چگونگی گفتن و نوشتار در زبان اثر ادبی را ماندگار می کند | یکتاپرس
اختصاصی یکتا، مریم گمار و نگاهی به شعری از مرضیه رشید پور؛
رشید پور، تخیل شاعرانه را به خوبی پرواز داده و مرز خیال و واقعیت را شکسته تا با کشفی جدید ،شعری مدرن را بنمایش بگذارد که  انسجام و روایت دارد.
کد خبر: ۱۳۵۵۶۵
۱۰:۱۷ - ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
اثر ادبی  ماندگار

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ نقد و تحلیل مریم گمار بر شعری از مرضیه رشیدپور(کیمیا)

یاکوبسن می گوید تکامل شعری را می توان در دگرگونی های روش بیان شاعرانه یافت.

دلم بر می خیزد
از روزنه ای بی خورشید
و همه تنم 
بنفشه ای می شود
در باد
چیزی از نورِ تو، در من جا مانده
وگرده ی خیالی از آفتاب
چگونه این شعر وحشی را
از ریشه در آورم؟

در این شعر نماد خورشید بیشتر از همه خود نمایی می کند همان طور که می دانیم خورشید نمادی دو پهلو  می باشد در تاویل اول خورشید روشنایی روز را نشان می دهد و در تاویل دوم‌ مظهر زندگیست‌ با کلید واژه ها یی چون‌ خورشید، آفتاب، نور مخاطب را به سمت روشنایی می کشاند که این نمادی از آگاهی درونی شاعر است. شاعر نمی گوید من برمی خیزم می گوید :
دلم برمی خیزد و دل را با تشخیص به ویژگی های انسانی می رساند. هرچند در  بیشتر شعر  از نشانه های عینی مانند خورشید  و بنفشه  استفاده می شود اما در نهایت از آن‌کارکرد سورئال و فراطبیعی می کشد و تصویرها همگی تصویر ذهنی می باشد. در  سطرهای  میانی می گوید؛
 همه تنم بنفشه ای می شود در باد 
هرچند از نظر من کلمه  (همه ی) حشو می باشد و باید حذف شود. اما در تاویل اصلی تغییری نمی کند با محور جانشینی زیبا در نشانه ها، در لایه های درونی با ارجاع درون متنی این شکفتن را به باد می سپارد

چیزی از نورِ تو، در من جا مانده
وگرده ی خیالی از آفتاب

در این قسمت  مکالمه ای با مخاطب در جریان‌است و این‌ مکالمه شعر او را تاویل پذیر و مخاطب را بدنبال خود می کشاند او می تواند دراین شکفتن کسی را  ببیند که درونش را به روشنایی کشانده است.و باز می پرسد ؛
چگونه این شعر وحشی را
از ریشه در آورم؟ 

او در تمام شعر در زاویه دید راوی، با مخاطب به مکالمه  مشغول است واین دیالوگ، مخاطب را کنجکاو می کند. در واقع  با این چند صدایی شعر را لایه مند و معنا گریز می کند و در آخر توانسته با زیبا ترین حالت ممکن شعر را به پایان برساند.

او با خلق فضایی که ارجاع درون و برون متنی را بنمایش می گذارد و با ترکیباتی چون؛ شعر وحشی، گرده ی خیال، روزنه ی بی خورشید، تخیل شاعرانه را به خوبی پرواز داده و مرز خیال و واقعیت را شکسته تا با کشفی جدید ،شعری مدرن را بنمایش بگذارد که  انسجام و روایت دارد.
شاعر هنجارها ی معیار (پارول )را شکسته و برجسته سازی ( لانگ) را در شعر را به رخ می کشد واین یعنی شاعر به تفکر شاعرانه نائل شده است.

از نظر من‌ این چگونگی گفتن و نوشتار در زبان شاعر است که آثار ادبی را ماندگار می کند.

به قول حسین پاینده که می گوید؛ فرم شعر نشانی از پیچیدگی اندیشه شاعر است و چون شکل و محتوا بهم وابسته اند، نهایتا محتوای شعر را از دل فرم بیرون می کشد 

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: