گزاره معنا پذیر ! | یکتاپرس
مروری بر چشم انداز مجموعه شعر تنها برف می تواند سروده رویا روزبهانی
رویا روزبهانی به شیوه ای خاص،دردها و تلخی ها را ساده و شیرین و با رفتاری زنانه و مادرانه به خاطر می آورد و بیان می کند.
کد خبر: ۱۴۸۸
۱۵:۲۸ - ۱۸ آذر ۱۳۹۹

گزاره معنا پذیر !گروه فرهنگ و هنر - محمود معتقدی: بی گمان،خاستگاه و سرچشمه های دنیای شعر و حس شاعرانه،پیوسته در حوزه اندیشه و زبان وبهره گیری از فضاهای تخ ّیل و رویاهای آدمی است که همواره دیدن و شنیدن و بر بنیادتصویرهایی از درون زندگی و بسیاری از تجربه ها و دانستگی در پناه معماری کلمات،آشناییزدایی،برجسته سازی فرم،محتوا را دگرگونه تر از هنوز تا همیشه،به مخاطبان خود یادآور میگردد.و از این نظر،واقعیت های تازه تری را به میدان داوری های زیبایی شناسانه،نزدیکونزدیک تر می کند،چرا که دنیاهای«شعریت» و«ادبیت»هر کدام راهکارهایی هستند که درفصل مشترکی،نوعی«لذت هنری»را با کشف و شهود برای مخاطبان فراهم می کند.

به گزارش یکتا پرس، لذا،آنچه که در چشم انداز شعر امروز،به ویژه شعر زنان شاعر،اتفاق می افتد همانا،جستجو در رسیدن به موقعیت شاعرانگی در مثلث«شعر»،«شاعر»،«مخاطب»،بازتاب حس آمیزی عاطفی و صید واژه ها در بافت شکلی از درونمایه فرم،محتوا در هدایت یکدیگرند.

در این میانه،ضربآهنگ و توالی و ریتم سطرها و بندها،به جوششی ابهام آمیز،دراکسپرسیون(تعبیرگرایی)خاصی از ادراک شعری خود را به نمایش می گذارد.دراین رهگذر خالقیت شاعرانه و بازآفرینی مناسبات فرهنگی و اجتماعی از یک سو و خودبنیادی شاعرانگی،محوریت متن رابه سوژه و زبان دیگر،در جهت دیگر فرامی خواند.ودر نهایت این زمینه«تاویل متن»را به روایت های مختلف فراهم می کند.

نکته اساسی دیگر در قلمروهای شعری این است که اتفاق های ساده و گاه پیچیده،جریان های شعری را به بهره گیری از دیگر هنرها،همچون موسیقی،سینما و هنرهای تجسمی می کشاند.در این جایگاه شاعر،فضاهای فراهم در یافته های شعریش را به حوزه تجربه های زبانی تازه می برد.

و اما در مجموعه"تنها برف می تواند" سروده رویا روزبهانی،با توجه به یادآوری های فوق می توان در یک پازل بلند شعری، به نقطه هایی از درون وقایع و تجربه های زیستی در یافته های شاعردست یافت.

از این منظر تالش شاعر در باز کردن پنجره هایی برای دیدن و شنیدن،در برابر مخاطبان شعر امروز،به روشنی دیده می شود.«ساعت را به عقب برگردانیدآن قدر که به دریا برسیم تمام مرده ها را از تنه درختان بیرون بکشیم و از آن ها بپرسیم هیچ انسانی به اندازه یک ماهی خوشبخت بوده است؟» (بخشی از شعر)81ص ،81


در این روایت شعری،شاعر بازنگرشی مدرن از حضور طبیعت،اشیاء،از مرده ها و ماهی ها،پرسش های گوناگونی را به میان می کشد و آن پرسش بنیادی،طرح راز بزرگ خوشبختی است.از کجا می آید؟در کجای هستی انسان امروز ایستاده است؟


بی شک بسیاری از لحظه های این دفتر،مجموعه ای از معماری روایت های پنهان و آشکار،همچون حکایت روزهای آدمی ست.همچنین مظاهری از پوچی،شکست و گریز بر بسترنوعی رنج و شادی و صید تجربه های زبانی شاعرانه را به نمایش می گذارد.گویی که چشم اندازاغلب سروده های این مجموعه،از بن مایه های دوگانه بهره گرفته است.شادی و رنج،در فضاهای تاریک- روشن و گاه س ّیال و لغزنده، از کلّیتی خاص،از ذهن و زبانی زنانه،بازتاب می یابد که خود درمیدان حادثه های زندگی،با نوعی آرمان گرایی گره خورده است.شاعر سعی دارد،از اشیاء درون خانه و اطراف به گونه ای ساختمند و عاطفی یاد و استفاده کند.

«زمین روی شانه ام راه می رود باد موهایم را به دورترین نوازش ها برده است فنجان ها دروغ نمی گویند همین فنجان لبریز از هیچ که تنگ تر از همیشه انگشتم را می فشارد. پیراهنی بر زمین افتاد زن از پچ پچ کاشی ها گذشت و مهره های پشتش/چون مارماهی کوچکی(شعر82، ص)93برای فرورفتن در خاک تق ّال می کرد»


بی گمان،در سروده ها، از آغاز تا میانه و تا پایان متن،شاعر مدام از خطی به خط دیگر در حرکتاست و در این گزینه ها،نقش مایه های وی،در چشم اندازهای متفاوتی،رنج هستی را می شکافد و به نمایش می گذارد.شاعر همواره از حیات خلوت روزگار خود،مقوله های دشواری از زندگی و زن بودن را،به صحنه فرامی خواند و آنچه را روایت می کند در عین سادگی،از تاریک-روشن لحظه ها به بازتاب نگرشی شاعرانه نزدیک می شود.از یادها،پدیده ها و آرزوها به پرسش های تاریخی دست می یازد.در این رهگذر است که دفتری از رازها اینگونه ورق می خورد....«من پر از غارهای بی پایانم از وقتی آینه را در کشوی میز مخفی کرده ام موهایم سیاه تر می شود چتری از سیاهی روی تنم می چکد لکه ای شده ام که با منخطی از تاریکی دور زمین می کشند» (شعر88، ص)88


رویا روزبهانی به شیوه ای خاص،دردها و تلخی ها را ساده و شیرین و با رفتاری زنانه و مادرانه به خاطر می آورد و بیان می کند.او سعی دارد،همواره با ایجاد فضای مخ یل،از رنج ها و دغدغهها،از فراق ها،از خانه تا کوچه،تا خیابان و از طبیعت حکایت خود را بسراید.

گزاره معنا پذیر !

«سال ها بین ما فاصله است برای همین صدایم را نمی شنوی نامت را می گویم در صدایم دشت های کلزا می روید تو آهسته تر از ابرها به سمتم می آیی و هزار زنگوله از دره های کبود می گذرد همین فکر طعم بهار دارد در دهانم و از چشم هام شکوفه های ریز بادام می ریزد» (بخشی از شعر93، ص)22

شاعر در روایت ها و تصویرهایش،همیشه با مخاطبی گمشده در گفتگوست و سطح وقایع به شکلزنده ای در وی در گذر است.از من خود،تا خو د آن دیگری،به خبرها و دردهایی اشاره می کندکه در هر گذرگاهش،صدای آن ها شنیده می شود.بی شک "تنها برف می تواند" از درونمعناهای تازه ای را به مخاطب یادآور می گردد.از جایگاه زن بودن این گونه به تمثیل سخن میگوید

«مادیانی حامله امپا می کوبم بر زمین و درد را در شیارهای کهنه زمین می ریزم» (شعر 23 ،ص)73و یا در این سروده،از نقش انسان هایی که دل به سکوت سپرده اند می گوید و نگاه انتقادی به مسایل اجتماعی آن ها دارد.«درخت ممنوعه دروغی مقدس بود

برای بارور کردن زمین از اینجا تا آن طرف شهرها تا انتهای تمام پل هاکسی که سکوت می کند دروغ گفته است

ما تمام عمر نگاه کردیم»... (شعر 28،ص)71 در "تنها برف می تواند" در قلمرو نشانه شناسی، هر یک از حادثه ها معناپذیری خاص خودشان را در پی دارند.

«از انگشتم چکیدیروی درخت هاکوچه ها روی پوست زخمی این فص حاال همه شهر شبیه تو مرا دوست دارند" (شعر 28،ص)73


شاعر از عناصر اطراف برای بازاندیشی نسبت به عرصه های بودن و نبودن،از هیاهوی آرزوهایاز دست رفته،همچون استعاره ای سیال -به گونه ای دور و نزدیک- از درگیری آدم ها در پیوند خاستگاه زندگی درونی،از اشیاء و رفتارهای عملگرایانه،شکل هایی از رابطه ها را در خود برپا می کند.

«ما زندگی را در انبار ها ذخیره کردیم و دست های خاکی مان را با آب شستیم می خواستیم مرگ را با دیوارهای بلند محاصره کنیم می خواستین دهان گرسنه زمین را ببندیم.دنیای زیر کاشی ها سیاه است و مورچه هر فاصله کمی با نیستی دارند» (شعر 88،ص)83


گفتنی است شاعر در این مجموعه با روایت پرسشگرانه و هستی شناسانه در پازل چندوجهی بزرگ هستی،با افت و خیزهای خود گریبان مخاطب را می گیرد.به راستی چرا و چگونه همه رشته ها به ناگاه پنبه می شود؟ او از اردوگاه مرگ و صدای گلوله در مغز می گوید «دستت نامه ای گرم است که به اردوگاه مرگ می فرستند در آن اتاق بزرگ که آدم ها به کوهی از لباس های مرده تبدیل می شدند وصدای چند گلوله می توانست شکاف بین مرگ و زندگی را پر کند از دریچه به بیرون نگاه می کرد به کوبیدن چکمه ها بر زمین»... (بخشی از شعر 83،ص )28


شاعر در روایت های شعری،اغلب به اشاره سخن می گوید.از هیچ کس،هیچ جا و مکان حرف نمیزند و در عین سادگی،سخنش با عدم قطعیت گره می خورد و به عبارتی نشان می دهد که سواالت بسیارند اما قصد پاسخی با خود ندارد.آنچه در این اثر به شکل موضوع می توان مطرح کرد مقوله هایی از جنس زندگی،عشق،مرگ،پوچی،شکست،جنگ،تداعی،خودشناسی،فروپاشی،تقابل،جدایی،بیگانگی،دروغ،انفعال،خواب،نمادگرایی،فاصله هاو... است که همه و همه از دل"تنها برف می تواند"بیرون آمده و دیده می شوند.

اما در گذرگاه دلدادگی و شادی کوچک هم می توان به جهان ،عاشقانه نزدیک شد «بوسه کدام نسیم بر شاخه ات نشسته که اینطور به موهایت شکوفه می بندی ارغوان کوچک من؟» (شعر 97، ص)78


آنچه در چشم انداز این مجموعه دیده می شود،رفتاری سهل و ممتنع در واژه ها و سطرها،در هاله ای از گفتن ها و نگفتن ها،گفتمانی چند الیه را نشان می دهد.چیزی شبیه فضاهای س ّیال پسامدرن و فراواقعی.

اما نکته پایانی در زمینه ویژگی های شکلی و محتوایی"تنها برف می تواند:"


می توان گفت رویا روزبهانی در نخستین مجموعه شعری اش با ذهن و زبانی به هنگام و با هم نشینی واژه ها و دریافت های واقعی از درون و بیرون زندگی،روایت های خوش ساختی را به حوزه شعر نزدیک کرده است".تنها برف می تواند" یک عنوان استعاری دارای دو وجه درونی و بیرونی است و همین دریافت شاعرانه ،مفهوم تازه تری را به میان می کشاند.شاعر سعی دارد جنبه های نهان و آشکار برف رامعناهای تازه تری ببخشد و واقعیت های بهنگامی را به مخاطب یادآور می گردد.


«مادرم میگوید: باید آن قدر بزرگ شوی که چیزی به دنیا بیاوری کوه خودش را به گلوله بسته است و هر غار دردی ست که در تاریکی بزرگ می شود» (شعر 89، ص)93


حرف هایی از این دست،همه همه از درون زندگی و از زبان شاعرانه فردی گفته می شود که در میان حادثه ها به پا ایستاده است و با حس و زبانی دو الیه در برابر آینه ایستاده و خودش را ابراز می کند "تنها برف می تواند" در قلمرو شعر امروز،از متن های درخشان و دارای زیر ساخت های شاعرانه قوی است.به لحاظ محتوایی دارای نگرش و بیان روایی و استعاری خاصی است و تا حدی زبان انتقاد و اعتراض و حتی پوچی را نیز بر دوش می کشد.این مجموعه بی گمان در چشم انداز شعر زنان امروز،یک اتفاق ماندگار خواهد بود.یک اثر شاعرانه و محل داوری.


با آرزوی موفقیت برای این شاعر جوان،در انتظار آثار جدی دیگری از رویا روزبهانی خواهیم بود.

برچسب ها: شاعر

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: