گروه فرهنگ و هنر یکتا پرس؛ عباس کریمی عباسی از شاعران و روزنامه نگاران نام آشنای معاصر است . که در کارنامه او چند مجموعه شعر و سردبیری مجله و روزنامه و منتقد سینمایی به ثبت رسیده است. این گفتگو در رابطه با ترجمه داستان های جنایی است که کریمی و گروه ایشان بنام گروه مترجمان برگردان با تلاشی تحسین برانگیز در حال انجام آن هستند.
شما با یک دنیا تجربه در حوزه شعر و روزنامه نگاری، چه شد که به ترجمه روی آوردید ؟
به دلیل عطش خواندن از کودکی و آشنایی با مجلات کمیک استریپ به آموختن الفبای زبان انگلیسی قبل از دبستان روی آوردم و فقدان ترجمههای موردنظر انگیزه مضاعفی برای فراگیری این زبان و ترجمه برخی کتابهای ادبی برای خودم شد. تحصیل و بعدها روی آوردن به شغل روزنامهنگاری فرصتی برای کار ترجمه به صورت جدی باقی نگذاشت اما پس از کسب تجربیاتی در زمینه شعر و داستان و چاپ چند مجموعه و رمان دست به ترجمههای ادبی و پژوهشی زدم که البته در چند سال اخیر سرعت و جدیت بیشتری گرفت. یک دلیل دیگر انتشار ترجمههای نامناسب و گاه اشتباه از آثار ادبی موردعلاقهام بود که به من انگیزه ترجمه مناسب آنها را داد.
از ترجمه مناسب حرف زدید، و با این حرف سئوالی در ذهن نقش می بنند، ریشه ترجمه های نامناسب و ضعیف در چیست؟
اصل قضیه به ناشران برمیگردد که به دلایلی چون کاهش هزینهها یا تعجیل در ترجمه برای انتشار زودتر نسبت به ناشران دیگر سراغ افرادی میروند که صرف ثبتنامشان به عنوان مترجم برایشان مهم است و گاهی جای دریافت حقالزحمه، حقالنشر هم به ناشر پرداخت میکنند! دلایلی دیگری هم چون ناآگاهی ناشر و نداشتن شناخت حرفهای نسبت به ماهیت نشر، نبود ویراستار در برخی نشرها، ترجمههای ماشینی و استفاده از چندین شبهمترجم برای تسریع در کار وجود دارد. در کل مقصر اصلی در این زمینه ناشرانند.
نام شما به عنوان دبیر مجموعههای چندین نشر به چشم میخورد. این موضوع باعث نمیشود علاقه شخصی شما نسبت به سلیقه ادبیای که دارید باعث موازیکاری و ترجمههای مشابه شود؟
خیر. این اتفاق وقتی میافتد که دبیر مجموعه پروژهای را تکهتکه کرده و در چند نشر ارائه دهد. برای جلوگیری از این اتفاق برای هر نشر یک پروژه تعریف کردم که تفاوت ماهوی بسیاری با پروژههای دیگر دارد. ازآنجاکه علاقه و مطالعه زیادی در خصوص ادبیات جنایی و معمایی دارم برای یک نشر سری کارهای جنایی معمایی کلاسیک را از بین بهترین آثار منتشر نشده در این زمینه انتخاب کردم و برای نشر دیگر سراغ تریلر کارآگاهی رفتم و همینطور در نشری دیگر کتابهای دوسویه را طراحی کردم که دو کتاب در یک کتاب است و علاوه بر حجم کم به دلیل داشتن یک جلد واحد و یک صفحهآرایی و ویراستاری و ... ارزانتر برای خواننده درمیآید. در حال حاضر هم یک پروژه بزرگ 50 جلدی از پنجاه نویسنده جهان که هر کدام از یک کشور انتخاب شدهاند طراحی شده که حدود چهار کتاب آن ترجمه شده و باقی آنها در مراحل مختلف قرار دارند. همه این آثار نوآر هستند و در گزینش و تهیه آنها شش ماه زمان گذاشتهام.
وضعیت کتابهای ترجمه را چگونه میبینید؟
مفهوم این سوال خیلی گسترده است و اجازه دهید در حد محدوده کاری خودم یعنی ادبیات داستانی به آن پاسخ دهم. در کل وضعیت کتاب بسیار خطرناک و در آستانه نابودی است چرا که با گران شدن اخیر کاغذ نشر تقریباً به حالت تعلیق درآمده و اگر کتابی که یک ماه پیش چاپ شده بخواهد همین امروز تجدید چاپ شود حداقل قیمتی سه برابر خواهد داشت که برای خواننده ایرانی تهیه آن در این شرایط نابسامان اقتصادی آمیخته با پاندمی کرونا غیرممکن است. ضمن اینکه کتابفروشیها هم تعطیلند و چرخه توزیع عملاً از کار افتاده است. بههرحال جدا از این مورد مهم که امیدوارم چارهای فوری برای آن اندیشیده شود، ادبیات داستانی ترجمه به ویژه در رده جنایی اقبال خوبی داشته که امیدوارم ادامه پیدا کند. البته متأسفانه انتشار برخی کتب نازل پلیسی کمارزش به ادبیات غنی جنایی ضربه زده و سطح سلیقه خوانندگان را در اختیار خود درآورده و تمام تلاش من و همکارانم این است که ادبیات حقیقی جنایی را به خوانندگان معرفی کنیم تا ضمن لذت بردن از ماجرا و سرگرمی لحظاتی را به اندیشیدن و فلسفه پنهان در این آثار که جستوجو و آگاهی اساس آن را تشکیل میدهد بنشینند.
یعنی داستان پلیسی یا داستان جنایی فرق دارد؟
بحث بر سر ماهیت آنهاست. داستان پلیسی زیرشاخه داستان جنایی است و مثل همه ژانرهای دیگر که کارهای بازاری و فاخر دارند این ژانر هم همین خصوصیت را دارد. مسئله اینجاست که قبل از انقلاب غیر از سری جنایی انتشارات جیبی اکثر کتابهای ترجمه شده در این زمینه بازاری و گاه تقلبی بودند و بعد از انقلاب هم ادبیات جنایی تابو بود تا همین ده سال پیش و مجوز داده نمیشد. پس ما یک ذائقه یا قضاوت نیمقرنی را درباره داستان جنایی با همان نام داستان پلیسی داریم که تغییر آن خیلی سخت است اما با عزمی جزم شده در این راه پا گذاشتیم و عقب نمیکشیم.
دقت کنید که برخی از بهترین آثار جنایی را نویسندگان بزرگی جون داستایوسکی، موآم، گرین، بالزاک، پو، کنان دویل، چسترتون و نظایر آنها نوشتهاند که بر قله ادبیات داستانی جهان قرار دارند و کسی نمیتواند منکر ارزشهای ادبی این آثار شود که اندیشه و سرگرمی توأمان را دارند.
شنیدهایم که گروهی را برای حمایت از مترجمان نوپا ایجاد کردهاید؟
گروه مترجمان برگردان را با هدف اعتلا و تصحیح فضای ترجمه ادبی تأسیس کردم و یکی از کارهای آن حمایت از مترجمان تازهکار است. در این گروه مترجمان حرفهای هم وجود دارند که مترجمان جوان را راهنمایی میکنند. ضمن اینکه گروه رابط بین ناشران و مترجمان میشود تا علاوه بر انتخاب آثار شاخص ادبی و نظارت بر ترجمهها، از حقوق مترجمان هم حمایت کند.
در حال حاضر بیش از 80 عضو داریم بدون اینکه ریالی از جایی دریافت کرده باشیم و برخی مترجمان ما که در خارج هستند به نوعی نمایندگی ما را در کشورهایی چون کانادا، استرالیا، آلمان، اسلوونی و ... بر عهده دارند.
در پایان اگر حرفی مانده بفرمایید.
روی سخنم با خوانندگان عزیز است که ضمن توجه به متن، ترجمههای خوبی را ابتیاع کنند که در شان آنها باشد و حتماً از خرید کتابهایی که با عنوان پنجاهدرصدی در خیابانها و توسط یک شبکه مافیایی به صورت غیرقانونی چاپ میشود و به ناشران و مؤلفان و مترجمان ضرر میرساند خودداری کنند. ضمن اینکه این کلاشان که در ظاهر در پوست برخی دستفروشان زحمتکش کتاب رفتهاند قیمت کتاب اصلی را که از روی آن چاپ کردهاند سی درصد بیشتر در پشت جلد چاپ میکنند و درواقع خریدار دارد با 15 تا 20 درصد تخفیف کتابی را میخرد که قانونی و شرعی نیست و پول آن به جیب سردسته این شبکه حرامخور میرود.
انتهای پیام/