اینجا مرگ هم چاره دارد! | یکتاپرس
در یکی از کوچه‌های منتهی به خیابان دکتر شریعتی، خانه‌ای قدیمی با نمای آجری وجود دارد که با همه خانه‌های شهر متفاوت است.
کد خبر: ۱۰۶۶۴۹
۰۴:۴۰ - ۲۷ آبان ۱۴۰۱

اینجا مرگ هم چاره دارد!

به گزارش یکتاپرس این خانه که بر سر درش، تابلوی بنیاد نیکوکاری «شروین روبن‌زاده» و «اولین مرکز تخصصی درمان سوگ ایران» نصب شده، مأمن کسانی است که در سوگ از دست دادن عزیزی، قلبشان آکنده از غم و اندوه است و تلخ‌ترین روزهای زندگی‌شان را سپری می‌کنند. «شهره کوهن» مدیر و موسس بنیاد نیکوکاری شروین روبن‌زاده از چرایی تاسیس این مرکز و فعالیت‌های آن برایمان می‌گوید.

 

آن روی سکه زندگی
همه چیز از ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۸۲ شروع شد. روزی که شروین، پسر ۱۹ ساله شهره کوهکن در سانحه تصادف خودرو، درگذشت و به تعبیر مادر آسمانی شد. کوهن می‌گوید: «شروین دانشجوی ترم اول مهندسی عمران بود. خوب پیانو می‌زد و در تالار رودکی اجرا داشت. با سن کم، دغدغه‌اش بازکردن گره از کار مردم و احساس مسئولیت اجتماعی‌اش خیلی زیاد بود. وقتی بم زلزله آمد با اصرار برای کمک رفت. ‌گفتم «مادر چه کاری از دستت برمی‌آید؟» گفت: «حتی اگر بتوانم یک نفر را نجات دهم باید بروم.» از بم که برگشت، گفت: «دلم می‌خواهد یک خیریه داشته باشم.» از این حرفش استقبال کردم و گفتم «دانشگاهت که تمام شد، یک مرکز خیریه دایر کن، ما هم کمکت می‌کنیم و ...» نه اینکه چون مادرش هستم تعریفش را می‌کنم ولی بسیار پسر خوب، مهربان و مسئولیت‌پذیری بود. من هم مثل همه مادرها، هزار آرزو برایش داشتم که آن اتفاق تلخ افتاد و زندگی روی دیگرش را به ما نشان داد.»

مرگ پایان آدم‌ها نیست
موسس بنیاد نیکوکاری که در عمر ۶۷ ساله‌اش زندگی پر فراز و نشیبی گذرانده، از روزگار تلخ پس از فوت پسرش، این طور یاد می‌کند: «با آسمانی شدن شروین، انگار زمان متوقف و زندگی برای همه خانواده تمام شد. دیگر دلیلی برای زنده بودن نداشتم، بیشتر روزها می‌نشستم و در خلوت خودم فرو می‌رفتم و تک‌تک ثانیه‌ها را می‌شمردم تا بلکه زندگی تمام شود؛ اما ساعت‌ها کش می‌آمد و زمان نمی‌گذشت. به این فکر می‌کردم که بدون شروین، این زندگی چه‌طور ادامه پیدا می‌کند؟ بارها بیمارستان بستری شدم و حتی یک‌بار ایست قلبی و تنفسی داشتم و تا یک قدمی مرگ رفتم. مدام از خودم سوال می‌کردم که چرا من؟ چه گناهی کرده‌ام که باید با این مصیبت تاوان می‌دادم؟ و با این سوال‌های بی‌جواب، روزها را به سختی می‌گذراندم، تا اینکه یک‌بار یکی از آشناها که او هم مدتی قبل از آسمانی شدن شروین، پسرش را از دست داده بود کتاب «در آغوش نور، بتی جی ایدی» را برایم آورد و از تجربیاتش برایم گفت و سختی‌هایی که تحمل کرده بود. با خواندن کتاب و گوش دادن به حرف‌هایش، جرقه‌ای در ذهنم زده شد که مرگ پایان آدم‌ها نیست.»

 

بنیاد دو منظوره
دو سال پس از فوت شروین، بنیاد نیکوکاری «شروین روبن‌زاده» به عنوان «اولین مرکز درمان تخصصی سوگ» در ایران راه‌اندازی شد و نامش بر سر در ساختمان خیابان ملک نقش بست. کوهن دراین‌باره می‌گوید: «شروین دوست داشت یک بنیاد نیکوکاری تاسیس کند، برای همین تصمیم گرفتیم آرزویش را برآورده کنیم. ساختمانی در خیابان ملک تهیه کرده و مجوز تأسیس بنیاد خیریه را گرفتیم. اوایل یک بنیاد نیکوکاری بود که با همراهی همسر و دو دخترم به صورت خانوادگی اداره می‌شد. در این مرکز خدماتی مثل تهیه سبد ارزاق، تامین هزینه درمان و تحصیل، تهیه جهیزیه و ... به خانواده‌های نیازمند ارایه می‌کردیم و کمی بعد این بنیاد دو منظوره شد، یعنی در کنار فعالیت‌های خیرخواهانه، به درمان سوگواران پرداختیم.»

نفسی تازه می‌کند و ادامه می‌دهد: «بعد از رفتن شروین، خیلی طول کشید که با کمک و حمایت دوستان به این باور رسیدیم که مرگ پایان آدم‌ها نیست و به اصطلاح «مرگ آگاه» شدیم. احساس می‌کردم حالا که به این آگاهی رسیدیم و رنجمان کم شده، وظیفه داریم نگذاریم این مشکل برای دیگران هم پیش بیاید و دوره سوگ را آنقدر طولانی و سخت بگذرانند، از این رو تصمیم گرفتیم نخستین مرکز درمان سوگ را ایجاد کنیم. مجوزش را گرفتیم. کم‌کم نام این مرکز بر سر زبان‌ها افتاد و افراد بسیاری با تخصص‌های مختلف که اغلب همدرد بودند برای کمک آمدند و اولین تیم تخصصی درمان سوگ با حضور مشاوران و روانشناسان و ... در اینجا شکل گرفت.»

از همه جای دنیا مراجعه‌کننده داریم
کوهن معتقد است مرگ یک رخداد طبیعی است که نمی‌توان مانعش شد، اما برگزاری دوره‌های درمان سوگ و مرگ آگاهی برای بازگرداندن افراد سوگوار به زندگی وظیفه ماست. او درباره این کلاس‌ها بیشتر توضیح می‌دهد:‌ «شرکت در کلاس‌های مختلف از جمله دوره‌های درمان سوگ، پس از سوگ، هنر درمانی، خودشناسی و ... برای هر فرد با توجه به شرایط روحی او تعیین می‌شود و دوره‌های گروه درمانی رایگان است و افراد کم‌برخوردار برای شرکت در کلاس‌ها هزینه‌ای نمی‌پردازند.»

او درباره گستردگی مراجعه‌کنندگان می‌گوید: «به لطف دوستانی که با شرکت در کارگاه‌های ما به زندگی عادی برگشته‌اند و حالشان خوب شده است، آوازه مرکز خیلی زود به شهرها و کشورهای مختلف هم رسیده و از کشورهایی مثل کانادا و آلمان تماس تلفنی داریم و مشاوره می‌گیرند.»

برچسب ها: مرگ

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: