یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است | یکتاپرس
سرحلقه دعاخوانان، مداحان و مناجاتیان خانواده ارضی، حاج «حسن ارضی» کمیل‌خوان حرم حضرت عبدالعظیم‌الحسنی(ع) در سال‌های دور است.
کد خبر: ۱۳۴۳۹۶
۰۲:۲۰ - ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است

 

به گزراش یکتاپرس به نقل از همشهری آنلاین_سیدرضا جهرمی: او که خود از نزدیکان عارفان و ذاکرانی چون حاج اکبر ناظم، شیخ رضا سراج و شیخ محمدحسین زاهد بود، همزیستی با مرشدهایی مانند مرشدباقر و مرشد رجب را تجربه کرده و کسوت استادی مداحان فراوانی را نیز در حدود ۳۰ سالگی دریافت کرد؛ به علاوه اینکه برادرزاده‌اش منصور و فرزندش حسین، مهدی و خیلی از مداحان بنام عرصه حاضر از شاخص‌ترین شاگردان او به شمار می‌روند. با این همه، دعاخوانی او در پنجشنبه‌های حرم، از حاج حسن ارضی چهره‌ای بی‌همتا در میان اهل مناجات ارائه کرد؛ چه اینکه در همان سال‌های قبل از انقلاب که در خیابان ری دعای کمیل می‌خواند، همزمان ۱۷ مراسم کوچک و بزرگ کمیل‌خوانی در حرم تشکیل می‌شد، اما مجلس حاج حسن، شاخص‌ترین و پرجمعیت‌ترین برنامه غیررسمی شب‌های جمعه حرم بود. این مداح قدیمی، تا وقتی که در بامداد یک روز جمعه جان تسلیم حضرت پروردگار کرد، یک داغ بزرگ روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد؛ مرگ دختر ۳ سال و نیمه‌اش در کربلا که باعث شد تا آخر عمر، روضه رقیه(س) را سوزناک‌تر از بقیه روضه‌ها بخواند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

تمام خصلت‌های یک مرد
وقتی به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) می‌رفت تا دعای کمیل بخواند، از سر بازار گریه می‌کرد و سلام می‌داد. بین ۴۵ تا ۵۰ سال کمیل حرم را می‌خواند. پای دعای کمیل او، روحانیون و افراد تحصیل‌کرده زیادی می‌نشستند که یکی از آنها پدر دکتر حداد عادل بود. گاهی هم خودش لابه‌لای دعای کمیل حاج حسن ارضی شعری زمزمه می‌کرد. مرحوم حاج احمد آرونی (آرام) در وصف او می‌گفت: «حاج حسن ارضی از سر بازار با گریه وارد می‌شد و تا صبح مثل ابر بهار می‌گریست.» تعبیر او از حاج حسن، «مجسمه اشک» بود.

یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است | ما در دو جهان، فاطمه جان، دل به تو بستیم

دائم‌الوضو بود و شب‌ها را به تهجد می‌پرداخت. ‌گویی تمام شب را به عبادت نشسته بود. نزدیک به حدود ۵۵ سال نماز کامل برای پدر و ۲۰ سال نماز کامل برای مادرش خوانده بود. روضه هفتگی و ماهانه داشت. آبگوشت بار می‌گذاشت و یک پرچم کوچک می‌زد بالای در خانه. هیئتش اسم و رسمی نداشت. همه چیز به سیدالشهدا(ع) ختم می‌شد. شاید اکثر قریب به اتفاق بزرگانی که الان مجلس‌داری می‌کنند از آن روضه شب‌های شنبه بهره‌مند شده بودند.

به مداحان جوان نکاتی را که به ذهنش می‌رسید، گوشزد می‌کرد؛ منتها در گوشه‌ای نه مقابل چشم همه مردم که آبروی کسی را بریزد. با امام خمینی(ره) و حاج آقا مصطفی انس ویژه داشت و به خاطر یک عکس سیاه و سفید امام(ره)، تا مرز دستگیری رفت. اما خودش می‌دانست که بهانه ساواک یک کاغذ نیست؛ به قول خودش، روضه‌هایی بود که خوانده بود و امام (ره) شانه‌هایش لرزیده بود.

وصیتش به فرزندان
ما نوکر آقا اباعبدالله(ع) هستیم. خدا سایه امام حسین(ع) را از سر ما کم نکند؛ این نوکری افتخار ماست. یک مداح باید از چشم کور باشد یعنی اصلاً نامحرم را نبیند. از گوش کر باشد یعنی هیچ غیبت و تهمتی را نشنود. از زبان لال باشد یعنی هیچ حرف لغو و بیهوده‌ای نگوید. زبانی که ذکر حسین(ع) را می‌گوید نباید لغوگو باشد. از دست فلج باشد؛ یعنی دستش را به هرجایی دراز نکند از پا فلج باشد یعنی به هر مجلسی و محفلی نرود و خلاصه اینکه یک نوکر خوب باید تمام رفتارش مورد رضایت اربابش باشد. ما مسئولیم که حقایق را به نسل‌های آینده منتقل کنیم، ما خیال نداریم به جوان‌ها بگوییم آسوده بخوابید که ما بیداریم! در این راه پاک زندگی کردن شرط اول است.

یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است | ما در دو جهان، فاطمه جان، دل به تو بستیم

مداحان قدیم نماز شبشان ترک نمی‌شده آنها هرگز بی‌وضو به مجلس روضه نمی‌رفتند. به بچه‌هایم گفته‌ام که اگر بدون وضو به مجلس روضه بروید از محبت امام حسین(ع) دور می‌شوید! به همه بچه‌هایم حتی به برادرزاده‌هایم مثلاً منصور ارضی و محسن ارضی گفته‌ام که بی‌وضو به منبر نروند. سال ۱۳۰۵ بود که کربلایی حسین، صاحب پسری شد. مثل امروز نبود که پیشوند «کربلایی» را کنار هر اسمی قرار دهند. کربلایی حسین، از آن سخت‌سفرها بود. بارها رفته بود زیارت ارباب؛ از آن زیارت‌هایی که روزها و هفته‌ها برای رسیدن به حرم آقا لحظه‌شماری می‌کنند و مدت‌ها در کربلا می‌مانند. مادر حاج حسن هم فخرالسادات بود و همین باعث می‌شد تا او به داشتن آن پدر و این مادر به خود ببالد. همیشه می‌گفت که مَحرم حضرت صدیقه(س) و اگر این قرابت نبود، کجا او می‌توانست از ۵ سالگی نوکری درگاه اهل‌بیت(ع) را شروع کند؟ البته خودش می‌گفت: «ما اعتقاد داریم که نوکری‌مان قبل از به دنیا آمدن امضا شده است.»

یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است | ما در دو جهان، فاطمه جان، دل به تو بستیم

از طفولیت به تشویق مادرش به روضه‌های خانگی می‌رفت. حاج حسن ارضی، با قامتی کوچک و جثه‌ای نحیف، هر ماه به چند روضه زنانه می‌رفت و به ارباب بی‌کفن سلام می‌داد. بعدها هم که سن و سالی از او گذشت، روضه و دعا و مناجات را وسیله کسب رزق و روزی قرار نداد و شد کارمند راه‌آهن. هرچند که هیچ‌وقت در ۳۰ سال خدمتش، حتی یک ماه حقوق کامل نگرفت؛ یعنی روضه‌ها و هیئت‌ها فرصت نمی‌داد.

خانواده آنها، همگی اهل هیئت بودند. حاج مهدی ارضی پدر حاج منصور، در هیئت‌های بزرگ آن زمان میان‌داری می‌کرد. حاج محمدمهدی ارضی، فرزند حاج حسن و پسرعموی منصور ارضی در این‌باره می‌گوید: «آن زمان بیشتر هیئت‌های مهم و بزرگ تهران در حوالی میدان اعدام جمع شده بودند که شاید از آن جمع، قنات‌آبادی‌ها امروز معروف‌تر و شناخته‌شده‌تر باشند. در همین زمان، کاباره هم بود و هیئت‌داری و روضه‌خوانی در چنین محیطی واقعاً اراده قوی می‌خواست.»

استادان
حاج حسن ارضی از استادان فراوانی بهره‌برد، اما این شاگردی، لزوماً برابر روضه‌خوانان و ذاکران بزرگ‌تر از خود اتفاق نیفتاده و حتی او از افراد همتراز خود نیز استفاده می‌کرد. حاج محمدمهدی می‌گوید که سن او و برادرانش برای شناخت استادان حاج حسن ارضی کافی نیست، اما آنچه از پدر شنیده‌اند، شاید در این زمینه راهگشا باشد: «افراد زیادی را ایشان به نام استاد خود معرفی می‌کردند که از جمله آنها، آقاشمس، استاد اخلاق و حاج شیخ محمدحسین زاهد را به یاد می‌آورم. البته در زمینه مناجات به خاطر ندارم کسی را به‌عنوان استاد خود معرفی کرده باشند، اما در روضه‌خوانی با ۲ مرشد به نام‌های مرشدباقر معماری و مرشد رجب احتمالاً رضایی ملقب به شاطرالعلماء مأنوس بود که اینها تقریباً هم‌دوره حاج حسن بودند و تأثیرات متقابلی بر یکدیگر می‌گذاشتند.»

یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است | ما در دو جهان، فاطمه جان، دل به تو بستیم

فرزند این مداح و مناجات‌خوان معروف می‌گوید: «او بارها از حاج اکبر ناظم، آقا شیخ محمود نجفی و آقا شیخ رضای سراج هم به‌عنوان استاد خود نام می‌برد، اما نمی‌شود درباره اینکه کدامشان بیشترین تأثیر را روی پدرم گذاشتند، نظر قطعی داد.»

«حَمَله‌داری» یکی از افتخارات او بود
اعزام مردم به سفر حج و زیارت مرقد نورانی پیامبر مکرم اسلام(ص) در مدینه منوره و بردن کاروان به عتبات عالیات، یکی از فعالیت‌های مداحان قدیمی بوده است. عرب‌ها در کلام و زبان خود به کاروان‌های حج، «حَمَله» می‌گویند. به همین دلیل، مدیران کاروان‌ها را در گذشته «حمله‌دار» می‌گفته‌اند و حاج حسن ارضی، یکی از حمله‌داران معروف تهران بود.

تک بیتی در جواب احوالپرسی
همیشه در روضه‌هایش یک بیت را می‌خواند و آن را تا آخرین لحظات عمرش به زبان جاری می‌ساخت. آن یک بیت این بود:
شکر، خدا را که در پناه حسینم
عالم از این خوب‌تر پناه ندارد

اما آنچه او همیشه مخفی می‌داشت و مال خود نمی‌دانست، سبک خواندن شعری است که آن را به خود سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا نسبت می‌دهند. شعری سراسر مظلومیت ـ که سال‌ها آن را در هیئت‌های قدیمی تهران از جمله جامعه مداحان و جامعه وعاظ همخوانی‌اش می‌کردند. گفته می‌شود که «شیعتی» را با سبک مرسوم، نخستین بار این مداح قدیمی خوانده است؛ چنانکه روی نوحه معروف «ما در دو جهان، فاطمه جان، دل به تو بستیم، محبان تو هستیم، نظر کن ز عنایت به فردای قیامت» هم او سبک گذاشته و اول بار خوانده است، اما هیچ‌گاه آن را به کسی نگفته است.

پاییز در بهار
او اواخر فروردین سال ۸۷ پس از چند سال بیماری، دنیا را ترک کرد. ۲ـ۳ سال آخر را «پارکینسون» داشت، اما خواندن دعای کمیل در خانه را ترک نکرد. همیشه دلبسته مناجاتی بود که امیر مؤمنان(ع) به کمیل بن زیاد تعلیم کرده بود. همیشه خاطرات یک عمر کاروان‌داری حج را برای بچه‌ها تعریف می‌کرد و همیشه... ه.

برچسب ها: ماه محرم

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: