به گزارش گروه فرهنگی یکتا پرس، اگر اهل کتابخوانی هستید، حتما تا به حال نام «ژان ژاک روسو» را در کتابهایی با موضوعات سیاسی و فلسفی دیدهاید. شاید هم نام اثر معروفش، کتاب اعترافات را در پیشگفتار کتابهای دیگر دیده باشید. حتی اگر کتابخوان حرفهای نیستید یا هنوز نشدهاید، ما به شما میگوییم چرا باید این اثر بزرگ را بخوانید. با ما همراه باشید.
کتاب اعترافات نوشته میناتو کانائه نویسنده ژاپنی است که مترجم ایرانی آن را ترجمه کرده است. این نویسنده ژاپنی تا به حال موفق به دریافت چندین جایزه از جمله هونتایشو، شرلی جکسون و جایزه ادبی الکس شده است.
روسو در این کتاب بسیار شناخته شده و تأثیرگذار، داستان زندگی خود را روایت می کند: از تجارب سازنده ی خود در دوران کودکی در ژِنو گرفته، تا دستیابی به شهرتی جهانی به عنوان فیلسوف و رمان نویس در پاریس و ماجرای تبعید و دورافتادگی اش از جهان تمدن های مدرن. روسو در تلاش برای توضیح این که چه کسی بود و چگونه به فردی مورد تحسین و همچنین مورد آزار و اذیت تبدیل شد، با بینشی منحصر به فرد به تحلیل رابطه ی میان یک «خویشتنِ درونیِ» گریزان اما حیاتی، با هویت ها و نقاب های اجتماعیِ اجتناب ناپذیر می پردازد. علاوه بر این ها، کتاب اعترافات به گونه ای تلاش روسو با بهره گیری از تمامی ابزارهای زبان است برای انتقال مفهومی که در کلام نمی گنجد: کیفیتِ منحصر به فرد و شخصیِ هستیِ هر فرد.
یوکو موریگوچی معلم است بعد از به هم خوردن نامزدی اش تنها دلخوشی اش دختر چهارساله اش است اما یک روز همه چیز تغییر می کند، دو تا از شاگردانش دختر او را می کشند، معلم جوان تصمیم می گیرد به جای رفتن پیش پلیس خودش از این نوجوان ها انتقام بگید پس برنامه ای طراحی می کند که همه چیز را در مدرسه تغییر می دهد.
ژان ژاک روسو در سال ۱۷۱۲ در ژنو به دنیا آمد. او یک فیلسوف، نویسنده و نظریه پرداز سیاسی بود که رمان هایش رهبران انقلاب فرانسه را تحت تأثیر قرار داد.
افکار روسو نمایانگر پایان «عصر منطق» بود. او تفکر سیاسی و اخلاقی را به مسیرهای جدیدی سوق داد. اصلاحات او حال و هوای انقلابی داشت. ابتدا در موسیقی و سپس در سایر هنرها می شد ردپای تأثیرات او را دنبال کرد. او همچنین روی سبک زندگی مردم نیز تأثیر عمیقی گذاشت. روسو به والدین یاد داد که بیشتر به فرزندانشان توجه کرده و آن ها را به شیوه ای متفاوت آموزش دهند. او در دوستی و عشق، بیان احساسات را بیش از محافظه کاری مؤدبانه تشویق می کرد و چشم مردم را به روی زیبایی های طبیعت گشود. روسو آزادی را تبدیل به یک آرزوی جهانی کرد.
مادر روسو حین زایمان درگذشت و او را پدرش بزرگ کرد. پدر روسو به او یاد داده بود که باور کند شهر زادگاهش یک جمهوری با شکوهی به اندازه اسپارتا یا روم باستان بوده است. روسوی پدر درباره تصویری که از خود داشت نیز همین قدر باشکوه فکر می کرد. بعد از ازدواج کردن با کسی بالاتر از سطح اجتماعی خودش، دردسرهایش شروع و به خاطر فشار مقامات مجبور به ترک ژنو شد تا به زندان نیفتد. ژان از آن به بعد به مدت شش سال در خانواده مادری اش زندگی کرد و دائماً مورد تمسخر قرار می گرفت تا زمانی که او هم مانند پدرش در سن ۱۶ سالگی از ژنو گریخت تا زندگی ماجراجویانه تری را پیش بگیرد.
روسو خوش اقبال بود و توانست خیِری در استان ساووا (Savoy) پیدا کند. بارونس دو وارن (baroness de Warens) در خانه اش به او پناه داد و او را به عنوان پیشکارش استخدام کرد. بارونس به قدری در زمینه پیشرفت آموزشی به او کمک کرد که این پسر جوان آموزش ندیده به یک فیلسوف، نویسنده و موزیسین تبدیل شد.
انتهای پیام/