یادداشت/ مائده شیرپور
یک فایل صوتی از وزیر خارجه کشورمان پخش شد که قدرت تخریب آن شاید از هزاران بمب اتم بیشتر باشد، فایلی که همه خرابکاریها و اقدامات تروریستی دشمن را در مقابلش هیچ میکند، چراکه تصویر واقعی مردی را به مردم نشان میدهد که در خوشبیناتهترین حالت باید بپذیریم که هیچگاه با مردمش صادق نبوده است.
ابعاد و تبعات این اتفاق به حدی بزرگ است که شاید ساعتها بتوان درباره آن تحلیل نوشت، تحلیل محتوایی یا تحلیل شکلی، اما نکته مهم همه این تحلیلها ماهی بزرگی است که اپوزیسیون خارجنشین صید میکند. برای او مهم نیست چند درصد توفیق کسب کرده چرا که همین که توانسته درصدی را ناامید کند، کفایت میکند. چند پرده از تحلیلهایی که میشود به ابعاد این ماجرا پرداخت را با هم مرور میکنیم:
اولین نکتهای که باید از انتشار این مصاحبه توسط تلویزیون وهابی - انگلیسی – سعودی؛ ایران اینترنشنال استخراج کرد، این نکته است که نفوذیها در کمین هستند. وقتی یک فایل گفتوگوی وزیر خارجه و خبرنگاری که در نزدیکترین نقطه به دولت قرار دارد سر از شبکه بیگانه در میآورد چرا نباید به افشای اطلاعات مهتر و حتی محرمانه مشکوک شد، اگر باور کنیم که نفوذیها دسترسی خوبی به اسناد و مدارک با طبقهبندی مشخص دارند، دیگر پذیرفتن جاسوس در تیم مذاکره یا حتی داشتن اطلاعات خاص و مهم توسط دشمنان عجیب به نظر نمیرسد و یکبار دیگر میرسیم به جایی که روز اعدام روحالله زم گفتیم، به جز او که قطعا برهمزننده امنیت کشور بود باید رابطین و نفوذیهایش در سازمانهای مختلف کشف شوند.
لازم به یادآوری است که این چندمینبار است که فایلهای صوتی و تصویری مسئولان مملکتی سر از رسانههای بیگانه در میآورد، مانند فایل مصاحبه عمادالدین باقی با مرحوم منتظری که شب فوتش به طرز مشکوکی از بی.بی.سی پخش شد و گفته شد فایل از دفتر این شخص برداشته شده است!!!
پس اصلاحات به جای مقاومت در برابر ساخت گاندوها و یا تذکراتی درباره تحرکات مشکوک اطرافیانشان اگر نمیخواهد همکار نفوذیها باشد باید هوشیارانهتر و بدون تعصب یکبار خود را پالایش کند تا نقاب از چهره دشمنانی در لباس دوست که اطرافشان را گرفتهاند بیفتد. هر چند که تا همین الان هم کم نیستند مردمی که اعتمادشان را به این طیف بابت گافهای عجیب و غریبشان از دست دادهاند و این برای انقلاب که ملجا تفکرات و نظرات متفاوت و در چارچوب فرهنگ انقلابی است، اصلا خوشآیند نیست. انقلابیهای واقعی از ناامیدی مردم نسبت به مسئولانشان خوشحال نمیشوند.
دومین برداشت از این اتفاق، صحبتهای عجیب و غریب آقای ظریف در این مصاحبه است، ظریف را تا پیش از این فردی انقلابی، دوستار مردم و راه مقاومت میشناختیم، ظریف را به چشم مردی میدیدیم که بیوقفه کار میکند تا مردم در رفاه بیشتری باشند، هر چند گاهی کارهایش را نمیپسندیدیم و مسیرش را به نگاهی که در آن پرورش یافته گره زده و نقد میکردیم اما در همراه بودن او با انقلاب شکی نداشتیم و ته انتقادمان به مدل نگاه او و طرز تفکرش بر میگشت که شاید گاهی سلیقهای میشد اما... .
اما صحبتهای ظریف هر قدر تقطیع شده و هر قدر ناقص وقتی شنیده میشود چهره دیگری از او را برایمان نمایان میکند. چهرهای که انگار هشت سال در پس نقاب بوده و برایمان نقش بازی کرده و صادق نبوده است! چهرهای که اصولگرا و اصلاحطلب را با هم متحیر میکند از نقدهایی که هیچگاه بیان نشد و تفاوت نگاه ریشهای او را به بنیانهای انقلاب نشان میدهد. آیا میتوان باور کرد این ظریف است که میگوید از ندانستن سفر بشار اسد ناراحت است و استعفایش به دلیل اقدامات حاج قاسم شهید در این دعوت بود! یا آن یکی که توئیت میزند به دلیل دلجویی حاج قاسم استعفایش را پس گرفته؟! بین دوراهی میمانیم که ظریف با حرفهای عجیب و غریب و یکطرفه خود میخواسته چه چیزی را در تاریخ شفاهی کشور برای آیندگان به یادگار بگذارد؟! قصد او از اینکه خود را بیاطلاعترین فرد حتی درباره پروازهای یک شرکت هوایی به سوریه و یا هدف قرار دادن مواضع تروریستها و یا دعوت از دیپلماتها و مذاکره با آنها نشان میدهد، چیست؟! چرا در مصاحبهاش از اعتماد به کری در مذاکره با عربستان و سادهلوحی در پذیرفتن صحبتهای کری در آتشبس یمن و وعده عادلالجبیر میگوید و فکر میکند با این اظهارات آیندگان او را مردتر از قاسم سلیمانی میدانند؟! اصلا چرا باید اویی که آنقدر به قول خودش کنار بوده و هیچ نمیداند، بر سر کار بماند و دائما با همتای امریکاییاش قدم بزند، صحبت کند و اطلاعات بگیرد. اصلا چرا صحبتهای طرف امریکایی را راحتتر باور میکند. از همه بخشهای مصاحبه ظریف میتوانیم به این نکته مهم پی ببریم که او یک دیپلمات است. یک دیپلمات واقعی که البته به اقرار خودش برای وزارت خارجه امریکا هم کار کرده و نامههای امریکا به سوئیس را در زمانی مینوشته!
اما شاید مخوفترین و بدبینانهترین اتفاق در راه باشد، ترساندن ظریف و باجگیری از او برای منتشر نکردن باقی حرفهایش! حالا که در مذاکرات وین هستیم حالا که جسته و گریخته خبر میرسد با سعودیها حرف میزنیم. حالا که همه اطرافیان ظریف از جمله سخنگوی وزارت خارجه از وجود فایل مصاحبهای هفت ساعته خبر میدهند و این سه ساعت را تقطیع شده میدانند، اما همه هفت ساعت را برایمان بارگزاری نمیکنند! چرا نباید به این فکر کنیم که یک باجگیری عظیم در راه است و ظریف با انتشار بخشی از هویت دیپلماتیکش مورد تهدید قرار گرفته تا در مذاکرات وین و با سعودیها باج دهد که باقی حرفهایش که شاید صریحتر بیان شده است محفوظ بماند!!
اصلا آیا لیلاز در مصاحبه با ظریف درباره رژیم صهیونیستی سوالی پرسیده است؟! آیا درباره رازهای مگوی فاجعه منا و حمله به سفارت عربستان چیزی گفته؟! آیا او درباره مقدار واقعی پولهای آزاد شده در معاهده برجام و تبادل جاسوسهایی نظیر جیسون رضائیان حرفی زده و هزاران سوالی که میتواند پاسخ ظریف به آنها کار را برای او وخیمتر کند... . اصلا چرا شبکه وهابی - انگلیسی - سعودی باید به فایل دسترسی داشته باشد و با چه هدفی این کار را کرده، آیا هدف او تحتالشاع قرار دادن انتخابات و دلسردی مردم است یا گرفتن باجی عظیم به مانند باجی که پیش از این پادشاهان بیکفایت قاجار میدادند؟! لطفا هوشیار باشید و باجگیرها را بگیرید.
اما یک نوع دیگر هم میتوان تحلیل کرد، اصلا ظریف شاید یک آزمایش و یک امتحان است برای اپوزیسیونها که ببینند اگر کسی اینطور صریح به مواضع کشور حمله کند چه مقدار پشتیبان دارد و چند درصد مردم حاضر هستند از او حمایت کنند و احیانا در انتخابات به او رای دهند! وگرنه چرا این افشاگری اکنون و در آستانه انتخابات صورت گرفته است و پیش از این یا قبل از این رخ نداده است؟!
اما... چه این حرکت دشمن حربهای برای دلسرد کردن انقلابیون از مسئولان باشد و چه آزمایشی برای میزان رای اپوزیسیون و یا باجگیری، باید تکتک اهداف دشمن در انتشار این فایل بررسی و راههای بهرهبرداری از آن بسته شود. در عین حال حتما نیروهای خدوم انقلابی آتش به اختیار باید راههای نفوذ و راههایی که دشمن میتواند به راحتی به اطلاعات محرمانه دست یابد را بررسی و نفوذیها را رسوا کنند.
این رسوایی هلهله ندارد، دوقطبی موافق و مخالف ندارد، باید فکر داشته باشد و اندیشه، تا تکرار نشود. در نهایت اما میماند ظریف و وجدانش و حقوقی که هشت سال گرفته و به قول خودش کارهای نبوده! شاید ظریف با ادای احترام به شهدای مقاومت در همین روزهایی که صحبت او درباره حاج قاسم دل خیلی از انقلابیون واقعی را به درد آورده بتواند کمی از درد مردم کم کند و او را در ادامه مسیر برای تمدید مهلت دیپلمات بودنش یاری دهد اما قطعا این اقدام عاجل او بیشتر از قبل مورد تعجب و سوال قرار گرفته و بر ابهامات رفتارهای دوگانه دیپلماتیک وزیر خارجه میافزاید. شاید تنها راه ظریف انتشار فایل کامل گفتوگو باشد تا یکبار هم که شده دیپلمات بودن را کنار بگذارد و با مردم صادق باشد. کاش ظریف یکبار دیگر صحبتهایی که رهبر معظم انقلاب در 19 بهمنماه سال ۱۳۹۱ و در جمع فرماندهان نیروی هوایی بیان کردند را عمیقا بخواند، که گفتند: «من دیپلمات نیستم، انقلابیام. به همین علت صریح، صادقانه و قاطعانه حرف میزنم.» شاید لازم باشد ظریف و افرادی با تفکرات او با خود بیاندیشند و تصمیم بگیرند و تکلیفشان را مشخص کنند که میخواهند دیپلمات باشند یا انقلابی؟!
انتهای پیام/