به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، گاهی اوقات ترسها هستند که مانع پیشرفت انسان در مسیر موفقیت میشوند، امّا میتوان از همین ترسها به عنوان انرژی مضاعف برای رسیدن به اهداف استفاده کرد.
ترس یکی از چالش ها و موانع زندگی اغلب افراد است که آن ها را از موفقیت دور می کند و باعث به عقب افتادن آن ها می شود.
وقتی این سوال را در همایشها یا جلسات مشاورهای خود میپرسم، پاسخهای متداولی که میگیرم عبارتند از " کمبود بودجه ", " من تحصیلات ندارم ", " سابقه من " یا حتی " من از قدم بعدی مطمئن نیستم. " و در این میان، آن چه که من کشف کردم این است که اگرچه همه اینها ممکن است عواملی باشند که میتوانند بر موفقیت تاثیر بگذارند، امّا آنها عامل تعیین کننده یا اساسی نیستند.
ممکن است با خود بگویید " من نترس هستم" ,، امّا واقعیت این است که ترس در انسان ذاتی است و به نوعی برای حفاظت از ما در وجودمان است و به هر حال، مواردی هم وجود دارد که باید از آنها بترسیم. به طور مثال؛ بازی گلف در نور مستقیم به معنای واقعی کلمه، شنا با کوسه هاست، امّا درمورد موفقیت چطور؟ که در پاسخ باید گفت ما باید موفقیت را بپذیریم و از سرنگونی اهداف لذت ببریم و کارهای جدیدتر، بهتر و بزرگتری را درنظر بگیریم, امّا ترس تا حدی به عنوان یک مانع خطرناک محسوب میشود، زیرا ممکن است نتوانیم وجود آن را بپذیریم.
ترس باید شناخته و به درستی مدیریت شود، امّا گاهی ممکن است همین ترس لنگر بیندازد که به دنبال این موضوع ما میتوانیم بلاتکلیف شده و دچار تردید در خود شویم و از کنار زدن ترس خود دلهره پیدا کرده و به سادگی در انجام کارهای خود کوتاهی کنیم.
ترس ممکن است باعث شود ما روی یک مفهوم یا ایده عالی گیر کنیم یا این که ما را از استفاده از استعدادهای واقعی خود محدود کند.
اول، شما باید نقشی را که تفکر منفی در تغذیه ترس شما دارد، درک کنید و افکار منفی مانند " تو نمیتوانی " , " نباید " و ممکن است افکار دیگری از قبل وجود داشته باشند و قبل از این که بدانید، افکار منفی روی هم انباشته و به کوهی به ظاهر غیرقابل عبور برای صعود تبدیل شده اند.
من نمیگویم که شما باید واقعیت را نادیده بگیرید, امّا اغلب، این افکار منفی صرفا همانند یک لولویی هستند که زیر تخت خواب شما پنهان شده اند و وقتی به طور دقیق نگاه میکنید، هیچ چیز در آن جا وجود ندارد.
من معتقد هستم فعال بودن در مدیریت این افکار منفی بسیار مثمرثمر است به طوری که به جای این که اجازه دهید افکار منفی، از نظر عاطفی، حس بلاتکلیفی یا بی عملی را به شما منتقل کرده و روی شما تاثیر بگذارد بهای گوش دادن به عبارت هایی، چون " شما نمیتوانید " از خود بپرسید " چگونه میتوانم؟ " و منطق خود را به نفع خود به کار بگیرید و از خود عبارت " بهترین راه برای ... " در مقابل " شما نباید " را بپرسید و یا " اگر کار نکند چه میشود " را به " تصور کنید که چقدر عالی خواهد بود " تغییر دهید.
"هشت روش خوب برای جذب سرمایه برای طرح من چیست؟ " یا " ۵ نفری که من میدانم برای کمک به من در این زمینه بهترین صلاحیت را دارند چه افرادی هستند؟ " با کشیدن افکار، تخیل و تمرکز، خود را مجبور کنید تا به شما کمک کند چرا که وقتی مغز خود را برای انجام یک کار مثبت به کار میاندازید، جای تفکر منفی کم است و این تبدیل ترس به انرژی مضاعف است.
بسیاری از ما تلاش میکنیم که راحت باشیم و رها کردن آن منطقه امن میتواند باعث ایجاد ترس واقعی شود و ممکن است نگران باشید که با قدم زدن و انجام کاری که همیشه میخواستید انجام دهید یا دستیابی به کارهای بیشتر، راحتی شما به خطر بیفتد و حتی ممکن است درآمد ثابت یا سبک زندگی خود را به خطر بیندازید یا شاید نتوانید آن تلویزیون صفحه تخت ۶۵ اینچ با صدای دالبی را تهیه کنید.
اگر اجازه میدهید منطقه امن شما به زندان تبدیل شود، باید تشخیص دهید که علیه یا به نفع شما کار میکند.
انتهای پیام/