به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، برخی معتقدند که در فرایند بازاریابی و فروش، تبلیغات بیش از آنچه سود میرساند، ضرر دارد. آیا واقعاً چنین است؟ برخی مطالعات ما را به سمت این باور سوق میدهد که پیوّسته توسط پیامهای تبلیغاتی بمباران میشویم. درواقع برخی از تخمینها از تعداد بیش از 20000 پیام تبلیغاتی در هرروز برای ما خبر میدهند. البته بهطور مشخص میتوان گفت که این عدد هیچ مبنای عقلانی ندارد. چراکه ما حداقل 6 ساعت در روز را میخوابیم و این یعنی در 18 ساعت یا 64800 ثانیه میتوانیم این پیامها دریافت کنیم، که میشود یک تبلیغ در هر 3 ثانیه و اصلاً منطقی نیست.
تبلیغات یا به زبان انگلیسی ( Advertising )، ریشه درزندگی اجتماعی انسانها دارد و چنان در تار و پود زندگی مان پچیده شده است که بینیاز از هرگونه تعریف و توضیح است اما به منظور وضاحت بیشتر، آوردن این تعریف خالی از فایده نخواهد بود. فرهنگ آکسفورد تبلیغ را چنین توضیح داده است: «تشریح یک کالا یا خدمت درانظار عمومی به منظور متقاعد کردن افراد جهت خرید یا استفاده از آن». ترنس کوآلتر در یک جمعبندی از تعریف هاي مختلف از تبلیغات، می گوید: «تبلیغات عبارت است از، تلاش عمدي که توسط برخی افراد یا گروه ها با بهره گیري از وسایل ارتباطی براي کنترل، تغییر یا شکل دادن نگرش دیگر گروه ها انجام می شود، با این هدف که عکس العمل آن ها در یک موقعیت ویژه به اندازه اي که مطلوب تبلیغاتچی است، تحت تاثیر قرا ر گیرد.»
امروزه صنعت تبلیغات به یکی از پر رونقترین و پر سودترین صنایع دنیا تبدیل شده که سهم قابل توجه از گردش مالی دنیا را به خود اختصاص داده است. برای درک نقش تبلیغات در دنیای تجارت توجه خوانندگان را به چند نمونهای زیر، جلب مینمایم:
انجمن بینالمللی تبلیغات (ANA ) ) و اتحادیه تبلیغاتی (TAC ) گزارشی را از تأثیر گستردهٔ هزینههای تبلیغات بر اقتصاد آمریکا منتشر کردند. این گزارش بیان میکند که صنعت تبلیغات ۳٫۴ تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی GDP آمریکا کمک میکند که معادل با ۱۹ درصد بازده کل اقتصادی ایالات متحده است.
ترفند تبلیغات خیلی ساده اما تاثیرگذار است. رسانهها و تبلیغات بازرگانی از طریق ایجاد ترس و اکثراً وعدههای دروغین و دست نیافتنی (اهرم رنج و لذت)، مردم را تحت تأثیر قرارداده و آنان را به سمت خرید کالاهای مورد نظر سوق میدهد. آنها ابتدا جملات و سؤالاتی را مطرح میکنند که مخاطب را به همراهی با تبلیغ وامیدارد جملات مانند: آیا شما هم از کوتاهی قد رنج میبرید؟ یا اینكه آیا شما هم به دلیل داشتن قد کوتاه نمیتوانید با فرد مورد علاقهتان ازدواج کنید؟ و ... کافی است جواب مخاطب مثبت باشد تا به این قلابها گیر کند! حالا وقت آن میرسد که تبلیغ برای حل این مشکلات محصول خودش را معرفی کند. در تبلیغ یک روغن، طوری القا میشود که هر فردی اگر روغن مورد نظر را مصرف نکند، دچار بیماریهای قلبی و عروقی، پوکی استخوان و افسردگی میشود!
بسیاری از خریدهای ما بر اساس هیجانات ماست نه ضرورتها. من زمانی احساس میکنم چیزی را نیاز دارم و بدون تبلیغات هم آن را خریداری می کنم اما زمانی آگهیهای بازرگانی از المانهایی مثل جذابیت، شادی، ریتمیک بودن و ... استفاده می کنند و این امر هیجانی ایجاد میکند که باعث میشود مرا به خرید کالا و مصرف آن وادارد.
تبلیغاتی که امروز میبینیم از کودکان استفاده و درواقع سوء استفاده میکند و این باعث میشود که تبلیغات تلطیف شده و فرزند من هم آن را ببیند و از آن لذت ببرد. بنابراین من که خود نمیخواستهام کالای مورد نظر را خریداری کنم حالا در برابر تقاضای فرزندم نمیتوانم بایستم و برای او کالا را تهیه میکنم. هم اکنون بیشترین تبلیغاتی که در تلویزیون دیده میشود کالاهایی هستند که الزاما نیازی به آنها نیست. تبلیغات انواع ظروف و وسایل آشپزخانه زنان را ترغیب میکند که به سمت خرید آنها بروند و این امر به تدریج فشار به خانواده، رقابتها و حسرتها را افزایش میدهد.
تبلیغات که در گذشتههای دور یک امر نهچندان مهمی تلقی میشد امروزه به یکی از ضروریتهای جداییناپذیر دنیای تجارت و اقتصاد مبدل شده است. جهانی شدن و گسترش خیره کننده ارتباطات و وسایل و تکنالوژی معلوماتی، باعث تشدید هرچه بیشتر این نیاز می باشد. هرچند امروزه تبلیغات یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ اما پیامدهای منفی زیادی نی بر روی جامعه بر جا میگذارد. تغییر ارزشها و الگوهای فرهنگی جامعه، تشدید شکافهای طبقاتی، افزایش وابستگی و عدم توسعه جامعه، ایجاد روحیه طمعورزی و افسردگی روحی و القای اینکه چیز خریدنی است، از مهمترین پیامدهای منفی تبلیغات بر روی جامعه میباشد.
انتهای پیام/