فقط یک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده | یکتاپرس
شکل‌گیری محله «هاشم‌آباد» همزمان با شکل‌گیری ری بوده است. محله‌های نفرآباد و هاشم‌آباد همسایه‌های دیرین بارگاه حضرت عبدالعظیم(ع) بودند و این نشان می‌دهد زمانی که آن حضرت به ری آمدند این محله‌ها، آباد و قابل سکونت بوده‌اند
کد خبر: ۱۳۵۸۹۲
۰۷:۲۰ - ۲۹ مرداد ۱۴۰۲

فقط یک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده

به گزارش یکتاپرس به نقل از همشهری آنلاین-سودابه رنجبر: پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در محله هاشم‌آباد و در ضلع جنوبی امامزاده طاهر(ع) و امامزاده حمزه(ع) ساکن بودند و برای فرار از دست مأموران خلیفه تا مدتی در منزل یکی از اهالی همین محله پنهان بوده است.
امروز از محله هاشم‌آباد به غیر از چند خانه تخریب شده که دیوارهایش به هرعابری دهن کجی می‌کنند چیزی باقی نمانده است. هیچ نشانی از زیبایی و قدمت و تاریخ این محله به چشم نمی‌خورد. دیوارها چنان فرو ریخته‌اند که عابران می‌توانند تا پیش بخاری خانه پیش بروند؛ جایی که روزی مایه فخر زن صاحب خانه بوده و همه سلیقه‌اش را روی پیش بخاری خانه می‌چیده.
تکیه هاشم‌آباد تنها نماد باقیمانده از گذشته این محله است که سال ۱۳۴۰ ساخته شده. تکیه هاشم‌آباد قدمتی به اندازه تکیه نفرآباد(۴۰۰سال) دارد. این تکیه در جای دیگری بوده که بعدها به دلیل اتفاقات پیش آمده به این محله منتقل شده است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

خیلی‌ها محدوده هاشم‌آباد را به خوبی نمی‌شناسند و برای معرفی آن فقط به این عبارت: «محله هاشم‌آباد در محدوده جنوبی حرم قرار دارد.» بسنده می‌کنند اما آنچه که امروز در ضلع جنوبی حرم در شکل آپارتمان‌های بلند بالا به چشم می‌آید در واقع زمین‌های زراعی و کشاورزی هاشم‌آبادی‌ها بوده است. محدوده مسکونی هاشم‌آباد امروز به زمین مسطحی تبدیل شده است که به آن پارکینگ ضلع جنوبی حرم می‌گویند. انگشت‌شمار کوچه‌های باریک به جا مانده از هاشم‌آباد هم حالا دیگر بخشی از بافت مسکونی محله نفرآباد شده است. بیشتر خانه‌ها در حال تخریب هستند. با این حال همین خانه‌های نیمه مخروبه هم مشتریانی دارند که آنها را اجاره می‌کنند. مشتریانی از آن سوی مرزهای شرقی.

فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی

کوچه به کوچه
فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی


نقشه را طوری در دست می‌گیریم که شمال و جنوب آن با موقعیت جغرافیایی هماهنگ باشد. «محمود صفی» از اعضای هیئت امنای تکیه هاشم‌آباد با ما همراه شده است. در طول کوچه حضرتی که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است حرکت می‌کنیم. صفی می‌گوید: «کوچه حضرتی یکی از کوچه‌های اصلی محله هاشم‌آباد بود که بقیه کوچه‌های فرعی را با چند پیچ وخم به یکدیگر متصل می‌کرد. کوچه حضرتی از یک سو به حرم حضرت امامزاده طاهر(ع) و از سمت دیگر به باغ شیخ محمدعلی در مجاورت قبرستان هاشم‌آباد می‌رسد. صفی چشمش را از روی نقشه برمی‌دارد تا واقعیت امروز را ببیند. می‌گوید: «آن سوله بزرگ نزدیک آپارتمان‌های نوساز را می‌بینید؟ استخر و ورزشگاهی است که چند سال قبل ساخته شد. آنجا قبرستان هاشم‌آباد و کنارش هم مرده شویخانه بود.»

بازارچه هاشم‌آباد رونق داشت
فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی


حاج محمود نقشه را نگاه می‌کند و بعد چند قدم جابه‌جا می‌شود و می‌گوید: «همین جا که ایستاده‌ایم بازارچه بود. بازارچه فقط ۵ مغازه داشت. کبابی اوس ممد نعل بند، نجاری اوس رمضان و قصابی کربلایی نعمت و یک تافتونی که همه این ۵مغازه را بازارچه هاشم‌آباد می‌گفتند. بخشی از همین بازارچه کوچک به‌صورت دالان کوچکی مسقف شده و چهره بسیار زیبایی به بازارچه بخشیده بود که امروز چیزی از آن باقی نمانده است.»
کنار بازارچه سقاخانه هاشم‌آباد قرار داشت. به گفته قدیمی‌ها اغلب تکه نانی را هنگام شب در سقاخانه می‌گذاشتند تا اگر در راه مانده‌ای از آنجا عبور کرد با خوردن آن نان و آبی که از سقاخانه می‌نوشید جان تازه‌ای بگیرد.
در کنار بازارچه، حمام اسلام پناه قرارداشت که بیشتر اهالی هاشم‌آباد این حمام را به یاد دارند. حمامی خزینه‌ای که چندین پله را باید پایین می‌رفتی تا به آن برسی. «مجید شبستری» که پدرش در بازارچه مغازه کبابی داشته است می‌گوید: «سال ۱۳۷۲ بازارچه هاشم‌آباد وحمام و سقاخانه تخریب شد.»

کمبود زغال و روغن
فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی


با نقشه پیش می‌رویم. به کوچه‌ای می‌رسیم که ابتدای آن یک خانه مرمت شده است. این خانه نونوار شده محلی برای استقرار نیروهای فرهنگی محله است و به اصطلاح کاربری اداری دارد. صفی به خانه اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینجا محل زندگی میراحمد روغنی یکی از عرفای آن زمان بود. کنار منزلش هم آب‌انباری است که به نام خودش به آب‌انبار میراحمد معروف است. زمانی‌که کمبود زغال و خاکه زغال و روغن بوده و خیلی‌ها به دلیل کمبود غذا در سیاهی(سرما) زمستان بیرون نمی‌آمدند و آنقدر فقر گسترده بوده که از سرما می‌مردند خیلی‌ها برای نجات خود وگرفتن روغن برای روشن نگهداشتن اجاق به منزل میراحمد روغنی می‌رفتند. او که عارفی دیندار بوده فقط می‌گفته ظرف خود را از آب‌انبار خانه پر کنید و با همان آب، اجاق خانه‌شان روشن می‌شد. از همان موقع بود که میر احمد لقب روغنی گرفت و حالا هم این نام فامیل، برازنده فرزندانش شده است.»

پسرها و مادرهای کوچه شیرازی‌ها

یکی از انشعابات کوچه روغنی به کوچه شیرازی‌ها می‌رسید. این کوچه از محله هاشم‌آباد شروع می‌شد و بخشی از آن هم در محله نفرآباد قرارداشت. «عزت خدامی» یکی از اهالی قدیمی نفرآباد درباره کوچه شیرازی‌ها که هنوز هم در گذر زمان این کوچه حفظ شده است می‌گوید: «اهالی کوچه شیرازی‌ها بسیار یک دست بودند و با یکدیگر خیلی رفت‌وآمد داشتند. یکی از ویژگی‌های اهالی آن این بود که بیشتر افراد آن به نام مادرشان نامگذاری می‌شدند و به اصطلاح می‌گویند از مادر لقب می‌گرفتند و هنوز هم بعضی از قدیمی‌های این کوچه با نام مادرشان شناخته می‌شوند. به‌عنوان مثال می‌گویند داود لیلی(داود پسر لیلی)، داود ملک(داود پسر ملک)، حسین شهین(حسین پسر شهین) و... آن روزها براساس شناختی که در ذهن اهالی نسبت به یک شخص می‌ماند او را صدا می‌کردند. به‌عنوان مثال پدر من از پدر زنش لقب گرفته بود و او را رضا حسن ساعتی می‌گفتند. ساعتی لقب پدر بزرگم بود که وقتی هر صبح از خانه بیرون می‌آمد دست‌هایش را به سمت آسمان بلند می‌کرد و می‌گفت: الهی به امید تو و کارش را شروع می‌کرد. در یک ساعت اصلاح موی سر می‌کرد و موی مردم را می‌تراشید، ساعتی دیگر کشاورزی می‌کرد، یک ساعت دیگر اهالی او را می‌دیدند که در حال کشیدن دندان است و... او هر ساعتی از روز به کاری مشغول بود تا رزق خانواده را تأمین کند. به همین دلیل به رضا ساعتی معروف شد.»

فوتبال در هاشم‌آباد

خدامی می‌گوید: «بعدها که قبرستان هاشم‌آباد تخریب شد قبرستان، زمین فوتبال نه فقط بچه‌های محله ما بلکه چند محله آن طرف‌تر هم شده بود. حتی مسابقات مهم فوتبال را در زمین هاشم‌آباد برگزار می‌کردند. کار به جایی رسید که گاهی اوقات بچه‌ها به جای شوت کردن توپ فوتبال، پایشان به جمجمه آدمیزاد می‌خورد و آن را شوت می‌کردند. وقتی زیاد در زمین می‌دویدند خاک جابه‌جا می‌شد و استخوان‌های قدیمی روی زمین نمایان می‌شد. این موضوع دیگر عادی شده بود.» او می‌افزاید: «وقتی در زمین فوتبال هاشم‌آباد می‌دویدیم و خیس عرق می‌شدیم در کوچه‌های مسقف هاشم‌آباد روی پله‌های پیرنشین خانه‌ها می‌نشستیم و باد ملایم و خنک تابستانی از درون دالان‌ها می‌گذشت و مارا خنک می‌کرد. با آن معماری قدیمی‌گویی کولرهای طبیعی ساخته بودند. هیچ‌وقت لذت خنکای تابستان زیر دالان کوچه‌ها در محله هاشم‌آباد را از یاد نمی‌بریم.»

تکیه محمد هاشم
فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی


در انتهای کوچه شیرازی‌ها به خانه‌ای می‌رسیم با در آبی رنگ که همچنان نشانه‌هایی از عهد قاجاری را حفظ کرده است و حتی کلون‌های زنانه و مردانه بر دروازه آن خودنمایی می‌کنند. وقتی از در ورودی می‌گذریم به حوض وسط ۳دری می‌رسیم که آنقدر رنگ کهنگی به خود گرفته که فراموش می‌کنیم اینجا منزل یکی از ملاکان محله هاشم‌آباد بوده است. این خانه متعلق به «نعمت پوستی» یکی از ملاکان بود. هنوز چند قدمی از این خانه دور نشده‌ایم که حاج صفی به خانه قدیمی دیگری که سردر آن با آجرچین‌های قدیمی زینت داده و بخشی از خانه‌های قدیمی تخریب شده اشاره می‌کند و می‌گوید: «تکیه محمد هاشم که در بین اهالی شهرری به تکیه مد هاشم معروف است اینجا یعنی در منزل محمدهاشم بوده است که بعدها به مکان دیگری منتقل شد.»
فرو رفتگی بخش وسیعی از زمین‌های هاشم‌آباد و نفرآباد توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. حاج صفی می‌گوید: «بیشتر خانه‌ها ۲یا ۳تا پله پایین‌تر از کوچه بودند. بعضی از خانه‌ها زیر زمین هم داشتند. پس این عمق بیشتر می‌شد. حتی یادم می‌آید وقتی بچه بودم بعضی از اهالی خانه‌ها را که مرمت می‌کردند زیر خانه‌هایشان پی‌های عظیم و قدیمی از معماری ری دیده می‌شد.»

مسافری از زاهدان

کوچه کدخدا یکی از کوچه‌های معروف هاشم‌آباد است. با اینکه طول کمی دارد اما فرد تأثیرگذاری در این کوچه زندگی می‌کرد که بسیار مؤمن و مورد توجه اهالی بود. این روحانی در بین اهالی به حاج «حسین کلاهی» معروف و از زاهدان به این محله آمده بود. نام فامیل او «جهان تیغ» بود اما اهالی به دلیل معمم بودنش کلاهی صدایش می‌کردند. او پس از اسکان در این محله به‌عنوان یکی از بزرگان هاشم‌آباد محسوب می‌شد.

کربلایی بلقیس
فقط بک نام از این محله سالخورده باقی‌مانده |هاشم‌آباد در غبار فراموشی


منزل کربلایی «بلقیس» روی نقشه مشخص شده است. او یکی از زنان آگاه به علم داروی گیاهی بود و قدیمی‌ترها کربلایی بلقیس را خوب به یاد دارند. چون در وقت بیماری از داروهای او خورده‌اند. حاج محمود می‌گوید: «حتی ترشی‌هایی که او درست می‌کرد خاصیت درمانی داشت»

کوچه خضر نبی(ع)

قبل از اینکه این کوچه به نام کوچه مسجد «خضرنبی» (ع) نام بگیرد کوچه «بختیاری‌ها» بود. صفی می‌گوید: «البته از زمانی که به یاد دارم این مسجد وجود داشت. هرچند بسیار کوچک بود. مسجد در ابتدا یک اتاق ۱۲ مترمربعی بود که کشاورزان و اهالی هنگام اذان ظهر گردهم می‌آمدند و در آن نماز می‌خواندند اما حدود ۵۰ سال گذشته بچه‌های محله، چند خانه در جوار آن اتاق را خریدند و مسجد خضر نبی(ع) را توسعه دادند.»

تکیه هاشم‌آباد در منزل سید لیره‌ای

حاج صفی همچنان هاشم‌آباد را از روی نقشه به ما معرفی می‌کند. به تکیه هاشم‌آباد که می‌رسیم فقط به منزل «سید لیره‌ای» اشاره می‌کند که تکیه روی زمین منزل آنها قرارگرفته است. نقشه را کنار می‌گذارد انگار از هاشم‌آباد فقط همین تکیه باقی مانده است.
وارد تکیه می‌شویم. با اینکه ساخت آن به سال ۱۳۴۰ بازمی‌گردد باز هم مهندسی و سبک قدیمی تکیه‌ها در آن رعایت شده است. وسط تکیه میدانگاهی است و دورتادور آن پشتی چیده‌اند. حاج صفی می‌گوید: «طی این سال‌ها تکیه هاشم‌آباد چندین بار تغییر مکان داده است. حتی مدتی در تکیه گذر واقع در آرامگاه بودیم و از آنجا هم تغییر مکان دادیم.»
آنچه که بسیار به چشم می‌آید علم عزای حسین(ع) است. صفی می‌گوید: «این علم بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد. متأسفانه چند سال پیش علم تکیه هاشم‌آباد به یغما رفت و بعد از اینکه آن را با جست وجوی زیاد پیدا کردیم تندیس حیوانات روی علم را برداشته بودند. خیلی از بزرگان شهرری زیر این علم رفته‌اند و دهه محرم را با آن به عزای حسین(ع) نشسته‌اند.»

خاطره‌ای از علم و پدر

صفی همین‌طور که خاطرات خود را مرور می‌کند می‌گوید: «مردم آن زمان سیر وسلوک خاصی داشتند. یادم می‌آید که ما جوان بودیم پدرم، حاج اسماعیل صفی‌نژاد زیر علم بود که به یکباره تیغه علم به کابل برق‌گیر کرد و جریان برقی وارد علم شد. با اینکه جریان برق لرزه براندام پدرم انداخته بود اما او برای اینکه به کسی صدمه‌ای وارد نشود علم را رها نکرد و با ذکر یا ابوالفضل(ع) که از اعماق کالبدش بلند شده بود تیغه علم را از کابل جدا کرد تا به کسی آسیبی نرسد.»

هاشم آباد۷۵ سال پیش
هاشم‌آباد را از روی نقشه سفر کردیم. به هر خانه‌ای سری زدیم. راحت بود. روی نقشه نام مالکان خانه‌ها نوشته شده بود. حتی نام بار بندها، باغ‌ها، نام تک به تک کوچه‌ها و هرکدام از آنها با نمایی قراردادی از دیگری جدا شده بود اما در گوشه‌ای از این نقشه نام طراح و تنظیم‌کننده آن قید شده است. «سید مصطفی روغنی» ۲۳ شهریور سال ۱۳۷۷نقشه سیاسی، طبیعی و اقتصادی محله هاشم‌آباد در سال ۱۳۲۰ را به تصویر کشیده است. به همین دلیل با او هم گفت‌وگو کردیم. او درباره تهیه این نقشه می‌گوید: «سال‌ها تلاش کردم تا بتوانم از طریق پِژوهش‌های مکرر، این اطلاعات را جمع‌آوری کنم. حتی تعداد اعضای خانواده‌ها را در سال ۱۳۲۰ جمع‌آوری کردم و در کتابی با عنوان نان سنگک بخشی از این پژوهش به چاپ رسیده است.»
سید مصطفی ۷۴ ساله می‌گوید: «حمایت‌های ویژه دکترجواد صفی‌نژاد که متولد محله هاشم‌آباد بودند خیلی به من کمک کرد. باتصحیح ایشان توانستیم به جمع‌بندی این پژوهش دست یابیم.»

برچسب ها: شهر تهران

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: