به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، نوشتههایی از طرف یک مادر مستاصل برای دختر نوجوانش، در حالی که دیگر نمیداند برای بهبود رابطه با او چه باید بکند؟
این نامه یکی از پرخوانندههای سایت گاردین بوده است شاید، چون متلاطم شدن رابطه با فرزندان نوجوان تجربهای همگانی است.
دختر عزیزم، گفتی که از من متنفری و آن را با نهایت تلخی که از توان یک دختر ۱۳ ساله برمیآید، بیان کردی.
چشمهایت را بستی و تمام نفرتی را که در اعماق وجودت میشناختی تقدیم من کردی.
آن را به سمتم پرت کردی، به صورتم کوبیدی، فریادش زدی و با هقهق بیانش کردی.
هر جملهای که به تو گفتم موشکافی شد، تحریف شد، عوض شد و در نهایت به بدترین شکل ممکن تعبیر شد.
همه تلاشها برای تماس با تو، حرکت به طرف تو، در آغوش کشیدنت، بوسیدن، نوازش کردن، همه و همه را پس زدی.
تو خودت را کنار کشیدی و از من فرار کردی. تو از صحبت با من اجتناب و همزمان من را متهم میکنی که تو را درک نمیکنم.
بله، من خیلی کم میدانم؛ اما میخواهم بیشتر بدانم. من مرتکب خطا میشوم، اما همه تلاشم را برای تصحیح آن میکنم، آخر از آن جا که تو تنها فرزند نوجوان من هستی، من به عنوان مادر یک نوجوان بسیار کم تجربهام.
این روزها برای اولین بار در عمرم احساس میکنم که نمیدانم در حال انجام چه کاری هستم؛ تنها تقلا میکنم.
در این مدت ساعات و روزهایی بوده که دوست نداشتم هیچ کاری با تو داشته باشم، بس که رفتار تو زشت و آزاردهنده بود.
من این شخصی را که چنین تند و بیمحابا آزار میدهد نمیشناسم، کسی که انگار تصور میکند کلمات هیچ اثری به جا نمیگذارند.
شاید هم، چون به خوبی میدانی کلمات چه تاثیری دارند، اینطور صحبت میکنی. هرچند واقعا نمیدانم چرا تو تا این حد در پی آزار دادن من هستی.
من طی سه سال گذشته، در طول سختترین سالها از تو حمایت کردهام و حالا تو این طور ...
این روزها به خودم میگویم این عشق است که عمیقتر از جراحتها و آسیبها باقی میماند.
این عشق است که واقعیت دارد و برای همین وقتی تو خوابی، بیصدا وارد اتاقت میشوم و به صورت بیعیب و نقص تو خیره میشوم، صورتی که بالاخره آرامش پیدا کرده
بعد آرام موهای تو را به شکلی که بیدار نشوی، نوازش میکنم تا بتوانم توان و عزم دوباره تکرار کردن این مسیر برای فردا را پیدا کنم.
از آن جایی که من از تو دست نمیکشم، من باز هم به تو عشق، حمایت، آغوش و زمان خواهم داد؛ هر روز و هر روز.
انتهای پیام/