به گزارش گروه فرهنگی یکتا پرس، چین، در سرتاسر تاریخ طولانی ثبت شدهاش، توانسته است مرزهایش را تقریباً بدون آنکه خود به تهاجمی دست زند حفظ کند. این امر مسلم که هم ادبیات و هم هنرها در چین در طی چندین هزاره وابستگی متقابل بسیار چشمگیری داشتهاند، خود مؤید این نظر است که فرهنگ چین نیز به همین اندازه عاری از گسست بوده است. با این همه، فرهنگ چینی که تجلی آن را در هنرها و هنرهای کاربردی مییابیم، سنتی ناب و خالص نبوده است.
کنجکاوی و علاقه به نقشمایههای خارجی که از همسایگان شرقی و غربی وام گرفته میشده به استادی در فن و گنجینهای غنی از سبکهای مختلف شکل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمین کرده است. هرگاه نقشمایهها و سبکها جذب سنت چینی شدهاند، در طی قرون، هم سو با علاقه به کهنگرایی که در بخش اعظم هنر چینی جاری است بارها از نو سربرداشتهاند. همین علاقه ما را به این دیدگاه سوق میدهد که چین فرهنگ هنری یک پارچه و خود بسندهای دارد.
چین در میان کشورهای شرق آسیا به دلیل قدمت تمدن، وسعت، تعداد جمعیت و تأثیر تمدنی بر کشورهای پیرامون خود کره، ژاپن دارای اهمیت است. نخستین دهکده های عصر نوسنگی در حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد در کنار رود زرد به وجود آمدند. چینی ها در حدود ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد وارد مرحله شهرنشینی شدند و نخستین سلسله خود را به نام شانگ تأسیس کردند. در میان سلسله های متعدد چین، سلسله های شانگ، جو ، چین ، هَن ، سلسله موسوم به شش پادشاهی، تانگ، سونگ ، یوآن یا سلسله مغولی چین، مینگ و چینگ در تعالی هنرهای چین سهم مهمتری دارند.
در دوره های شانگ و جو ساخت اشیای مفرغی شکوفا شد. در دوره سلسله چین، که نام خود را به این سرزمین داده است، وحدت سیاسی و فرهنگی پدید آمد. در دوره هن، ارتباط چین با جهان غرب ایران و روم، گسترش یافت و جاده ابریشم گشوده شد.
در دوره تانگ، بافت پارچه های ابریشمی و ساخت ظروف چینی به اوج خود رسید و ارتباط مسلمانان با چین شروع و ظروف چینی وارد بازارهای اسلامی شدند. در دوره سونگ نقاشی به اوج خود رسید. در قرن هشتم هجری ایرانی ها به واسطه مغول ها، با شیوه نقاشی چینی آشنا شدند و نکاتی را آموختند. در دوره مینگ مهمترین معماری چوبی جهان در پکن، شهرممنوعه، ساخته شد. خوشنویسی و نقاشی همواره هنر درجه اول مردم چین بود، اما چینی ها در معماری، ساخت ظروف چینی و مفرغی، پارچه های ابریشمی، ساخت اشیایی از سنگ یشم و آثار لاکی هم بسیار توانا بودند. تاریخ، فرهنگ و هنر چین همواره از تداوم برخوردار بوده و حتی در زمان تسلط اقوام بیگانه نیز دچار گسست نشده است.
در چین به دلیل شرایط آب و هوایی مرطوب، ساخت بناها با مواد و مصالحی چون سنگ و آجر مورد توجه نبود و چوب مهمترین مصالح معماری به شمار می آمد. اما این بدان معنا نیست که چینی ها در ساخت بناهای یادمانی ناتوان بودند، چنانچه دیوار چین که اکنون جزء عجایب هفتگانه است، نمونه ای از توانایی چینی ها در خلق آثار معماری است. چینی ها معابد بودایی، کاخ ها و خانه ها را به صورت یک تا چند طبقه و اغلب با چوب می ساختند که شکل کلی آن ها تقریباً مشابه هستند. در این معماری سقف شیروانی مانند ساختمان، با سفال پوشیده می شد و رخ بام پیرامون آن به شکل ایوانی که دارای لبه خمیده به سمت بالا است، ساخته می شد و عملکرد آن کنترل باران و ایجاد سایه بود. در ساختمان های چند طبقه، طبقات بر روی ستون های چوبی قرار می گرفت و نمای بنا شکل چترهای مطبق به خود می گرفت. غیر از معابد یاد شده، چینی ها بناهای رفیعی به نام پاگودا، بنای یادبود بودا دارند که گاه ارتفاع آن ها به ۱۳ طبقه هم می رسند. در معماری کاخ و خانه های اعیانی، باغ سازی، ایجاد آبراهه و ساخت پل های زیبا مورد توجه بود و نمونه برجسته معماری چوبی چین، مجموعه کاخ های شهر پکن، شهرممنوعه است که در دوره مینگ ساخته شده اند.
ساخت تندیس های جانوری و انسانی از جنس گِل پخته، چوب، سنگ و فلز همواره مورد توجه هنرمندان بود. اغلب این تندیس ها بیان گر شغل آن ها در خانه فرد متوفی بود که به همراه او در درون قبور قرار داده می شدند. کشف مقبره امپراتور سلسله چین در سال ۱۹۷۴ میلادی، توانایی چینی ها را در ساخت تندیس های بزرگ سفالی نشان می دهد. در این مقبره تندیس سربازان و اسب هایشان که نماینده سپاهیان امپراتور بودند،کشف شد. این تندیس ها بسیار واقع گرا ساخته شده اند و در بازنمایی جزئیات و تجهیزات سربازان بسیار دقت شده است. ورود آیین بودا به چین، تندیس سازی را تحت تأثیر قرار داد.
چینی ها در ساخت سفال به ویژه سفال های لعابدار بسیار توانا بودند. نخستین ظروف سفالی منقوش که دارای نقش های هندسی هستند در هزاره پنجم پیش از میلاد دوره نوسنگی، ظاهر می شوند. عالی ترین ظروف سفالی چین ظروف موسوم به چینی هستند. ساخت آن ها از ابتکارات سفال گران چین است که در عصر سلسله های تانگ، سونگ و مینگ به اوج خود رسید. در میان آن ها چینی های موسوم به آبی و سفید مشهور هستند. این گونه ظروف، از دوره تانگ به این سو به بسیاری از نقاط جهان از جمله به ایران صادر می شد و سبب تحرّک سفال گری دوره اسلامی ایران شد.
به لحاظ سرزندگی و ریتم خط و ضرباهنگ قلم مو، تأثیر زیادی از خوشنویسی گرفته و در اغلب نقاشی های چینی از خط نوشته به شکل امضاء، شعر یا اظهار نظر هنرمند استفاده شده است. چینی ها عقیده داشتند که تمامی رنگ ها در مرکّب، وجود دارد. نقّاش چینی با مهارت بسیار، تنوعی از رنگ سایه ها 2 را در ذهن خود به دست می آورد و پیش از نقاشی کردن، ساعت ها به تفکر می نشست و تصویر مورد نظر را در ذهن خویش کامل می کرد و در مرحله اجرا آن را بسیار سریع به انجام می رساند. پس از آن، هیچ گونه تصحیح یا تغییری در تصویر ممکن نبود. نقاش باید دستی خطا ناپذیر و تسلطی بی چون و چرا بر قلم موی خود می داشت.
منظره نگاری همواره در نقاشی چینی اهمیت داشته است. منظره طبیعی از زمان های کهن مورد توجه بوده است. نقاشان چین علاقه ای به قواعد پرسپکتیو نداشتند. منظره سازی های توماری، از ابتکارات چینی ها است. علاقه پیروان برخی آیین های چین به طبیعت، شرایط لازم برای پیدایش هنر منظره سازی را فراهم نمود.
ساخت اشیای فلزی به خصوص اشیای مفرغی در چین بسیار پر رونق بود. هنرمندان بر روی ظروف منظره، نوشته، اژدها، انواع جانوران و موجودات خیالی را نقش می کردند و از آن ها در مراسم عروسی و عزا استفاده می کردند.
انتهای پیام/