به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، در انواع مختلف اقتصاد، به رفتار مردم توجه میشود. اقتصاد با بررسی رفتار آدمها گره خورده است. البته بهطور سنتی، سعی میشود پای بررسی احساسات و روانشناسیِ اجتماعی به دنیای اقتصاد باز نشود و این زمینۀ موضوعی مهم با اعداد و مدلهایش به حیات خود ادامه بدهد. منتها داستان به همین سادگی نیست. نمیتوان نقش رفتار آدمها را در اقتصاد نادیده گرفت. زمانی که کارشناسان و متخصصان فهمیدند هر زاویهدیدی ممکن است اشتباه باشد، کمکم مجبور به انعطافپذیری شدند و مقولههای تازهای مانند اقتصاد رفتاری هم به این شاخه مهم علمی اضافه شد.
به صورت کلی، «اقتصاد رفتاری» (Behavioral Economics) به جستجوی روشی برای دقیقتر و عملیتر کردن مدلهای اقتصادی میپردازد. در واقع، هدف اقتصاد رفتاری نزدیکتر کردن تحلیلهای اقتصادی به دنیای حقیقی است. همچنین اقتصاد رفتاری، موضوعاتی پیرامون انگیزهها، تحلیل هزینه و فایده، علت و معلول و کارایی اقتصادی را نیز بررسی میکند.
اقتصاد رفتاری با در نظر گرفتن نگرشهای برگرفته شده از روانشناسی، علوم اعصاب، جامعهشناسی، سیاست و حقوق به غنیتر کردن «علم اقتصاد متعارف» (Conventional Economics) کمک میکند. در نتیجه، تحلیلهای اقتصادی متنوعتر و مفیدتر خواهند بود زیرا بر اساس فروض واقعیتری پایه گذاری شدهاند. در اقتصاد رفتاری، انسانها ماشینهایی محاسبهگر به شمار نمیروند بلکه آنها را تصمیمگیرندگانی در نظر میگیریم که با توجه به «شوق» (Passion) و منطق خود دست به عمل میزنند.
ریچارد تیلر (Richard Thaler)، برنده جایزه یادبود نوبل اقتصادی و استاد دانشگاه شیکاگو در زمینه علوم اقتصادی، شیوه تفکر ما درباره رفتار انسانها را عوض کرده است. او پدر اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics) شناخته میشود؛ یعنی زمینهای در اقتصاد که بینشهای مختلف از روانشناسی، قضاوت، تصمیمگیری و اقتصاد را باهم تلفیق میکند و سعی دارد در نهایت، دید دقیقتری درباره رفتار انسانها به دست بیاورد.
قبل از اینکه ریچارد تیلر با مفاهیم اقتصاد رفتاری ردپای خود را در دنیای اقتصاد پررنگتر کند، شناخت از رفتار آدمها در اقتصاد مبتنی بر مدلها و فرضیاتی محاسباتی بود. رفتار انسانها در اقتصاد در طول زمان و با تکیه بر عقلانیت و نادیدهگرفتن احساسات و روانشناسی پیش میرفت. این چیزی بود که ریچارد تیلر نمیپذیرفت و به آن انتقاد داشت.
اقتصاد متعارف تاثیر انگیزههای اقتصادی مانند قیمتها و درآمد را بر تصمیمگیری افراد بررسی میکند. اقتصاد رفتاری علاوه بر مطالعه پایههای «نهادی» (Institutional)، روانشناختی و اجتماعی فروض به انگیزههای اقتصادی نیز توجه میکند.
وقتی «عناصر رفتاری» (Behavioral Elements) در مدلها لحاظ نشوند، نتایج برخلاف پیشبینی نظریه خواهند بود. برای مثال، افراد ممکن است در زمان بالا بودن قیمت بیشتر خرید کنند (برخلاف غالب نظریات اقتصاد متعارف) و میزان کار ارائه شده را با افزایش میزان دستمزد، کاهش دهند.
اقتصاددانان متعارف عقیده دارند که انسانها تحت تاثیر تغییرات کم اهمیت در چگونگی ارائه گزینهها قرار نمیگیرند. برای مثال، اقتصاددانان متعارف بیان میکنند که اگر افراد مایل به اهدای عضو پس از مرگ باشند، این کار را تحت هر شرایطی انجام خواهند داد و انجام ندادن این عمل، کاملاً برگرفته از عدم تمایل آنهاست.
در واقعیت، اما، انسانها تحت تاثیر چگونگی ارائه شدن گزینهها قرار میگیرند. برای مثال، اگر در فرم اهدای عضو، گزینه پیشفرض عدم اهدا کردن عضو باشد -به عبارتی دیگر اهدای عضو نیازمند تلاش باشد اغلب افراد، اعضای خود را اهدا نخواهند کرد. اگر گزینه پیشفرض اهدا کردن باشد -برای مثال، اهدای عضو یک قانون و برای اهدا نکردن عضو نیاز به تلاش مضاعف باشد- اغلب افراد به اهدای اعضای خود خواهند پرداخت.
تصور کنید میخواهید رایانه بخرید. برای اینکه کارتان در تصمیمگیری ساده شود، بهسراغ برندهای معروف یا مدلهایی میروید که قبلا نمونهای از آن را داشتهاید. به سایت فروشنده مراجعه میکنید و البته داستان در همینجا به پایان نمیرسد. در آنجا با مدلهای مختلفی روبهرو میشوید. امکان خرید محصولی سفارشی هم وجود دارد؛ یعنی میتوانید با انتخاب گزینههای گوناگون، رایانهای سفارشی و مخصوص به خودتان بخرید.
کدام ویژگیها و گزینهها را برای رایانه سفارشیتان انتخاب میکنید؟ انتخاب کمی سخت میشود. در این موقعیت، بیشترِ فروشندگان محصولی پایهای و اولیه نشانتان میدهند و ویژگیهای گوناگونی را به شما ارائه میکنند که امکان انتخاب و اضافهکردن آنها به سیستم شخصیتان را دارید. شیوهای که ویژگیهای مختلف رایانه به شما معرفی میشوند روی تصمیمگیری نهاییتان اثرگذاری مستقیمی دارند.
تصمیات افراد تحت تاثیر جامعه یا در سطحی خردتر، تحت تاثیر دوستان و خانواده آنها قرار میگیرد. در واقع، افراد، تحت تاثیر هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و دینی قرار میگیرند. همچنین، تصمیات فعلی به شدت تحت تاثیر تصمیمات پیشین هستند.
این حقیقت که افراد تحت تاثیر دنیای پیرامون خود قرار میگیرند، از اهمیت انگیزههای اقتصادی نمیکاهد. عوامل غیراقتصادی در تصمیمگیری افراد اثرگذارند. این عوامل غیراقتصادی بر میزان و چگونگی واکنش افراد به متغیرهای اقتصادی تاثیر دارند و باعث دقیقتر شدن مدلهای اقتصادی میشوند.
همان طور که دیدید، عوامل مختلفی بر رفتار آدمها در دنیای اقتصاد و تصمیمگیریشان در این زمینه و حیطههای دیگر اثرگذارند. اقتصاد رفتاری سعی دارد این عوامل را بهدقت بررسی و نقششان را در تصمیمگیری کشف کند. بنا به اقتصاد رفتاری، مدلها و پیشبینیهای قطعی درباره تصمیمگیری افراد وجود ندارد و بسترها، عوامل و شرایط مختلفاند که رفتار و تصمیمات را به وجود میآورند.
انتهای پیام/