یادی از هوشنگ ایرانی، شاعر جیغ بنفش | یکتاپرس
هوشنگ ایرانی شاعر، مترجم، نقاش و منتقد پیشرو معاصر ایران، از پیشگامان شعر سوررئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران و از نخستین شاعران شعر منثور ایران بود.
کد خبر: ۱۳۸۷۳۱
۱۰:۴۳ - ۱۷ شهريور ۱۴۰۲

یادی از هوشنگ ایرانی

گروه فرهنگ و هنر یکتا، یادی از هوشنگ ایرانی  شاعر پیشرو

هوشنگ ایرانی و جیغ بنفش

در زندگینامه هوشنگ ایرانی می خوانیم: هوشنگ ایرانی(۱۳۰۴– ۱۴ شهریور ۱۳۵۲)شاعر، مترجم، نقاش، منتقد و روزنامه‌ نگار پیشرو معاصر ایران، از پیشگامان شعر سوررئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران و از نخستین شاعران شعر منثور ایران بود. او با کمتر از چهل شعر و چند مقاله از پرچمداران تحول‌خواهی در شعر ایران شد و بر شعر شاعرانی چون یدالله رویایی ،سهراب سپهری، احمد رضا احمدی و جریان شعر موج نو تأثیر گذاشت.

ایرانی به‌سرعت بر پهنهٔ ادبیات معاصر ایران ظهور کرد، در فاصلهٔ کوتاهی چندین مجموعه شعر به چاپ رساند و «جیغ بنفش»او معروف خاص و عام شد اما با برخورد سرد جامعهٔ ادبی آن زمان و پس از وقوع کودتای 28 مرداد ناگهان خاموش شد و در نهایت در ۱۳۵۲ خورشیدی بر اثر ابتلا به سرطان حنجره  درگذشت.

«می‌توان گفت ایرانی صدرنشین ناکامان و ناتمامان تاریخ شعر فارسی است. او زودهنگام است، شعرش در نثر اتفاق می‌افتد درک این سبک برای مخاطبان شعر فارسی که هنوز با شعر نو موزون نیمایی کنار نیامده‌ بودند، دشوار بود. سروده‌هایش ایرانی نیست هیچ پیوندی با گذشته شعر فارسی ندارد و با نوگرایانی چون نیما سر ستیز دارد. سروده‌های او هیچگاه نمی‌تواند جایگزین اشعار شاعرانی چون نیما شود. گاهی قلم شعر موزون به دست می‌گیرد اما وزن را نمی‌شناسد. سروده‌های او سال‌ها بعد توسط افرادی کشف می‌شود. تفسیرهای از اشعار او وجود دارد که اغلب اغراق‌آمیزند و این اغراق شاید به جبران بی‌توجهی باشد که زمانه به ایرانی کرد! می‌گویند شاعرانی از او تأثیرپذیرفته‌اند ام خود شاعران این موضوع را انکار می‌کنند. اما به دور از باور نیست که سبک هوشنگ ایرانی و اشعارش بر تعدادی از شاعران پیشرو مخصوصا در دهه‌های چهل، پنجاه و بعد شاعران دهه هفتاد تأثیر گذاشته است. شعرها و سطرهایی که ایرنی می‌سرود غریب بود اما سال‌ها بعد به ارزش آنان پی برده شد! اکنو نیز اشعارش خواندنی‌اند و شگفت. و برخی پیش‌تر از زمانه خویش‌اند. آثار او جای بحث و تفسیر و تأویل دارد.

هوشنگ ایرانی را بیشتر از همه به دو چیز می‌شناسند مجله «خروس جنگی» و ترکیب «جیغ بنفش». او شعر را از مجله خروس جنگی آغاز می‌کند. مجله‌ای که حتی در نام نیز سر ستیز با زمانه دارد و شعر کبود را آنجا منتشر می‌کند و ترکیب «جیغ بنفش»سبب شهرت او می‌شود وبسیاری تا سال‌ها برای به سخره گرفتن شعر نو و شعرهای نامتعارف همچنان این تعبیر را به کار می‌برند. مگر «جیغ بنفش»چه فرقی با«عقل سرخ» سهروردی دارد و چگونه می‌شود یک ترکیب در ادبیات فارسی نشان خردمندی و نبوغ است و ترکیبی دیگر که به همان الگو ساخته شده اسباب تمسخر و استهزا؟» ( ویکی ادبیات)

سه شعر هوشنگ ایرانی را از ادبستان فارسی انتخاب کردیم تا با حال و هوای این شاعر بیشتر آشنا شویم:

اگر روزي آن غار فرو ريزد
به کجا پناه خواهند برد؟
به کجا پناه خواهند برد؟
اين مردمکهاي خون آلود
تارهاي حياتشان را بر کدام گور،گوشه خواهند بست؟
آرام باش شطِ دور دست
آرام باش.
تو هنوز چشمان بي حرکت و مضطربِ آن ماهي کوچک را
از دست نداده اي
انبانت را باز کن
ببين
آنها هنوز نگران اند
آرام باش شطِ دور دست
هنوز خروشِ ناخن هايي که دنيا را مي خراشند
وآن آتشي را که در تو باد جستجو مي کنند
خاموش شده است
آن آتشِ سياه خواهد آمد
و ني هاي لرزان را خواهد خرد کرد
خواهد کوبيد
خواهد نابود کرد
آرام باش . . . بلند ترين موج
آرام باش در آن هنگام
که تو دستِ نابود کننده ات را پايين آوردي
اين تخته پاره هاي نقاب پوش عريان خواهند شد
و چه چشمانِ گستاخي
که ازشرم فرو خواهند ريخت .
آرام باش . . . طوفانِ نا آشنا
اين غبارها پَستي خواهند گرفت
اين برج هاي عاج به گردابها خواهند رسيد
رقصِ خشم انگيزِ برگ هاي خشک خواهد ايستاد
و پاهاي عظيمِ آن سايه ي نزديک شده
که در خود خورشيد ها پنهان دارد…
کوره ي منتظر
زيرِ اين آرامشِ شِکننده
پتک هاي عصيان را سنگين تر کن
و چشمِ شعله ورت را
آن چشمي که پَستي ها و رياها را فاش خواهد ساخت

شعر دوم:

آنگاه که کلام گفته شد
و راه به انتها رسید
و دندانهای پوسیده فرو ریختند
من برخواهم خاست و نوای گمشده ام را جستجو خواهم کرد
آنگاه که ابدیت بر لحظه ها پیشی گرفت
و سومین فرمانروایی آغاز کرد
و شب فرا رسید
من بار خواهم یافت و راز را آشکار خواهم کرد
آنگاه که رفتارها زدوده شد
و مرزها نیستی پذیرفت
و پوشش ها بیهوده گردید
من حریم را خواهم شکست و درها را خواهم گشود.

شعرسوم:

حیات مرا مرداب های بی پایان فراگرفته است
و شکنجه ی ریاها و پستی ها از هیچ سو مرا ارام نمی گذارد
صحرای جستجو را اقیانوس های سراب فرو برده است
و اشک های تمساح تهی ها پله ها را یک به یک سرنگون می سازد
اما، با این همه، ایستادگی خواهم کرد
و ان هنگام عظیم را انتظار خواهک کشید.
ای سرود تنهایان
ای رنج رهاننده
با تو ایستاده ام و با تو فرو خواهم افتاد
بگذار سنگینی کوهها هرگز مرا رها نکند
بگذار جادوی ابوالهل ناگشوده ماند
و عصیان انتیگون در دخمه ها نابودی پذیرد

-----------------------------------------------------------------------------------------------

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: