دکتر اشکان تقی پور، کارشناس ارشد فرهنگ باستانی ایران، عضو هیئت مدیره مجمع خیرین کشور
استاد احمد صافی را از سالها پیش می شناختم. او برای من الگو و نماد "تعلیم و تربیت" در تمام زمینه ها از آموزش ابتدایی تا دوره های ویژهی متخصصانِ تعلیم و تربیت بود. استادی که آسیب شناسیِ علمیِ آموزش و پرورش سرزمینمان و ارائه راهکارهای آکادمیکِ کاربردی از دغدغه های جدیشان بود. استاد، بزرگواری بودند که نگارش حدود ۱۰۰ مقاله و تدریس در تمامی دانشگاه ها و پژوهشکده های بنام کشور از او چهره ای منحصر به فرد ساخته بود.
همواره مطالعه و آگاهی از تحقیقات فراوان ایشان، بمانند نگارش حدود ۱۰۰ مقاله و ۳۵ کتاب، شاگردی ایشان به شکل غیر مستقیم را نصیبم کرده بود که بدان افتخار میکردم. استادی که تحقیقا در تمام دانشگاه های بنام کشور سالیان سال در مقطع لیسانس و تحصیلات تکمیلی چه بسیار پژوهشگر و فرهیختهی فرهنگی برای سرزمینمان پروراندند.
جالب آنکه افزون بر یکسال پیش در صبحگاه چهارشنبه ای در دفتر مرکزی مجمع خیرین کشور، ناگهان خود را رو در روی استاد دیدم. مهندس حبیب الله بور بور، ریاست محترم هیئت مدیره مجمع خیرین کشور، که خود از فرهنگیان و از شاگردان استاد بودند از استاد صافی دعوت کرده بودند تا جایگاهِ مشاور هیئت مدیره مجمع خیرین کشور را بپذیرند و در جلسات هفتگی هیئت مدیره شرکت کنند. اعتبارِ درخواست و دعوت مهندس بور بور از یکسو و تواضع و علاقهی بی مانند استاد صافی به رشد و تعالی کشور از سوی دیگر سبب شد که حداقل هفتهای یکبار همنشین استاد باشم.
از آنجاکه هم نفس شدن با ایشان برایم اوج هیجانِ آموختن بود فرصت را غنیمت دانستم. علاوه بر استفاده از گفته های ایشان در جلسات مجمع، گاه پس از جلسات مجمع از ایشان وقت گرفته و چهره به چهره شاگردیشان را میکردم. او که همهی عمر تعلیم و تعلم می آموخت خود به معنای راستین تعلیم دیدهی کلاس معرفت و "این ره" رفته ای بود که معاشرت با ایشان انگیزهی پرواز به اوج آگاهیِ انسانی را در نهادم زنده میکرد.
یاد دارم روزی در جلسه مجمع خیرین کشور از آموزش و پرورش در ژاپن و تحقیق ایشان در سفر به ژاپن و مطالعات بعدی در این باب گفتند. پس از جلسه بیش از دو ساعت با هم در باب تعلیم و تربیت گفتگو کردیم و بسیار از مسائل آموزش و پرورش در ایران برایم گفتند. میهن پرستی و توکل به پروردگار در وجودشان موج می زد چنانکه حقیر با این همه ادعایم در معاشرت با ایشان تازه فهمیدم از آموزش و پرورش هیچ نمیدانم.
هر چند ۸۵ سال از عمر پر عزت استاد میگذشت چنان در بحث و آموزش با انگیزه و پیگیر بودند که از یکسو خجالت از ناکرده هایم و از سوی دیگر شور آموختن و آموزش در وجودم فوران می کرد. پیگیریِ چگونگیِ آموزش خیرورزی و معرفی خیرین و نیکوکاران و درج آن به شیوهی علمیِ دلنشینِ کودکان و نوجوانان دانش آموز در کتب درسی از سوی هیئت مدیره مجمع خیرین کشور به استاد سپرده شده بود که چه شخصیتی موجه تر و نیکوتر از ایشان.
باری... استاد احمد صافی درگذشت و جامعه فرهنگی، علمی و خیرورزی ایران زمین را به سوگ خود نشاند.
این هفته صندلیِ همیشگیِ ایشان در جلسهی صبحگاه هیئت مدیره مجمع خیرین کشور خالی بود و یکایک ما غرق در اندوهِ فراقِ او که کوه دانش بود و دریای معرفت... بیتی است از رودکی بزرگ که تکرار مکررات است اما آن تکراری است که هرگز تکراری نمی شود.
از شمار دو چَشم یک تَن کم/ وز شمار خِرَد هزاران بیش
و در آخر از سعدی بزرگوار:
"بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنبالهٔ کار خویش گیرم"
روان پاک ایشان در سرای برین در آرامش ابدی پاینده و راه ایشان پر رهرو باد.