به گزارش یکتاپرس سراسر محله را برایش داربست زده و پارچه نوشته حاوی تبریک نصب کردهاند و جلوی مغازههای اطراف میدان اطلاعات هم مِهرمردم نسبت به موفقیت او نمایان است. هممحلهایهایش به «امیرعلی آذرپیرا» مینازند و قدردان زحمات و تلاشهایش برای کسب این موفقیت بزرگ هستند. او متولد سال ۱۳۸۱و در این محله از شرق پایتخت قد کشیده و رشد کرده، تمام هم و غمش سربلندی در کشور و میان در و همسایگان است تا شرمنده مِهرآنها نباشد. با آذرپیرا، چند روز پس از بازگشت از مسابقات جهانی و در آستانه آمادگی برای شرکت در مسابقات جامجهانی همکلام شدیم. جوانی که مدال طلای امیدهای جهان سال ۲۰۲۱ و مدالهای طلای آسیا و برنز جوانان جهان در سال ۲۰۲۲ به عنوان آخرین دستاوردهای او در کارنامه ورزشیاش دیده میشود.
فکر میکردی حریف آمریکایی را ببری؟
بله میدانستم این کشتی را میتوانم ببرم. چون با مربیان برنامهریزی کرده بودیم و برنامه داشتیم و براساس آن پیش رفتیم. ساعتها روی این موضوع فکر کرده و فیلم همه مسابقههایش را دیده و آنالیز کرده بودیم و حریف را می شناختیم. من از برنامه خارج نشدم و از تاکتیکها کمک گرفتم چون به نظر من کشتی جنگ توأم تاکتیک و تکنیکهاست.
در لحظه آخر مسابقه وقتی آمریکاییها اعتراض کردند، نگران نشدی ممکن است نتیجه تغییر کند؟
وقتی آنها اعتراض کردند، حواسم به زمان بازی بود و مطمئن بودم که وقت تمام شده، خیالم راحت بود که برنده میشوم و به خاطر همان اعتراض هم یک امتیاز به من داده شد. به نظر من در هر مسابقه هر کسی برنامه بهتری داشته باشد برنده میشود.
پیروزی بر رقیب آمریکایی چه حس و حالی برایت داشت؟
مسابقه حساس و جو سنگین بود. خانواده حریف آمریکایی هم در جایگاه نشسته بودند و بعد از بازی من را تشویق کردند. منم یک نفس راحت کشیدم چون بعد از این همه تحمل سختی و تلاش و اذیت شدنها آدم تازه میتواند روی تشک نفس راحت بکشد. در کل حس و حال موفقیت وصف شدنی نیست. سالها تمرین میکنی، سختی و زحمت میکشی و وقتی بالای سکو میروی و مدال میگیری و پرچم کشورت بالا میرود، انگار مزد زحماتت را میگیری. برای چند دقیقه روی سکوی موفقیت بودن، باید سالها تمرین و تلاش کنی و همانجا تنها لحظهای که خیال آدم راحت است.
برای ما از سختیهایی که متحمل شدی تا به این مرحله برسی، بگو.
من هم مثل برخی از دوستانم سختی و بیمهری خیلی دیدهام. حمایت نکردن، نبود امکانات، تمرینهای طولانی و رژیم غذایی سخت، تنها بخشی از اینهاست. از سالهایی که کشتی را شروع کردم خیلی خسته شدم اما هر بار گفتم این هم میگذره و گذراندم تا به مرحله بعد رسیدم. با رفتارهای بد و همه موانع پیش رو کنار آمدهام ولی خیلی از همدورهایهایم سر همین بیمهریها و حمایت نشدنها از کشتی خداحافظی کردند. افرادی که با استعدادتر از من بودند، رفتند و حیف شدند.
چطور میتوان با بیمهریها کنار آمد و به موفقیت رسید؟
به نظر من هرکسی اراده، پشتکار قوی و همراهی خانواده را داشته باشد میتواند در این مسیر بماند. من در خانوادهای بزرگ شدهام که پدر و برادرم ورزشکار هستند و مادرم هم همراهی میکند و همگی تا کنون هر چه در توان داشتند، گذاشته و حمایتم کردهاند. انگیزه که خانواده هنگام برد و باختها میدهد، بسیار موثر است. یکی از انگیزههای بزرگ من خوشحال کردن آنهاست. در این شرایط اقتصادی جامعه خانواده وقتی خوشحال شوند انگار دنیا را به من دادند و همین موضوع به من انگیزه مضاعف میدهد. وقتی خانواده خوشحال شوند به طبع همه هموطنان من خوشحال میشوند.
یک قهرمان بعد از بازگشت از مسابقه باید شرایطی داشته باشد و رفاهش را تامین کنند. ولی یک ورزشکار بعد از مسابقات میماند که زندگیش را چگونه بگذراند؟! برای همین خیلیها وقتی بیمهری میبینند و مجبور میشوند کشور را ترک کنند. وگرنه هرکسی دوست دارد در خاک وطنش و پیش خانواده و دوستان و آشنایان باشد. من خودم با حمایت برادر و پدرم اموراتم را میگذارنم و منبع درآمد ندارم، مگر اینکه برای لیگ قرارداد ببندند، البته فدراسیون همیشه پشتم بوده و حمایت کرده مثلا اعزام به مسابقات هزینههای سرسامآور دارد که آن را فدراسیون متقبل میشود. با حضور آقای دبیر، شرایط کشتی خیلی تغییر کرده و زحمت میکشند.
به جز خانواده و فدراسیون، حامی دیگری هم داری؟
برادرم که ۳ سال از من بزرگتر است و در این رشته فعالیت میکند و قهرمان کشور است. با هم باشگاه میرویم و تمرین میکنیم. هوای من را دارد. به جز خانواده، عمو داوود و عمو حسنم ورزش دوست هستند و خیلی مرا حمایت کردند مثل دایی علی ام از کوچکی مشوقم بودند و هوایم را داشتند از آنها ممنونم.