سالروز درگذشت شاعر کوچه | یکتاپرس
به مناسبت سالروز در گذشت فریدون مشیری
فریدون مشیری: شعر را با عشق آغاز کردم. همه‌ی امیدم این است که با عشق نیز به پایان برم و آخرین برگ دفتر هستی‌ام، از عشق نشان داشته باشد
کد خبر: ۱۴۴۰۱۸
۱۳:۱۱ - ۰۳ آبان ۱۴۰۲

سالروز درگذشت شاعر کوچه

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ امروز سوم آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری شاعر شعرهای ساده و صمیمی است. شاعری که سال ها شعر کوچه اش زبانزد همگان بود:
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانه جانم
گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت

رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌های دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

فریدون مشیری (را به نام شاعر کوچه می‌شناسند) شاعر و روزنامه‌نگار معاصر، سی‌ام شهریور ماه 1305 در خیابان عین‌الدوله‌ی تهران متولد شد. تا هفت سالگی ساکن تهران بود و کلاس اول دبستان را در دبستان«ادب» سپری کرد و گویا در این مدرسه با سیاوش کسرایی هم‌کلاس بود. در سال 1313 به دلیل شغل پدر، به مشهد کوچ کردند و در 1320 مجدد به تهران بازگشتند

در بازگشت به تهران، دو سال در دارلفنون تحصیل کرد  و در سال پایانی به مدرسه‌ی «ادیب» رفت. سپس مدتی در مدرسه‌ی فنی وزارت پست و تلگراف بود تا در آزمون ورودی پذیرفته شود و بعد از آن در رشته‌ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از دو سال تحصیل، این رشته را رها کرد و روزنامه‌نگاری خواند.

« اولین شعری که گفتم، شعری بود به نام فردای ما. در آن زمان، شادروان جهانگیرتفضلی روزنامه ای داشت به نام "ایران ما". به‌جز دو سه مقاله‌ی سیاسی صفحه‌ی اول، بقیه‌ی هشت صفحه‌ی این روزنامه به مطالب ادبی اختصاص داشت و بیشتر ترجمه‌هایی بود از نویسندگان فرانسوی مانند ویکتور هوگو، لامارتین، آندره موروا و مانند آن‌ها. .... من هر هفته "ایران ما" را می‌خریدم و می‌خواندم. آن زمان شعر‌های دکتر محمد‌حسین شهریار (چون سال آخر طب بود او را دکتر می‌خواندند، البته بعدها پزشکی را رها کرد و فقط به شعر پرداخت) چاپ می‌شد و از او به عنوان "شاعر ملّی" یاد می‌کردند. از فریدون توللی مرتب شعر چاپ می‌شد، از مهدی حمیدی شیرازی و ابوالحسن ورزی و بعدها نادر نادرپور. خلاصه گروهی شاعر بودند که آثارشان در صفحات ادبی "ایران ما" چاپ می‌شد. من هم خیلی مشتاق بودم که طبع‌آزمایی کنم. شعر "فردای ما" را برای آن هفته‌نامه فرستادم که در جای خوب و مناسبی با حروف نسبتا درشت و به شکل زیبایی چاپ شد. هفته‌ی بعد در ستون خوانندگان، خطاب به من نوشته شد: «آقای فریدون مشیری شعری را که فرستاده بودید در شماره‌ی پیش، چاپ شد [و] در جمع هیأت تحریریه‌ی ایران ما با حسن قبول بسیار مواجه شد. خوش‌وقت می‌شویم اگر باز هم از شما شعر چاپ کنیم.» منِ شاگرد مدرسه، دیگر کلاهم رو هوا بود که به هر حال در آغاز کار شاعری، چنین قدمی برداشته بودم و این شروع مطلوبی برای من بود.»

در بزرگسالی،در کنار شغل اجباری در وزارت پست، با مجلاتی چون همکاری داشت. عمده‌ی فعالیت مطبوعاتی او مربوط به کار در مجله‌ی « روشنفکر » است. در سال 1332 مجید دوامی، مدیر مجله‌ی روشنفکر، از مشیری دعوت به همکاری کرد. یک صفحه از این مجله به شعر اختصاص داشت که مسئولیت آن به مشیری سپرده شد . او با تلاش و عشقی مداوم، به گسترش آن صفحه همت گماشت چنان‌که ظرف چند سال بخش قابل توجهی از صفحات روشنفکر به مطالب ادبی، فرهنگی، هنری و حتی موسیقی و سینما و تئاتر _زیر نظر مشیری_ اختصاص داده شد. بسیاری از شاعران نام‌آشنای معاصر مانندفروغ فرخزادو منوچهر آتشی نخستین اشعار شان را در این مجله منتشر کردند.؛ شعر مشهور « کوچه » که اغلب ایرانیان مشیری را با آن به خاطر می‌آورند نیز اولین بار در اردیبهشت 1339 در همین مجله چاپ و با استقبالی کم‌نظیر مواجه شد. مشیری به مناسب کار در روشنفکر با بزرگان بسیاری آشنا و همنشین شد؛ او با دهخدا، محمد معین، ابراهیم پورداوود و نیما یوشیج مصاحبه کرد. فعالیت او در این مجله تا سال 1351 ادامه داشت. در کنار این فعالیت‌ها، مشیری شعر را نیز ادامه داد و چندین دفتر شعر در سال‌های قبل و بعد از انقلاب منتشر کرد.

او همچنین توجه جدی و ویژه‌ای به موسیقی داشت و از سال 1350 تا 1357 در شورای موسیقی و شعر رادیو کار می‌کرد؛ همچنین بسیاری از اشعار او توسط خوانندگان بزرگ و طراز اول موسیقی ایرانی، نظیر استاد محمد رضا شجریان اجرا شد. مشیری با موسیقی کلاسیک ایرانی و فرنگی و ظرایف و جزئیات آن‌ها آشنایی کامل داشت و خود ساز ماندولین می‌نواخت. علاقه‌ی او به موسیقی فارغ از گرایش فردی و طبعِ ذاتی، ریشه در محیط خانوادگی و رفت‌وآمد او با بزرگان این هنر داشت. در سال‌هایی که ساکن مشهد بود، تابستان‌ها را در منزل دایی‌اش در تهران می‌گذراند.فضل‌الله بایگان که خود بازیگر تئاتر بود،با اشخاصی چون استاد صبا، مهر تاش و حسین تهرانی آمد‌وشد داشت و بدین سبب، مشیری از کودکی آنان را ملاقات کرده بود. سال‌ها بعد، منزل برادر زنش، جعفر اخوان،نیز محفلی بود با حضور همایون خرّم، مشکاتیان، محجوبی، بیژن ترقی و... . این علاقه و توجه او به موسیقی در اشعارش بروزی آشکار دارد.

فریدون مشیری در سال‌های پایانی عمرش درگیر بیماری سرطان و چندین بار برای درمان راهی آمریکا شد. در نهایت این بیماری بر مرد شاعر چیره شد و در سوم آبام ماه 1379 در بیمارستان «تهران کلینیک» قلب او را متوقف کرد. پیکر او ششم آبان، با حضور افرادی چون محمدرضا شجریان، فرهاد فخرالدینی، نصرت کریمی و ... در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

از او مجموعه شهرهایی چون : تشنه ی طوفان، گناه دریا، ابرو و کوچه، بهار را باور کن، از خاموشی،آه باران، دیار آشنایی، لحظه ها و همیشه، آواز پرنده ی غمگین و صبح تابناک به یادگار مانده است

انتهای پیام/

دبیرگروه فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: