گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ کریم رجبزاده (زادهٔ ۲۴ مهر ۱۳۲۶، لاهیجان) از شاعران و مدرسان فعال در حوزه شعر و ادب است. او سال ها به عنوان مسئول ادبی در مطبوعات همواره پشتیبان و مشوق شاعران جوان بوده و در چاپ اشعار و معرفی استعدادهای جوان گام های ارزنده ای برداشته است.
رجب زاده با مجموعه «قرارمان پای همین شعر» فصل تازهای از تجربههای شاعری خلاق را به نمایش گذاشت. و با کتاب «صف عاشقان تمامی ندارد» در سال ۱۳۸۸، از برگزیدگان جایزه کتاب فصل ۸۷، در بخش شعر شد.
با استاد رجب زاده که میهمان امروز یکتاپرس بود گفتگویی پیرامون شعر و ادب داشتیم که می خوانیم:
شما قبلاً گفتهاید که با سانسور مخالف نیستید و وزارت ارشاد باید جلوی چاپ برخی از آثار را بگیرد. در این رابطه توضیح می دهید؟
در اینکه من با سانسور مخالف هستم تردیدی وجود ندارد. اما علت آن حرفم این است که در وزارت فرهنگ و ارشاد هر کتابی که حتی ازلحاظ وزن و قافیه هم ایرادی داشته باشد مجوز میگیرد، درحالیکه کسانی که در وزارت ارشاد شعرها را بررسی میکنند و مجوز صادر میکنند خود نیز شاعر هستند و به عنوان کسانی که مسئولیت فرهنگسازی در جامعه را به عهده دارند میتوانند به مؤلف آن کتاب بگویند که آثارشان هنوز به مرحلهای نرسیده است که چاپ شود، چراکه برخی از مؤلفها هنوز پخته نشدهاند و اصول شعر نویسی را نمیدانند. درواقع من هم با همین مسئله مخالف هستم که هرکسی که پولی دارد کتابش را چه غلط و چه درست چاپ میکند و شعرهایش را به مخاطبان تحمیل میکند. در کل من این چیزها را سانسور نمیدانم بلکه راهنمایی میپندارم.
ازنظر شما یک شعر خوب چه ویژگی باید داشته باشد؟
به همان اندازه که در دنیا شاعر وجود دارد تعریف از شعر هم وجود دارد و هرکسی از زاویه دید خودش شعر را تعریف میکند حالا کسی شعر را بدون وزن مینویسد، که هیچ اشکالی در آن وجود ندارد و اگر علیرغم تمام کاستیهای ظرفیتهای شعر کلاسیک خود را نمایان کند در جایگاه شعر قرار میگیرد.
در شعر سه ویژگی عاطفه، اندیشه و خیال باید در کنار هم حضور داشته باشند تا دستاوردهای جدید در زبان شعر به وجود آید، که من را بهعنوان خواننده مجاب کند چیزی که میخوانم شعر است.
متأسفانه خیلیها متنهای ساده انشا وار را بهعنوان شعر تلقی میکنند و آن را چاپ میکنند و به خورد مردم میدهند. شعرهای جدید هم ازنظر محتوا و تفکر تهی شدهاند و ناشران امروزه صرفاً در ازای دریافت پول کتاب چاپ میکنند و کاری به این ندارند که آیا شعر خوبی است یا خیر؛ اما در زمان قبل از انقلاب ما با اطمینان بیشتری کتاب شعری را میخریدیم چراکه مطمئن بودیم کتابی که به چاپ رسیده است مجموعه شعری کامل و دارای محتوا است و تفاوت شعر قدیم و جدید را ما اینجا متوجه میشویم ضمن اینکه یک شعر باید به مخاطب لذت هم بدهد.
محمد دارابی در کتاب تذکره الطایف الخیال میگوید: ما دو نوع شعر داریم که یک شعر مرده است و دومی شعر زنده. منظور این است که شعر مرده شعری تک معنایی است و شعر زنده شعری است که چند معنی دارد و این چند معنی بودن در شعر بسیار مهم است.
نقش منتقدها را در شعر چگونه ارزیابی میکنید؟
نقد در وهله اول یک علم است که در جهان امروز برای آن ارزشهای فوقالعادهای قائل هستند و اگر نقد سازنده باشد هم برای مؤلف و هم برای مخاطب راهگشا خواهد بود. چراکه نقد یک رفتار دوسویه دارد که از یکسو نگاه به مخاطب دارد و از سوی دیگر به مؤلف. از همین رو منتقد چیزهایی را میبیند که ممکن از مخاطب به آن توجهی نکند و با آگاهی دادن چیزی بر دانش مخاطب اضافه میشود و از سوی دیگر ممکن است منتقد اشکالاتی در متن ببیند که خود مؤلف از آن مطلع نباشد و مؤلف با آگاه شدن سعی میکند که آن اشکالات را حداقل در آثار بعدی خود لحاظ کند.
اگر این نگاه دوسویه منتقد وجود نداشته باشد نقد، نقد تخریبی خواهد بود چنانچه در بخشهایی از نقد، منتقدان به دنبال تخریب یکدیگر هستند و حسنهای یک اثر را نمیبینند و از روی احساسات نقد مینویسند اما من معتقدم که اگر نقد منصفانه باشد راهگشا و سازنده خواهد بود.
تحول در شعر امروز ما که سرشار از چشماندازهای تازه و دگرگونی در تصاویر معنا بود از چه زمانی و از طریق چه کسانی پایهریزی شد؟
من معتقدم که هر وقت که به هر جریانی در زمان گذشته مینگریم خواهیم دید که آن جریان اتفاقات مهمی را با خود به همراه داشته است. مثلاً وقتیکه سبک عراقی به بنبست رسید جریان تازهای بهعنوان سبک هندی پدید آمد که برخی آن را منتسب میدانند به بابافغانی. آن نوع نگاه و خیالات تازه و تفسیر باعث شد که شاعران به این سمت بروند و جریانی بنام سبک هندی را به وجود آورند.
همینطور در دوره مشروطه، باز تحولاتی را در شعر میبینیم و شعر خود را همسو با شرایط حاکم بر جامعه کرده است. اما عمده مسئله انقلاب نیما است که تأثیر زیادی در شعر پدید آورد. نوآوری نیما در تغییر شعر نبود بلکه باعث تغییر دادن ذهن و درک و دریافت شاعران زمانه شده و موجب پیدا شدن شاعران بزرگی در تاریخ شعر معاصر گردید که هرکدام از آنها هم پیامدهای خوب و هم پیامدهای بدی را با خود به همراه داشتهاند.
پیامدهای خوب و بدی که گفتهاید چه مواردی هستند؟
در این مورد خاطرهای به یادم هست از آن زمانی که من در کانونهای ادبی فعالیت داشتم. یادم میآید روزی جوانی از اهواز به کانون ما آمده بود و شعر بلندی را خواند. بعد از تمام شدن شعرش از او پرسیدم که چه پیامی را از طریق شعرت میخواهی برسانی و در این مورد چه کتابهایی را مطالعه کردهای؟ در جواب گفت که من تنها 16 صفحه از کتاب ساختار و تأویل متن از بابک احمدی را مطالعه کردهام.
اگر آن جوان فرصت میگذاشت و کل کتاب را چندین بار مطالعه میکرد قطعاً به نتایج بهتری میرسید اما شعر گفتن این نیست که ما صرفاً هنجارها را بشکنیم و چیزی بنویسیم. اصلاً آیا ما یاد گرفتهایم که درست هنجارها را بشکنیم یا خیر و این مسئله را ما در شعر دهه هفتاد بهوفور دیدهایم.
این درست است که شعر بازتاب زندگی شاعر است اما نباید تمام بخشهای زندگی را وارد حوزه شعر کرد و این معضلات یا همان پیامدهای منفی جریانهایی است که در شعر به وجود آمده است اما ما شاعران خوب زیادی داشتهایم که هنوز هم هستند و شعر میگویند.
آیا ما بهطور کل میتوانیم بگوییم که علت به وجود آمدن این پیامدهای منفی در شعر شتابزدگی و نوشتن شعر بدون تفکر قبلی است؟
من نمیتوانم این را بگویم و هر جریان مثبتی در شعر را بهصورت شعر میبینم اما بخشی از این شاعران براثر ناآگاهیها دست به چنین کاری زدهاند و تقلید کردهاند که این تقلید مشکلساز است.
چه چیزاهایی در این چند سال اخیر بین مردم و شعر فاصله انداخته است؟
همیشه و در هر دورهای این فاصلهها بین مردم و شعر بوده است و شعر حتی در بدترین بحرانها هم مخاطبان خاص خود را داشته است. همانگونه که در سینما مخاطبان متفاوتی وجود دارد در شعر هم مخاطبان مختلفی وجود دارد. برای مثال زمانی در سینما فیلمهای معمولی و سرگرمکننده داشتهایم و مردم عامه اکثر مخاطبان اینگونه فیلم هارا تشکیل میدانند که صرفاً برای رفع خستگی میرفتند و فیلمی میدیدند اما ما فیلمهای خاصی هم داشتهایم که مخاطب آنهم به طبع افراد خاصی بودند.
در شعر هم همینطور است و ما هم مخاطبان جدی و هم مخاطبان عام داریم اما در دهه هفتاد شورشهای زبانی اتفاق افتاد و خیلی زود سعی کردند که آن را دچار تغییر و تحول کنند و عادی جلوه دهند و به مخاطب گریزی دامن بزنند. اما هر جریان تازهای که پدید میآید در ابتدا دچار مشکل میشود و همین باعث فاصله افتادن میان مردم و شعر شده است. همانطور که هنگام شکلگیری شعر سپید توسط نیما خیلیها به جانبداری از شعر کلاسیک و عیله نیما برخاستن اما این دلزدگیها و گریز از شعر مقطعی است و درزمانی دیگر از بین خواهد رفت.
تعریف طلح از زبان شما چیست؟
جهان به شرطی زیبا میشود که ما برخی از آن پندهایی که از شاعران بزرگمان داریم را آویزه گوشمان کنیم. حافظ میگوید:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
به عقیده من اگر مردم جهان اهل مدارا و دوستی شوند دنیا زیبا خواهد شد اما تا وقتیکه در جهان انبارهای اسلحه وجود دارد ما رنگ صلح را نخواهیم دید و این بد است که ما بهعنوان انسان که اشرف مخلوقات هستیم خصوصیات خوبمان را کنار گذاشتهایم و درونمان را پر از نفرت و کینه کردهایم.
صدای پای بهار از بنفشهها پیداست
بهار میرسد اما چه صبر در دلهاست
غبار پنجرهها یکبهیک زدوده شدند
غبار کینه به دل ها هنوز پابرجاست
این شعر میگوید که ما باید کینه را از قلبهایمان بزداییم تا زندگی و اطرافمان را زیبا کنیم.
در مصاحبهای راجع به سرقت ادبی صحبت کردهاید و گفتید که جایی برای دادخواهی یک شاعر برای دزدیده شدن شعرش وجود ندارد. شما چه راهکاری را برای برطرف کردن این مشکل پیشنهاد میکنید؟
این مسئله برای من هم پیش آمد و یادم میآید که در مجلهای شعرم به نام شخص دیگری چاپ شد. من آن زمان به دفتر مجله رفتم و این مسئله را عنوان کردم اما آنها به من گفتند: حالا مهم نیست پیشآمده است دیگر، که این فاجعه است و بهوفور این موارد برای شاعران دیگر هم پیش میآید.
عدم برخورد با آدمی که دست به چنین کاری میزند یکی از علل عمده سرقت است. این روزها هم که فضای مجازی این کار را برای دیگران راحت کرده است و بارها شاهد بودهام که شعرهای جعلی را بانام سهراب سپهری یا فروغ فرخزاد منتشر کردهاند که این هم نوعی سرقت به شمار میآید. شعرها یا دورریز میشوند یا دزدی و یا به نام خودشان و یا شاعران دیگر منتشر میشوند اما تنها راهحل موجود برای جلوگیری از چنین مواردی این است که وزارت ارشاد حقوقی برای مؤلف در نظر گیرد.
زوایای ناشناخته پنهان مانده هنر چیست و چه پیشنهادی دارید برای آن؟
ژان کوکتو نویسنده فرانسوی در مورد پیکاسو میگوید: بعضیها تندتر از زیبایی میدوند. از همین رو ما نمیتوانیم بگوییم که زوایای پنهان مانده هنر کدام است. اما کاشفانی هستند در حوزه هنر که این زوایای پنهان را کشف میکنند و ما درگذر زمان شاهد کشف خیلی از موارد پنهان مانده در هنر بودهایم و کشف زوایای پنهان مانده هنر تنها از هنرمندان باهوش و خلاق برمیآید که به سراغ آن بروند و دریچههای تازهای از جهان هنر را باز کنند و به دیگران بنمایاند.
دوست دارید دولت آینده در راستای فرهنگ و هنر چه اقداماتی انجام دهد؟
در طول این سالهایی که دولتهای متفاوتی روی کار آمدهاند هیچ تغییری در حوزه فرهنگ حاصل نشده است و سیاست فرهنگی آنها هیچ کمکی به فرهنگ جامعه نکرده است. اکنون باوجود این شرایط چه انتظاری میشود از دولت آینده داشت؟ سیاست فرهنگی نظام ما در برخورد غلط با فرهنگ همیشه یکی بوده است و بیتوجه بودن به آن یکی از آن موارد برخورد غلط نظام است که هیچ حمایتی از نویسندگان و ناشران ما نمیکنند. مگر اینکه کسی از خودشان باشند تا امتیازی کسب کنند. درحالیکه به عقیده من نظام باید عدالت را برای همه برقرار کند و فرهنگ جامعه ما زمانی رشد میکند که همه در آن مشارکت داشته باشند و دولت چتر حمایتش را بر سر تمام اقشار فرهنگی باز کند.
یک شعر از خودتان به خوانندگان ما هدیه می کنید؟
قرار بعدی
تالار مردگان
اولین پنج شنبهای که نیستم
نه گل
نه گلاب
نه خیرات
تو را میخواهم
که پای هیچیک از قرارها نیامدی.
انتهای پیام/
جای تشکر دارد از یکتا پرس که شرایط را فراهم می نمايد تا با آثار اهالی شعر و ادبیات بیشتر آشنا شوم
جای تشکر دارد از یکتا پرس که شرایط را فراهم می نمايد تا با آثار اهالی شعر و ادبیات بیشتر آشنا شوم
کریم رجب زاده در اینکه در طول مدتی که از انقلاب میگذرد
کار فرهنگی انجام نشده هیچ شکی نیست متولیان فرهنگ
این مملکت قبل از اینکه دغدغه فرهنگ داشته باشند به
کار سیاسی پرداخته اند
به راستی نقش استادان شعر وادب ، شاعران ونویسندگان در فرهنگ کشورمان چیست ؟؟؟
ادبیات را که به تعریف بنشینید مثنوی هفتاد( من )می شود نظرها ی خشک نظرهای طناز ایجاد می شود ....برای من همیشه هنر این بوده بر کی وبرای چی ....شعر انتهایی مصاحبه زیبا بود ....سه بار خواندم ....درودبرای شما
بسیار بهره بردم از مطالب
پیوسته سبز باشید