حسین منزوی ( زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۵ – درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی و برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود.
او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شدهاست، در سرودن شعر نیمایی، شعر سپید و ترانه هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زندهکردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شدهاست و حتی بعضی از منتقدان کار او را انقلابی در غزل امروز میدانند و آن را با کاری که نیما در تحول شعر فارسی کرد، مقایسه کردهاند. وی در ترانهسرایی نیز توانا بود و آلبوم نسیما به خوانندگی علیرضا افتخاری از سرودههای اوست. بسیاری از غزلهای او توسط خوانندگان مشهوری نظیر: علیرضا افتخاری، کوروش یغمائی، همایون شجریان، داریوش اقبالی، محمد نوری و … خوانده شدهاست.
منزوی مدتی با همکاری نادر نادرپور به فعالیت در رادیو و تلویزیون پرداخت. «کتاب روز»، «یک شعر و یک شاعر»، «آیینه و ترازو» و «آیینه آدینه»از برنامههایی بود که این شاعر معاصر تهیهکنندگی آنها را برعهده داشت.
محمد علی بهمنی دربارهٔ منزوی میگوید: «اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج در غزل پلی میزند و منوچهر نیستانی از این پل عبور میکند و ادامهدهندهٔ این راه حسین منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود میکشد.»
در باره او نوشته شده است: غزل منزوی را باید نوعی تلفیق آگاهانه از شعرهای نیما و حافظ دانست. منزوی در کنار توجه به ترکیبهای واژگانی غزل سنتی، توانست ترکیبهایی نو بسازد که پیش از او سابقه نداشت. برخی نقش نیما یوشیج و حسین منزوی را در زندهکردن شعر، همسنگ میدانند.
منزوی شیفتهٔ غزل بود و جریان سالم، فعال و زندهٔ شعر امروز را دنبالهٔ شعر نیما میدانست. از میان انواع قالبهای شعری، فقط در مثنوی و غزل ظرفیت بازتاب جامعهٔ امروز را میدید و در میان این دو غزل را موفقتر میدانست. غزلِ روایی با لحن نمایشنامهای که در سرودههای منزوی نمود یافته، شیوهای نو در رویکرد به غزل است که زمینهساز تحولی بزرگ در نگاه سنتی به غزل شد. البته او را نباید صرفاً غزلسرا نامید؛ چراکه در سرودن شعر نیمایی و سپید نیز بسیار پاکیزه سخن بود.
مریم جعفری آذرمانی شاعر درباره سبک و سیاق شعر سرودن حسین منزوی گفته است: توصیفی اجمالی و فهرستوار از شعر «حسین منزوی» قطعا بسیاری از قدرتهای شاعری او را در بر نخواهد گرفت. شاید این توصیف از زبان هر یک از شاعران نسلهای بعد از او متفاوت باشد. بدیهی است که غزلش شناختهشدهتر از دیگر شعرهای اوست که در کتابهای او از جمله «از کهربا و کافور» یا «با عشق در حوالی فاجعه» و چند کتاب دیگر این برجستگی پیداست. اما در بررسی شعر منزوی، به جای کلمه "غزل" روی کلمه "شعر" تاکید دارم؛ به این دلیل که او همیشه با غزل به عنوان شعر و نه فقط "قالب" یا "محدوده" رفتار کرده است. پس منظور از "شعر" منزوی، همان "غزل" اوست.
شعر «حسین منزوی» منحصر به خود شاعر است و شاعران معدودی این ویژگی را دارند. شعرهای بسیاری دارد که هر کدام میتواند نمونههای خوب شعر معاصر باشد؛ یعنی الگوی نوشتن و اندیشیدن باشد نه ساختن چیزی شبیه آنها (هرچند که کار آسانی نیست و اگر هم انجام شود سایه منزوی بر آن سنگینی خواهد کرد)، تا با مطالعه هرچه بیشتر آنها و دقت در جنبههای مختلف زبانی، معنایی و اندیشگیشان، راهی برای بهتر دیدن و دقیقتر دیدن شعر، پیش پای خود هموار کنیم.( ایرنا)
با یادی از او و عاشقانه های نامیرایش غزلی بخوانیم:
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تاسحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبات را رقم زدم
تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افقها، علم زدم
با وامی از نگاه تو خورشیدهای شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه قسمت به غم زدم
انتهای پیام/