جی دی سالینجر و کتاب هایی که حتما باید از او خواند | یکتاپرس
می‌خواهیم مروری داشته باشیم بر زندگی و بهترین کتاب های سلینجر، این نویسنده منزوی، که در ایران و جهان با استقبال فراوانی روبه‌رو شده‌اند.
کد خبر: ۴۸۸۰۹
۰۷:۴۰ - ۲۶ مرداد ۱۴۰۰

جی دی سالینجر

به گزارش گروه فرهنگی یکتا پرس، سلینجر نویسنده‌ای آمریکایی است که عاشق معروفیت بود؛ اما به‌محض اینکه معروف شد و عکسش روی مجلات مختلف چاپ شد، حس خوب معروفیت برایش رنگ باخت. از همین رو، این نویسنده نامدار، که یکی از مؤثرترین نویسندگان بعد از جنگ جهانی دوم است، بخش زیادی از عمرش را در انزوا و تنهایی گذراند. 

سالینجر علاقه‌ای به انتشار زندگینامه که هیچ، حتی یک عکس درست و حسابی از خودش هم نداشت. در زمان حیاتش، اگر می‌خواستید چیزی درباره زندگی او بنویسید، بهتر بود که به کلیات کسل‌کننده‌ای از جمله نام پدر و مادر، محل و سال تولد، اطلاعاتی از تحصیلاتش که نیمه‌کاره رها کرد و از این دست چیزها اکتفا کنید، چرا که درصورت انتشار جزییات بیشتر، ممکن بود آقای نویسنده با توپ پر به شما حمله کند و حتی به دادگاه بکشاندتان!

سالینجر که در سال ۲۰۱۰ با ۹۱ سال سن از دنیا رفت، در ۴۶ سال آخر زندگی‌اش هیچ کتاب یا داستانی را به دست چاپ نسپرد و حتی به ندرت تن به مصاحبه می‌داد. آخرین باری که حاضر شد با یک نشریه مصاحبه کند، تنها با این انگیزه بود که به نوعی شکایتش را از انتشار مجموعه‌ای از داستان‌های پراکنده خود پیگیری کند. او برای این دست شکایت‌ها حسابی وقت می‌گذاشت و هزینه می‌کرد. با این کارش می‌خواست ثابت کند که خداحافظی‌اش با ادبیات جدی است. با این حال همیشه تایید می‌کرد که عاشق نوشتن است و هنوز هم می نویسد؛ اما فقط برای خودش!

پایان زندگی جی دی سلینجر

مرگ جی دی سلینجر بر اثر کهولت سن اتفاق افتاد. آژانس هارولد آبر، نماینده ادبی آقای سلینجر، با اعلام خبر فوت او گفت: «مرگ سلینجر به‌دلایل طبیعی بوده است. با اینكه در ماه می گذشته استخوان لگنش شكسته بود، وضعیت سلامتش عالی بود تا اینكه پس از شروع سال نوی میلادی ناگهان بدنش ضعیف شد. او پیش از مرگش و همچنین در زمان مرگ هیچ‌گونه درد و بیماری‌ای نداشت.»

معرفی بهترین کتاب های سالینجر

کتاب های جی دی سلینجر کم‌تعدادند و البته کم‌حجم. برای همین، آرزوی خواندن تمام کتاب‌های او، خواسته‌ای دست‌یافتنی و جذاب است. امروز شما را با ۱۰ کتاب معروف او آشنا می‌کنیم که به فارسی ترجمه شده‌اند و می‌توانید از خواندن آنها لذت ببرید.

فرانی و زویی

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های سلینجر است که دو داستان کوتاه به نام‌های فرانی و زویی را روایت می‌کند.

داستان اول، فرانی:

فرانی نام یکی از شخصیت‌های اصلی این داستان است. او دختری تحصیل‌کرده و باهوش که از افراد ظاهرا روشنفکر، که خودش هم یکی از آنهاست، بیزار است. روشنفکری عواطف و احساسات ناخوشایندی به او تحمیل می‌کند. از خودشیفتگی، از بدبینی و از غرزدن. او از این موارد متنفر شده و برای رهایی از آنها و به‌دنبال جستن آرامش روحش، ناخودآگاه پایش به مسیری باز می‌شود که می‌توان گفت نوعی عرفان است. چه بر سر فرانی می‌آید؟ چطور با این دنیا مواجه می‌شود؟ این سؤالات تأمل‌برانگیز را با خواندن این کتاب جذاب پاسخ دهید.

داستان دوم، زویی:

زویی برادر بزرگ‌تر فرانی است. او بازیگری ۲۵ساله است و در این داستان نقش مؤثری دارد. سایر اعضای خانواده هم در داستان دوم تا حدود زیادی شناخته می‌شوند. زویی شخصیتی است که فرانی با تمام وجود از روشنفکری‌اش تنفر دارد؛ ولی ماجرا همین نیست. کسی که دچار افراط شده، فرانی است و زویی با مهربانی تمام، کنارش می‌ماند و به او نشان می‌دهد وارد چه فضایی شده و تلاش می‌کند تا او را به زندگی عادی برگرداند.

تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران و سیمور: پیشگفتار

بیشتر کتاب های سلینجر دارای شخصیت‌های مشترکی‌اند. خانواده‌ی گلَس، زویی و فرانی و دیگر اعضای خانواده که در هر کتابی یکی یا دو نفر از آنها شخصیت اصلی قصه می‌شود. در کتاب «تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران و سیمور: پیشگفتار»، سلینجر شخصیت سیمور، پسر ارشد خانواده‌ی گلَس را بیشتر جلوی چشم مخاطب می‌آورد.

او برادر بزرگ‌تر زویی و فرانی است. قصه از زبان بادی، دیگر برادر زویی و فرانی روایت می‌شود. تنهایی و انزواطلبی سیمور یادآور تنهایی سلینجر است که سلینجر در پیشگفتار کاملا شفاف از این مسئله صحبت می‌کند.

این کتاب هم یکی از بهترین کتاب های سلینجر است. «شانزدهم هپ ورث، سال ۱۹۲۴» آخرین نوشته جی دی سلینجر است که در ژوئن سال ۱۹۶۵ در مجله معتبر نیویورکر به چاپ رسید. این کتاب آخرین و تازه‌ترین روایت سلینجر از سرگذشت خانواده گلس است که بازهم رویدادی که برای این خانواده رخ داده و در کتاب‌های قبلی هم اشاره شده در آن تشریح می‌شود. در بخشی از سرآغاز این کتاب می‌خوانیم:

پیشاپیش باید چند نکته را به ساده‌ترین و صریح‌ترین شکلی که می‌توانم شرح بدهم: اول از همه اینکه نامِ من «بادی گلَس» است، که در بخشِ عمده‌ای از عمرم، به‌احتمال زیاد همه ۴۶ سالش، خود را مثلِ ماشینی به‌دقت سیم‌پیچی‌شده و گه‌گاه به برق اتصال یافته آماده کار احساس کرده‌ام تا
نوری بتابانم بر زوایای تاریک زندگی و عمر کوتاه و پیچیده برادرِ بزرگ‌تر و فقیدم، سیمور گلَس، که به سال ۱۹۴۸ و در ۳۱سالگی درگذشت.

جنگل واژگون

کتابی بر اساس یادداشت‌های یک دختربچه که با قلم خودش نوشته و با ابراز احساسات، از عواطف و اتفاقات، صریح و با نگرشی جذاب صحبت کرده است. شاید بهترین معرفی درباره کتاب جنگل واژگون، سرآغاز خود کتاب باشد که می‌گوید:

آنچه در پی می‌آید گزیده یادداشت‌های روزانه‌ای است به تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۱۷. این یادداشت‌ها در شورویویِ لانگ‌آیلند، به‌قلم دختربچه‌ای به‌نام کورین فون نوردهوفِن نوشته‌ شده است. کورین دخترِ سارا کیس مونتروس فون نوردهوفِن، وارثِ تجهیزات ارتوپدیِ مونتروس بود که در ۱۹۱۵ خودکشی کرد. پدرِ کورین، بارون اوتو فون نوردهوفِن، هنوز زنده بود، یا دست‌کم زیر نقابِ خاکستریِ تبعید هنوز نفس می‌کشید. کورین این فصل از یادداشت‌های روزانه‌اش را در شبِ پیش از یازدهمین سالگردِ تولدش شروع کرد.

هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه و داستان‌های دیگر

این داستان هم عاشقانه است. توصیفات بسیار زیبا، جذاب و داستانی غنی و پرمحتوا. اگر شما هم عاشق چنین فضایی هستید، اگر دوست دارید لحظاتتان را با قصه‌ای زیبا بگذرانید که علاوه بر گذر زمان، روح شما را هم سرحال بیاورد، مطمئنا این کتاب، انتخابی عالی خواهد بود. در بخشی از این کتاب مکالمه‌ای بسیار کوتاه ولی عاشقانه آمده است که در ادامه می‌خوانیم:

«دود می‌ره تو چشمات» را می‌زد.
لوییز آهی کشید و گفت: «آه، عزیزم.»
بیل نرم و آرام جواب داد: «عشق من.»
جابه‌جا شدند. لوییز جای سرش را روی شانه پهنِ بیل عوض کرد…

اگر با کتاب های سلینجر آشنا هستید، می‌توانید تجربه‌هایتان را از خواندن آثار او با ما و مخاطبان «چطور» در قسمت «ارسال دیدگاه» در میان بگذارید. همین‌طور اگر کتابی از فهرست معرفی‌شده نظر شما را جلب کرد و خواندید، بازخوردهای شما برایمان ارزشمند است و مایلیم نظرات شما را بدانیم.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: