در کل عواملی مثل ایجاز و اطناب و یا وزن و بیوزنی یعنی انواع موسیقی کلام و البته کاراکترها یعنی قهرمانها و ضدّ قهرمانها در این دو کلام ادبی برایم متفاوت هستند که بحثیست مفصل و پیچیده.
آثاری را که از شما منتشر شده را معرفی می کنید؟
فعلاً دو رمان ولی دوستان و استادانم به چاپ مجموعهترانه هم تشویقم میکنند؛ اما فعلاً رمانهایِ
۱-شب مهتابی (انتشارات البرزفردانش)
۲-عشق تاریخ انقضا دارد (انتشارات ایزد قلم) چاپ چهارم
_برای شما آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.
من هم از شما که حامی اهالی فرهنگ و هنر مخصوصا قشر جوان هستید تشکر می کنم.
انتهای پیام/
دبیر گروه فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی