نقد وبررسی، مجموعه اشعار هم هوایی | یکتاپرس
مهری رحمانی: زبان در این نگره نوین، از همه چیز عبور می کند،حتی ازخودش، از خود زبانیتش. و در سیالیت متن به گشایش می رسد.
کد خبر: ۱۲۹۱۵۴
۰۹:۳۰ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۲

نقد وبررسی،


نوشته و تحلیل؛ مهری رحمانی: بررسی شعر پسا زبانی اکولوژیکی سعیدجهانپولاد

نقد وبررسی،مجموعه شعر هم هوایی،شعرهای پسازبانی دهه نود، اثر سعید جهانپولاد،۲۰۲۱ انتشارات بین المللی جاده ابریشم،آمریکای شمالی

( شعر پسا زبانی، صدای خاموش ماندگان و به حاشیه رفته گان را برجسته می کند. س.ج)

جریان‌ها و موج های ادبی، به ویژه شعر در فضای پست مدرن، که در واقع پاسخی است، به مدرنیسم،بی آنکه ادعای برتری، سبک و یا راه حل داشته باشد .یافته های مدرنیست را مورد تردید و ناکارآمدی قرار داده  و تحت عنوان پسا زبانی، پست مدرنیسم، پسا فلسفی، متن را می آفرینند. و بر این باور است که متون آفریده شده هم، همزمان علیه خود می شورد و قواعد خود را به بازی می گیرد. ناپایداری، تردید، تعلیق، عدم تعیین، طنز، پارودی، به بازی گرفتن معناها، ارزش ها و ذهن،و دهن کجی به هر گونه تثبیت و تعیین، روایت ها و خرده روایت ها و تبدیل آن ها به ضد روایت و اندیشه و نگرش همزمانی و در زمانی هنگام نقد متون و نظیر این موارد، از خصایص و ویژگی های شعر پسا زبانی است.

زبان در این نگره نوین، از همه چیز عبور می کند،حتی ازخودش، از خود زبانیتش. و در سیالیت متن به گشایش می رسد. اینجا و در شعرهای پسا زبانی، زبان به مثابه متن خودش را ارتقا سطح می‌دهد. در شعرهای پسا زبانی جهان پولاد از همه اجزای زبانی از قبیل (کلمات، آواها ،حرکات بدنی، عاملیت بدنی، ژست ها، فیگوراتیو و اسکریپت،نگارش ترسیمی کلمات بر روی کاغذعکس های چهره، نگاه و هر زبان کلامی ویا غیر کلامی دیگری استفاده غیر ابزاری می شود. و زبان به نوعی نا بیانی در زبان شعر می رسد.

متن پسا زبانی در این اشعار پیش از آنکه سروده و نگارش شود، اجرا می شود، اجرای زبانی که شبیه اجرای نمایشی و نگارشی کلمات است. انگار مخاطب شاهد پر پرفورمنس زبانی است. صحنه نمایش و تئاتری که کلمات در آن آزادانه به هر شکل و هر سمت و سویی روانه و پرتاب می شوند. ارتعاش کلمات در هم آوایی و ساز آرایی و به تعبیر سعید جهانپولاد آوا پیچی نوعی پرتاب شدگی و آزاد سازی کلمات و زبان از نرم و نحو زبان و تخطی و عدول از هنجار گرامری زبان است. روایت و ضد روایت،صداها، الیزاسیون،یا نغمه حروف، نام آواها، در تکرار خطی و غیرخطی و پلکانی به صورتی تجمیعی، در هم تنیده می شوند و همچنان به صورت متکثر در یک متن متحرک در حال را به نمایش می گذارند. پسا زبانی می شوند و گریز از قوانین هنجار زبانی، زبان رسمی و ادبی مرسوم را به چالش می کشند.

بهره وری از لحن عامیانه، صراحت لهجه، طنز و گروتسک زبانی، بهره وری از زبان محاوره، در دیالوگ نویسی و دکلاماتیوری شدن زبان شعر،سنوخ زبانی از سطوح متنوع تیپ‌ها ، طیف ها و گروه های کاربر زبانی در اجتماع و زیست، که جزو ظرفیت های زبانی و پسا زبانی اشعار پسازبانی است. نشان از سیالیت و چند زبانی اقلیمی محیطی این اشعار ست.

لحن عامیانه، بهره‌وری از اصطلاحات گفتگوی پست مدرن، پسا زبانی، به ویژه در میان جوانان و نسل زد، طنز رندانه، تمسخر سطحی و گذرا، از همه بدیهیات زندگی مدرن و اشاره به بی‌حاصلی ارزش ها، سیاست ها و ایدئولوژی ها، شعر پسا زبانی را اخلاق گریز و به معنای ضد امر اخلاقی می کند. که در اغلب متون کتاب مشهود است. به بازی گرفتن امر اسطوره ای /تاریخی، منشأ و مرکز زدایی از خاستگاه ها و غایت ها، مارا به رخدادی در فهم بهتر زیست دوگانه دعوت می کند، در این زیست دوگانه، معناها، ارزشها و بدیهیات زندگی اجتماعی سیاسی و فرهنگی، بازی خورده قدرت است و اشعار پسا زبانی مواجهه های مستقیم با سلطه این قدرت دارد. چه در سطح زبان و چه در سطوح دیگر سعید جهانپولاد، لنز های ذره بینی خود را به جزئی ترین این رخدادها و اجزای این زندگی می اندازد. آن گونه که مرز میان شعر و نثر، شعر و ضد شعر، در این ترم پسا زبانی محو می شود.

گاه این پرسش پیش می آید آیا در این متون بنا به تعریف متداول شعر و شعریت، زبان به شعریت و شاعرانگی رسیده و یا قلبی در کار است و متن به شعر و یا آنتی شعر طعنه می زند. گرچه در مصاحبه اول کتاب به این موضوع اشاره شده است. که شعر پسا زبانی در هیچ تعریفی نمی گنجد و پیوسته از هر تعریفی سر باز می زند و در مصاحبه دوم سعید جهانپولاد اظهار می دارد، که شعر پسا زبانی، خاصیت ارتجاعی دارد. میان زبان و پسا زبان، زبانیت و زبان، در حال آمد و شده است .و هیچ محدوده، مرز و ساختاری را بر آن وارد کردن امکان پذیر نیست. چراکه سیالیت و تکثیر دایره وار در اشعار خودش را هر بار و در هر متن به متن دیگر بازتولید میکند. این اشعار و متون پسا زبانی، همان ویژگی هایی که در بالا ذکر شد را دارد، چراکه انعکاسی از زندگی معاصر بشر امروزی است .

عدم انسجام، عدم توجه به طبیعت، و عدم  توجه و یا بر هم زدن سیستم های سلسله مراتبی و فلسفی، احترام به زیست طبیعی، جانوری، گیاهی، انسانی و غیر انسانی، از عمده تم های این ترم پسا زبانی است. و عدم توجه به تعاریف و ارزش های متداول ادبی، بهره گیری از سیستم پلی فونیکی زبان، از مرحله آرکائیک و آرگویی، در مواقع ضروری و تاکنون و حتی تا بعد. یعنی اجرای زبانی که هنوز  متداول نیست.

یعنی پیش بینی زبانی و زبانی دیگر،به تعبیر ژاک دریدا در متون مشهود است. شاعر به هیچ قیدی و گزیری تن نمی دهد. از ساختارها و محدوده ها عبور می کند. مرکز زدایی از سیستم سلسله مراتبی زبان و حس ها و عواطف انجام می پذیرد. و زبان را به هر شکلی که بخواهد و لازم بداند، اجرا میکند.بهتر است بگوییم که خود زبان هر موقعیت را در متن به صورت سیال و فضایی و درهم تنیده در بافتار متن، خودش را به اجرا گذاشته و خود را تکثیر میکند.( این تعاملات را باید با رویکرد پساساختارگرایی ا رویکرد ژاک دریدا بخوانیم).لجام گسیختگی در اشعار پسازبانی متداول است. و شاید یکی از ویژگی‌های آن باشد .چون شعری چند وجهی است.چنانکه مثلا شعر زبانی که سابق بر این برای بازی‌های زبانی مهارتهایی را طلب می کرد.

دامنه زبان بازی و ناکارآمد کردن زبان با تحول به سمت عدم تعیین و معنا گریزی،روایت شکنی، لغزش دالها، و مجال ندادن به ذهن مخاطب ، برای تداعی مدول های از پیش تعیین شده در ذهن. و منع از دخول مخاطب در متن با معادلات ذهنی و سوژه های قبلی ، دقت و هوشیاری دارد. و اجازه نمی‌دهد، متن انعکاس زندگی جاری و تمام قوانین و ارزش ها و رویدادها و تعیین هایش باشد.

این موضوع در شعر زبانی برجسته است. اما در شعر های پسا زبانی ،عبور از زبان به گونه ای دیگر رخ می دهد. مخاطب شعر پسا زبانی با پیچیدگی‌ها و دشواری های فهم ، کمتر رو برو است. مثلاً برای درک اشعار فراسپید یا من سیاه و..حتماً باید اطلاعات وسیعی داشت و با ذهنیت فلسفی و قدرتمند وارد متن ها شد. تا متوجه کلیه گسست ها ، شکستن‌ها، پرشها، تتابع اضافات ،مضاف و مضاف الیه، و استعاره های بدیع و نوظهور آن گردید. اما شعرپسازبانی سعید جهانپولاد ظاهراً نظر مخاطبین بیشتری از هر طیفی را ر متن هایش جلب می کند. تجربه های زیسته مشترکی را به مشارکت می گذارد.

جهانپولاد در گفتگوی دوم در کتاب اظهار می کندک یکی از ویژگی های این متون اشعار پسازبانی ،مشارکت فعال و کنش مندی مخاطب در بازآفرینی و سیالیت متن هاست. شعر سعید جهانپولاد بر این باور، مخاطبان بیشتری را به خود را می دهد و به درک و فهم آثارش واکنشی از نوع نزدیکی نشان می دهند. حتی اگر از متن ها، لذت نبرند و رضایت نداشته باشند. اما عنصری در هم نوایی و هم هوایی در این اشعار هست. که مکالمه و گفتگو مندگی هم‌سطح  را در بالاترین سطوح زبانی از دید گاه باختین ، به نمایش می گذارد. که می تواند طیف ها، گروه‌های متنوع نسلی و اجتماعی را با خود همراه کند. به تعبیر سعید جانپولاداشعار پسا زبانی،صدای خاموش ماندگان و به حاشیه رفتگان است.
نوعی نافرمانی زبانی از پس نافرمانی زبان مدنی است. اشعار پسا زبانی در مجموعه اشعار هم هوایی، ما را وادار می کند و پیشنهاد به مخاطب می دهد. مخاطب می باید به این باور برسد که دوره انسان‌محوری گذشته است و انسان باید بپذیرد که جزئی از مجموعه های فضایی در هم تنیده در زیست سیاره است. نه حاکم دیکتاتور و سلطه جوی سیاره. این بلعیدن جهان به کام انسان در نهایت به نابودی طبیعت، فرهنگ، زندگی و در نهایت به نابودی خود انسان خواهد انجامید.

شعر پسا زبانی و شعر اکوفمنیستی و اکولوژیکی پسا زبانی،پسا انسان گرا، از نحله های نوین است. اینها شعر هایی از با رویکردهای نظری و فلسفی و انتقادی نوین و ترم جهانی هستند. که به طبیعت، زیستار سیاره،تنوع گونگی و اقلیمی،کیهانی و خرده زبان ها،و خرده فرهنگ ها و اجزای آن ارزش بسیار زیاد قائل است.

این رویکرد انسان را حاکم مطلق، زبان، طبیعت و سیاره نمی داند. و همواره سعی دارد که انسان و غیر انسان و دیگر انسانی را در یک هم سطح افقی با دیگر گونه های جانوری و گیاهی اشیا و ماده در یک مجموعه فضایی و در هم تنیده کیهانی ببینند.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: