یک انسان اینجاست | یکتاپرس
اختصاصی یکتا: ترجمه و تحلیلی از  شعر و سبک نوشتاری بکتی، یون فوسه/ سعید جهانپولاد
گفتاری درباره یون فوسه، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس  اهل نروژ و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۳
کد خبر: ۱۴۲۱۳۳
۱۴:۲۸ - ۱۶ مهر ۱۴۰۲

یک انسان اینجاست
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک انسان اینجاست      یون فوسه، ستایشگر استقامت انسان در برابر پوچی

 شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس ِنروژی برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۳                

ترجمه و تالیف ؛ دکتر سعیدجهانپولاد

یون فوسه، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس  اهل نروژ و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۳ است. فوسه از مهم‌ترین نویسندگان نروژ و همچنین از مطرح‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان به‌شمار می‌رود. آثارش ادامه‌دهنده سنت نمایشی است که توسط هنریک ایبسن در قرن نوزدهم در نروژ ایجاد شد. آثار نمایشی یون فوسه به زبان فارسی توسط محمد حامد ترجمه شده است.
رمان نروژیI is Another،تحت نام من دیگری هستم ازیون فوسه به تعبیر دنی گارولی منتقد سرشناس آثارش   که می گوید: ساموئل بکت در رمانی نروژی درباره استقامت انسان نقش به سزایی  داشته است در آثار فوسه ، مضامین مورد روایت، حاوی خودآگاهی بکتی است.
فوسه در تلاش های ناشیانه ما برای ایجاد روابط ارزش قائل است. «من دیگری هستم» اثری مبهم، با سبک نگارشی بکتی است. بدون نقطه گذاری و عمیقا شاعرانه، سبک نگارش روان و تکراری و چنانکه در سیلان ذهن روایی و شخصیت ها، گویا مخاطب را هیپنوتیزم می کند و او ما را به دنیایی می کشاند که در آن هویت ها مبهم هستند و مردگان با زنده ها ارتباط برقرار می کنند.
فوسه نیز همچون بکت به نارسایی زبان در مبارزه برای  ایجاد ارتباط صمیمانه  می اندیشد.  بکت نیز باور داشت که همه ابزارها وحرف های کلمات ما حقه هایی برای سر پوش گذاشتن بر پوچی وجود هستند. یکی از مترجمان انگلیسی آثارش، دامیون سرلز معتقد است: آثار فوسه نوعی مکمل وجودی هستند و اغلب بر زندگی درونی شخصیت‌های نسبتاً منزوی تمرکز دارند. جملات پرپیچ و خم رایج  در آنها  و نسبتش با شخصیت های به حاشیه رانده شده ، یادآور آثار ساموئل بکت هستند . آثار فوسه جنبه های دینی و کاتولیکی مسیحیت را عمیقا در زندگی شخصیت ها بازتاب می دهد و مرزهای درونی، ذهنی، حسی و عاطفی و بدنی آنان را به چالش می گیرد .فوسه در گفتگویی در نشریه نیویورکر  درباره خلق  و نوشتن آثارش می گوید:«وقتی خوب می‌نویسم، این احساس کاملاً واضح و مشخص را دارم که آنچه  دارم می‌نویسم قبلا نوشته شده است.»
جایی در آنجاست. فقط باید قبل از ناپدید شدنش آنرا جایی یادداشت کنم.به باور خودش و حتا منتقدین، فوسه که دهه ها را صرف تولید  آثاری شگفت و قابل احترام کرده است . هنوز  نمی داند که این آثار از کجا آمده است .نگارنده در مجموعه از اشعارش که به انگلیسی ترجمه شده، شعری را یافتم که به شدت به آنچه سبک فردی و جهان فکری این نویسنده نروژی را منعکس می کند. نزدیک است. در این شعر  لحظه آفرینش اثری  نوشتاری  در جهان متن به مثابه  خلقت انسان در متن آفرینش توسط خدا از نگاه مسیحیت و مذهب کاتولیکی همخوانی دارد. زبان نابیانگر فوسه، تفکرات و حس‌های فراموش شده  و به پوچی رسیده را یادآوری می نماید. اندیشه و کلمات بر صفحه می آیند و از معانی خود تهی می شوند. نابیانگری این شعر یادآور آثار مهم ساموئل بکت  و حتا شعر مشهور بکت است.  پر بیراه نیست اگر آثار فوسه را همچون ساموئل بکت،ستایشگر استقامت انسان در برابر پوچی بدانیم .حال با ترجمه ایی از  این شعر، این مقال کوتاه را به پایان می برم.

یک انسان اینجاست 

یک انسان اینجاست
و سپس غیب می شود
در درون خود
همراه با باد ناپیدایی که می وزد
و  ملاقات می کند با تکانه های صخره
و در می آید به شکل معنا
در  وحدتی همیشه تازه
در سکوت محض 
از آنچه هست و آنچه نیست

جایی که باد
باد می گردد
جایی که معنا
معنا می یابد
در حرکتی بی اختیار
از همه آن چیزهایی که بوده است
و به یکباره  است
از یک منشأ
جایی که صدا، معنا را با خود می برد
پیش از آنکه کلمه خودش را  بشکند و تقسیم کند
و دیگر از آن پس
هیچگاه ما را ترک نخواهد
اما
آن در تمام گذشته و در تمام  آینده  جاری است
و آشکار است 
در چیزی که نیست
چیزی در مرز محو شدن
میان آنچه بوده
و آنچه خواهد شد
آن نامتناهی و بدون فاصله  است
در همان حرکت پاک و
محو می شود 
و آنجا می ماند
در حالی که ناپدید می گردد
روشن می گردد
تاریکی اش
در حالی که سخن می گوید
از سکوتش
هیچ جا نیست
همه جا هست
نزدیک است
دور است
و جسم و روح
به هم می آمیزند
و یکی می شوند
و کوچک است
تا اندازه ایی بزرگ
بسان هر چیزی که هست
به کوچکی هیچ چیز
و همه حکمت در آنجا است
و هیچ نمی داند در درون خود
جایی که هیچ چیز تقسیم نمی شود
و همه چیز به یکباره
خودش می گردد
و هر چیز دیگری در آن 
تقسیم شده
که تقسیم نمی شود
در مرز بی پایان
طوری که اجازه دادم
ناپدید گردد 
در حضور آشکار
در حرکت ناپدیداری
حالا  بیا و
در روشنا قدم بزن
درجایی که درخت درخت است
جایی که صخره صخره است
جایی که باد باد است
و جایی که کلمات
در یک وحدت گنگ (نامفهوم) هستند
از همه چیزهایی که پیش از این بوده است
از هر چیزی که ناپدید می شود و همچنان باقی خواهد ماند
به شکل کلماتی  آشتی دهنده

--------------------------------------------------------------------------------

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: